ویژگی های عبادی امام خمینی (س)

کد : 3309 | تاریخ : 27 اردیبهشت 1401

عبادت به معنای اظهار ذلت و بندگی، عالی ترین نوع تذلل و کرنش در برابر خدا است. در اهمیت عبادت، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران برای عبادت است. خداوند در قرآن می فرماید: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ؛[1] هدف از آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.

کارنامه همه انبیا و رسالت آنها نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است: وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ اُمَّةٍ رَسُولاً أنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ.[2]

نقش عبادت در شخصیت و زندگی انسان

از آن جا که فطرت، پایه و اساس شخصیت انسان را تشکیل می دهد و شکوفایی آن جز در مسیر عبادت ممکن نیست و آن یک نیاز اصیل فطری است. بنابراین عبادت زمینه ساز شخصیت انسان و رشد دهنده کمالات او است که البته عبادت با دو ویژگی «اطاعت» و «خضوع و خشوع» مشخص می شود.

حقیقت این است که جنبه های عبادی و معنوی، موتور شخصیت انسان است و داشتن صفات عالی و روحیه قوی، اراده محکم، استقامت در برابر مشکلات و تسلط بر نفس در حالات مختلف، جز از طریق عبادت و ارتباط روحی و معنوی با کانون معنوی عالم؛ یعنی خدا، امکان ندارد. در صفحات قبل، از صبر و روحیه بالای امام در برابر مصائبی همچون شهادت فرزند بزرگوارشان یا شهادت دکتر بهشتی و هفتاد و دو تن از یارانشان، سخن گفتیم و این که امام پس از شهادت آیت الله بهشتی، قضیه ای را نقل می کنند که یکی از علما بالای منبر بودند که به ایشان خبر می دهند که حادثه ای اتفاق افتاده، ایشان می فرمایند: تقارب آجال شده است؛ یعنی خداوند اجل ها را نزدیک کرده و بنا بوده این ها در مدت پراکنده ای بمیرند که خداوند، اجل ها را نزدیک کرد. به طور قطع و یقین، وجود این روحیه بالا و تحمل مصائب در ایشان چیزی جز ارتباط با خدا و ملکوت که نتیجه سازندگی های روحی و معنوی است، نمی باشد.[3]

عبادت، قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است. این گونه رنگ خدایی زدن به کارها، تأثیر مهمی در زندگی انسان دارد

اهمیت نماز اول وقت

نماز از جمله مهم ترین و بارزترین عبادات است و بیش ترین سفارش انبیا نیز درباره نماز است. حضرت لقمان به فرزندش چنین سفارش کرد: یَا بُنَیَّ أقِمِ الصَّلَوةَ؛[4] فرزندم نماز را بر پای دار.

رفتار اولیای خدا نیز اهمیت و جایگاه آن را بیان می کند. نماز جزء برنامه انبیا بوده است. حضرت عیسی (ع) در گهواره می گوید: وَ أوْصَانِی بِالصَّلَوةِِ وَالزَّکَوةِ مَا دُمْتُ حَیّاً؛[5] خداوند، مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.

امام حسین (ع) در روز عاشورا و در میدان نبرد و مبارزه و در برابر امواج تیرهای دشمن، نماز را رها نکرد. پیشوایان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ از رخسارشان می پرید و معتقد بودند وقت نماز و ادای امانت الهی است.[6]

اگر حقیقتاً به اهمیت نماز اول وقت و موقعیت و فضیلت این فریضه پی ببریم و تأکید و توصیه قرآن و پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) را مورد دقت نظر قرار دهیم، هرگز به خود اجازه نمی دهیم که این فریضه الهی را به نحوی مورد اهانت قرار دهیم.

یکی از موجبات سبک شمردن نماز، تأخیر بی مورد آن است که متأسفانه عده ای از ما نمازگزاران، به آن مبتلا هستیم. انجام نماز اول وقت، آن قدر سفارش شده که گویی واجب است. اولیای خدا، هرگز، نماز اول وقت را بدون عذر به تأخیر نمی انداختند. در سخت ترین شرایط، مراقب بودند که نماز را در اول وقت اقامه کنند. هر چند این شرایط، شرایط جنگ بود.

روایت شده که در جنگ صفین، که از مهم ترین جنگ های حضرت علی (ع) بود،  تعدادی از سپاهیان مشاهده کردند که حضرت صورت را به آسمان گرفته و به آفتاب می نگرد. ابن عباس که در آن جا حاضر بود، جلو رفت و علت را سؤال کرد. حضرت فرمودند: می خواهم وقت نماز را بدانم. ابن عباس گفت: در این گیر و دار اشتغال به جنگ، چه هنگام نماز است. حضرت فرمود: ما برای چه با این قوم می جنگیم، آیا جز برای این است که نماز بر پا شود. [7]

نماز اول وقت در دوران زندگی و بیماری حضرت امام (س)

نماز اول وقت امام در دوران جوانی، تبعید و مبارزه، رهبری، بیماری و حتی ساعتی قبل از ارتحال، ترک نشد. ایشان هیچ گاه به خاطر مشغله یا سختی های تبعید و مبارزه یا در داخل اتومبیل ساواک بودن یا به علت بیماری و کسالت، نماز را از اول وقتش به تأخیر نیانداختند، به برخی از نمونه ها اشاره می کنیم:

1ـ سرتیپ شهید علی صیاد شیرازی نقل می کند: حتی زمانی که در بحبوحه جنگ، با کمبودها و تنگناهای زیادی مواجه شدیم و در صدد رفع آن بودیم و امام هم پیگیر کار بودند و برای گزارش کار خدمت ایشان رسیدیم؛ رئیس جمهور و رئیس مجلس و فرماندهان نیروی زمینی و سپاه هم حضور داشتند، هنوز گزارش تمام نشده بود که امام جلسه را ترک کردند و فرمودند: وقت نماز است. [8]

2ـ آیت الله توسلی نقل می کند: روزی سران کشورهای اسلامی برای قضیه صلح ایران و عراق به خدمت امام رسیدند، وسط جلسه بود که اذان ظهر شد، امام بلند شدند و فرمودند: می خواهم نماز بخوانم. سپس عطر زدند و به نماز ایستادند و ما هم پشت سر ایشان ایستادیم. [9]

3ـ خانم زهرا مصطفوی (دختر امام) می گوید: مهم ترین عمل امام، نماز ایشان بود. ایشان تا آخرین لحظه، حتی نافله های نماز را ترک نکردند. حتی وقتی که نمی توانستند لبانشان را تکان بدهند، با حرکت انگشت نماز می خواندند... برخی از پزشکان فکر می کردند ایشان چیزی می خواهند، ولی من گفتم که خیر، ایشان دارند نماز می خوانند. این اهمیت نماز بود و آخرین پیام امام نماز بود. [10]

4ـ حجت الاسلام سید حسن خمینی (نوه امام) می گوید: حوالی ساعت چهار، امام را به اتاق عمل بردند که یک باطری که لازم است در قلب امام بگذارند. از اتاق که امام را بیرون آوردند... دکتر بیهوشی سعی می کرد امام را به هوش بیاورد، امام اصلاً چشم تکان نمی دادند. یک لحظه گفتیم: آقا چون [11] وقت نماز است. امام یک لحظه پلک زدند و دیگر هیچ حرکتی در صورت ایشان نبود، به جز آن یک لحظه. [12]

5 ـ آقای عیسی جعفری (خدمتکار امام) می گوید: قبل از ظهر روز رحلت، امام از حال می رفتند و دوباره به حال می آمدند و مرتب می پرسیدند: «ظهر شده؟ ظهر شده؟» نگرانی آقا برای این بود که می خواستند در اول وقت شرعی نماز بخوانند. [13]

6 ـ خانم نعیمه اشراقی (نوه امام) می گوید: امام به نماز اول وقت خیلی علاقه داشتند، حتی در آخرین روز که تقریباً ساعت ده شب از دنیا رفتند، نماز مغرب و عشاء را با اشاره خواندند. در حالت بیهوشی بودند، یکی از دکترها رفت بالای سر ایشان و برای این که آقا را شاید به وسیله نماز بشود به هوش بیاورد، گفت: «آقا وقت نمازه»، آقا به هوش آمدند و نمازشان را با اشاره دست خواندند. از صبح آن روز هم مرتب از ما سؤال می کردند که «چقدر به ظهر مانده» چون خودشان ساعت دم دستشان نبود و آن قدر قدرت هم نداشتند که به ساعت نگاه کنند. یک ربع به یک ربع از ما می پرسیدند. البته نه به خاطر ترس از قضا شدن نماز، بلکه به خاطر اول وقت خواندن نماز بود که مرتب می پرسیدند. [14]

دقت نظر امام به نماز خانواده

امام معتقد بودند که هیچ گاه نباید با سختگیری های نابجای خود، چهره امور عبادی را برای بچه ها زشت و سخت جلوه دهیم. باید مسائل را برای ایشان زیبا و آسان قلمداد کنیم. خود ایشان با رفتار و کردار درست و به جایشان، لزوم تکالیف را به بچه ها ـ به خصوص افرادی که به سن تکلیف رسیده اند ـ گوشزد می کردند. و هیچ گاه با تندی و اجبار، آن ها را به انجام واجبات وادار و از انجام آن ها دلسرد نمی کردند. [15]

خانم زهرا مصطفوی نقل می کند: حضرت امام سعی داشتند کلام حق را با ملاطفت و شیرینی قرین سازند. هرگز به عتاب متوسل نمی شدند و عبادت خدا را در نظر دیگران سنگین جلوه نمی دادند. همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد؛ و به نماز وا می داشت. امام وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن. این سخن امام چنان تأثیری در روح و جان دخترم گذاشت که دخترم خودش سفارش می کرد که موقع اذان صبح، به موقع مرا بیدار کنید. [16]

روزه

«الصوم لی وأنا اُجزی به»؛ [17] روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا می دهم.

این خود از موارد برتری روزه بر دیگر عبادات است. چرا که روزه علاوه بر فواید روحی ـ روانی که دیگر عبادات هم دارا هستند، فواید دیگری از جمله: آثار خوب جسمی، اخلاقی، خیر و برکات خاصی که در آن است، را دارا می باشد. و نیز فواید طبی که باعث دفع مواد زاید بدن در اثر گرسنگی می شود.

روزه گرفتن، وقت مناسبی است برای تزکیه نفس و برخورداری از اخلاق حسنه. لذا از جهت اخلاقی هم کمک بزرگ و مؤثری می کند. روزه، جدای از این که در ماه مبارک رمضان باشد، خیر و برکات جداگانه ای دارد. یکی این که صبر و شکیبایی افراد را افزایش می دهد؛ اما اگر در ماه مبارک رمضان باشد، خیر و برکاتش افزون می گردد که از جمله، سحرخیزی، استفاده از مواهب سحر و استجابت دعا در این ماه و برکات و فوایدی که یک روزه دار در این ماه برایش وجود دارد؛ مثل این که تمام اعمالش عبادت محسوب می شود و محروم است کسی که از این همه خیر و برکت دنیوی و اخروی استفاده نکند.

امام، شخصیتی است که از این خیرات و برکات سحرهای ماه مبارک و دیگر لحظاتش به خوبی استفاده می کرد. همان طور که در بحث نماز اشاره شد، دقت و اهمیت امام به این امور مهم، بسیار زیاد است. گر چه ممکن است در مواقعی به دلیل بیماری، امکان روزه داری را نداشتند، اما از فرصت ها و پاداش هایی که برای فرد غیر روزه دار در قبال کمک به دیگران در نظر گرفته شده، غافل نبودند.

حجت الاسلام عبائی خراسانی می گوید: امام در ماه رمضان در هوای پنجاه درجه نجف، با آن سن و سال و ضعف مفرط، روزی هجده ساعت روزه می گرفتند و تا نماز مغرب و عشا را همراه با نوافل، به جای نمی آوردند، افطار نمی کردند. [18]

(البته این مربوط به خود امام است و این قضیه جدای از نماز جماعت و افطار با جمع است. چرا که هیچ گاه دیگران را معطل نمی کردند).

خانم زهرا مصطفوی نقل می کند: غیر از شب های ماه رمضان که قرار نبود کسی دیگر روزه بگیرد، ایشان هیچ کس را بیدار نمی کردند. خودشان سماور را روشن می کردند و چای درست می کردند و معمولاً یک تخم مرغ، سحری ایشان بود. [19]

توجه امام به مستحبات عبادات

امام نه تنها در مورد واجبات، بسیار حساس و دقیق بودند، بلکه راجع به مستحبات هم دقت زیادی می کردند و در تمامی اعمال و رفتار، چه عبادی و چه غیر عبادی، مستحبات و مکروهات آن را رعایت می کردند و در مورد مستحبات نماز هم مقید به انجام تمامی آن ها بودند.

امام، در اواخر عمر نیز مانند دوران جوانی شان، عبادت می کردند. زمانی که در بیمارستان بودند با وجودی که سرم به دست و پایشان وصل بود، بر روی تخت بیمارستان، حتی یکی از مستحبات را ترک نکردند؛ تعقیبات، قرآن، عطر، تحت الحنک، [20] شانه و تمامی مستحبات نماز را به جا می آوردند. [21]

آقای عیسی جعفری (خدمتکار امام) نقل می کند: من بارها شاهد بودم که امام پس از این که نماز واجبشان تمام می شد، هر دو دست را به روی چشمانشان می گذاشتند و آیة الکرسی و آیات دیگری را که در این رابطه وارد است، می خواندند. [22]

حجت الاسلام سید حسن خمینی نقل می کند: یکی از مسائلی که به درد دوستان می خورد، آداب نماز ایشان بود؛ ایشان قبل از نماز مغرب قرآن می خواندند، بعد تجدید وضو می کردند و نماز می خواندند. بعد از نماز، بلافاصله سوره حمد می خواندند و بعد تسبیحات حضرت زهرا (س) و دیگر نوافل را به جای می آوردند. برای هر نماز عطر می زدند و بعد از یک مکث که فضیلت نماز عشاء بشود، به اقامه نماز عشاء می پرداختند. [23]

نماز شب

از دیگر مستحباتی که امام (س) نسبت به آن بسیار مقید بودند، نماز شب بود. قبل از بیان نمونه هایی از نماز شب ایشان و چگونگی برپاداری آن، به توصیف شب و شب زنده داری و فضیلت نماز شب می پردازیم. تا سرّ علاقه صالحان و سالکان به این موهبت الهی آشکار شود.

1ـ توصیف شب و شب زنده داری

شب تقدم ذاتی بر روز دارد؛ زیرا که در آیات کریمه بر روز مقدم شده است: وَاللّیْلِ إِذَا یَغْشَی * وَالنّهَارِ إِذَا تَجَلّی [24] و میعاد حضرت موسی(ع) نیز با شب بسته شده: وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیْلَةً [25] و نیز کلیم الله، در شب، به امر خدا، بنی اسرائیل را از مصر خارج ساخت و متعاقباً فرعون و قبطیان هم غرق شدند: فَأسْرِ بِعِبَادِی لَیْلاً [26]
همچنین معراج اشرف کائنات؛ حضرت ختمی مرتبت هم در شب بوده است: سُبْحَانَ الّذِی أسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً [27] و در نهایت، نزول تمامت قرآن بر بیت المعمور نیز در شب واقع گشته است: إِنَّا أنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ [28] و معراج یونس نیز در ظلمات شب بوده است و سرانجام، در شب است که می توان برکات آسمانی را به چنگ آورد.

امام نیز بر نماز شب و تهجد و شب زنده داری، تعصب خاصی داشتند و این عمل را از پانزده سالگی انجام می دادند. خاطرات نقل شده، گویای این مطلب است.

1ـ خانم نعیمه اشراقی می گوید: خویشاوندان ایشان... می گفتند: از پانزده سالگیِ ایشان، که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر که هیچ کس بیدار نشود و نماز شب می خواندند. خانم می گویند: تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم. چون چراغ را مطلقاً روشن نمی کردند...، نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را...؛ هنگام وضوی نماز شب یک ابر زیر شیر می گذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن، کسی را بیدار نکند.[29]

در مواقع عادی، برنامه ایشان از ساعت دو الی چهار به عبادت اختصاص داشت و اما در مواقع بیماری، یک ساعت قبل از نماز بیدار می شدند.[30]

2ـ آقای محسن فرازی می گوید: از آقا سید مصطفی خمینی شنیدم که فرمودند: دیدم امام در اتاق خود نشسته اند و صدای گریه شان بلند است، از مادرم علتش را پرسیدم. مادرم فرمودند: ایشان در شبی که موفق به نماز شب و راز و نیاز نشود، روز چنین حالی دارد.[31]

ذکر

امام خمینی (س)، همیشه در حال ذکر گفتن بودند؛ حتی زمانی که رادیو گوش می کردند، ورزش می کردند، یا تلویزیون تماشا می کردند، ذکر گفتن ایشان قطع نمی شد؛ بلکه ذکر در برنامه منظم روزانه امام از جایگاه خاصی برخوردار بود.

حجت الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی (نوه امام) نقل می کند که: شب ها که امام تصمیم می گرفتند بخوابند، چراغ را خاموش می کردند و بسم الله می گفتند و اذکار مربوطه قبل خواب را می خواندند.[32]

خانم فاطمه طباطبایی (عروس امام) به نقل از یکی از دوستان امام می گویند: امام در آخرین سجده نماز عصرشان، همیشه ذکر «یا کریم یا لطیف» را می گفته اند. ایشان می گفت این دو کلمه به قدری جامعیت دارند که انسان را از هر ذکر دیگری مستغنی می کند؛ چون هرچه را که انسان از خدا طلب کند یا به واسطه کرم و یا لطف حضرت حق است که به او عطا خواهد شد.[33]

حجت الاسلام علی اکبر آشتیانی می گوید: پس از اتمام عمل جراحی، در حالی که امام را روی تخت متحرک بیمارستان از اتاق عمل خارج می کردند، همه حاضران متوجه حرکت لب های ایشان شدند، در این لحظه حاج احمد آقا نزدیک امام رفت و متوجه شد امام زیر لب ذکر «الله اکبر» را زمزمه می کنند. [34]

خانم زهرا اشراقی می گوید: ساعت 5 / 8 صبح، امام را عمل کردند و تا ساعت 5 / 10 عمل ایشان به طول انجامید. بعد از عمل که آن را از تلویزیون مدار بسته نظاره گر بودیم؛ گزارش سلامتی و خوب بودن حال امام را که به ما دادند، به منزل رفتیم. عصر هم برای ملاقات رفتیم که اجازه داده نشد. فردا صبح ساعت نه که به دیدن امام رفتیم، امام پس از سلام علیک ما، جواب احوالپرسی های ما را با «شکر، شکر» پاسخ می دادند. قرار شد ساعت یک بعد از ظهر برایشان غذا ببریم، اما وقتی به بیمارستان رفتیم، دیدیم که درها باز است و پزشکان در رفت و آمدند؛ دایی جان (حاج احمد آقا) اشک در چشمانشان جاری بود و گوشه ای نشسته بودند، معلوم بود که کاری از هیچ کس ساخته نیست. دست امام  لرزش داشت. دست امام را گرفتم. دیگر نمی توانستم دستشان را رها کنم. هرچه دست ایشان را می بوسیدم سیر نمی شدم؛ در آن مدت که دست ایشان در دستم بود و من پیش ایشان بودم، صد بار ایشان «أشهد» گفتند. یک لحظه أشهد گفتنشان قطع نشد. [35]

حجت الاسلام توسلی نقل می کند: تا آخرین لحظات در حال ذکر بودند و در حال ذکر گفتن چشم از جهان فرو بستند. [36]

این انس با معبود است که چنین قدرتی را به آدمی می دهد که با این ضعف جسمانی و با این درد کشنده که ده روز به طول انجامید و امام را زجر داد؛ با این حالتی که امام قادر به پلک زدن نبودند، اما نماز و ذکرشان چنان واضح به گوش می رسید و فصیح بیان می شد که امید بهبودی را در دل همه زنده می کرد. این همان روح تعبد و بندگی است.

دعا راه خودسازی و خودشناسی

در آیات و روایات اسلامی اهمیت زیادی به مسأله دعا داده شده است. ولی ممکن است قبول این امر برای بعضی در ابتدا سنگین باشد که دعا کردن کار بسیار آسانی است و از همه کس ساخته است و یا قدم را از این فراتر نهند و بگویند: دعا کار افراد بیچاره است. ولی اشتباه از این جا ناشی می شود که دعا را خالی و عاری از شرایطش می نگرند، در حالی که اگر شرایط خاص دعا در نظر گرفته شود، این حقیقت به وضوح ثابت می شود که دعا وسیله مؤثری است برای خودسازی و پیوند نزدیکی است میان انسان و خدا.

 در روایتی از پیامبر اکرم (ص) می خوانیم: «اَلدُّعاءُ سلاحُ المُؤمن وَ عَمودُ الدّین وَ نُور السَّموات وَالأرض»؛ [37] دعا اسلحه مؤمن است و ستون دین و نور آسمان ها و زمین است.

این اهمیت و تقید به دعا را در زندگی امام (س) می توان به وضوح دید.

آیت الله امامی کاشانی می گوید: از جمله مواردی که امام در درس اخلاقشان به آن توجه و تأکید زیاد داشتند، مسأله تقید طلاب به خواندن دعاها و زیارات بود. خود امام هم به مناجات با خدا خیلی علاقه داشتند و می شود گفت به آن عشق می ورزیدند و شاید بتوان گفت امام تمام دعاهای مفاتیح را می خوانده اند. [38]

خانم زهرا اشراقی نقل می کند: در نمازی که امام در شب آخر خوانده بودند و دوربین های مخفی پزشکان آن را ضبط کردند؛ امام گریه می کردند و زار می زدند و می گفتند: «خدایا مرا بپذیر، خدایا مرا بپذیر». آن شب، کسانی که پشت دوربین بودند نیز، ناظر این صحنه ها بودند. [39]

آقای مجید دولابی می گوید: من از ناحیه ستون فقرات در جنگ زخمی شده بودم، لذا با صندلی چرخدار به دیدن امام رفتم و از ایشان خواستم برای من دعا کنند. ایشان هم دعا فرمودند. روز بعد، عمل جراحی داشتم. پزشکان گفته بودند: من حتی یک درصد هم شانس زندگی ندارم، اما حال من در عرض 48 ساعت رو به بهبودی رفت. این دوا و دکترها نبودند که مرا زنده نگه داشتند؛ بلکه دعای امام بود. [40]

آقای ثقفی (برادر خانم امام) می گوید: امام تقیّد خاصی به خواندن دعای عهد به مدت چهل روز؛ حتی در ایام بیماری داشتند. وقتی پس از رحلت، اثاثیه ایشان از جمله مفاتیحشان را به بیت منتقل می کردیم، متوجه شدم که در گوشه صفحه، تاریخ 8 شوال را به عنوان دعا مرقوم فرموده اند. [41]

خانم فاطمه طباطبایی می گوید: یکی از مسائلی که حضرت امام در روزهای آخر به من توصیه کردند، خواندن دعای عهد بود که در آخر مفاتیح آمده است. می گفتند: «صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی. چون در سرنوشت دخالت دارد.» اما چیزی که به خانواده بیشتر توصیه می کردند تا اول از همه به آن عمل کنند، انجام واجبات و ترک محرمات بود. [42]

آیت الله مؤمن [43] می گوید: یک وقت، ایشان می فرمودند که در یک سخنرانی که به عنوان موعظه در نجف داشتند، سفارش می کردند به آقایان که «شما این زیارت رجبیه را بخوانید»؛ چون در زیارت رجبیه مقاماتی را برای خدا ذکر کرده است که «لا فَرقَ بَینَک وَبَینَهُما [44] إلا إنَّهُم عبادک» که می فرماید: «هیچ فرقی بین تو (خدایا) و بین این ها نیست، غیر از این که این ها بنده تواند که امام روی این مسأله تأکید داشتند که می فرمودند که: «فقط همین عبد بودن این ها است که فارق بین این ها و خدا است و الّا تمام آن نیروهای الهی در دست اینها هست . بعد ایشان می فرمودند: «این زیارت را بخوانید تا اگر چیزی از مقامات اولیای خدا برایتان نقل کردند، احتمالش را اقلاً بدهید، تکذیب نکنید». [45]

آقای سید رحیم میریان می گوید:

در ماه شعبان گاهی که شب ها پشت در اتاق امام می خوابیدم، می دیدم یک ساعت مانده به اذان صبح، امام بیدار می شدند و وضو می گرفتند و پس از نماز شب، مشغول مناجات شعبانیه می شدند. من شاهد بودم چگونه امام مناجات شعبانیه را می خواند و به درگاه خدا ناله می کرد. ایشان مقید به خواندن مناجات شعبانیه بودند و در این مناجات به قدری گریه می کردند که من... با صدای گریه ایشان از خواب بیدار می شدم. با این که بسیار آرام و آهسته، اعمال شب را انجام می دادند تا کسی بیدار نشود. [46]

حجت الاسلام و المسلمین سید مرتضی موسوی اردبیلی ابر کوهی نقل می کند: امام در هنگام عبادت، مانند کسانی بودند که نه اهل علمند و نه اهل سیاست. و هیچ کاری غیر از عبادت نداشتند. ایشان چنان به عبادت مشغول و از امور دیگر فارغ می شدند که گویی هیچ کار دیگری ندارد؛ مثلاً: در دعای عرفه که به حرم سیدالشهدا مشرف می شدند، با وجود سن زیاد، این دعا را که دو تا سه ساعت طول می کشید به حالت ایستاده و رو به قبله می خواندند و به این صورت ما را که جوان بودیم و نشسته دعا را می خواندیم، شرمنده می کردند. به همین دلیل، در هنگام خواندن این دعا، ما هم از جای خود بلند می شدیم و ایستاده آن را می خواندیم. [47]

مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) می فرمایند: یک بار از امام سؤال کردم که در میان دعاهای معروف به کدام یک از آن ها بیشتر انس یا اعتقاد دارید، ایشان بعد از تأملی فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. [48]

زیارت

یکی از راه های بزرگداشت مفاخر و صاحبان کمال، زیارت آنان است که در حقیقت موجب بقا و استمرار حیات علمی، هنری و معنوی آنان می گردد. افزون بر این که عامل پیوند نسل حاضر و نسل های آینده با نسل های گذشته و وسیله ارتباط روحی با آنان و کمالاتشان است. [49] آنچه از سیره امام برداشت می شود، از میان زیارات مأثوره، امام (س)، نظر خاصی به زیارت عاشورا و جامعه کبیره و امین الله داشته اند. [50]

حجت الاسلام سید علی غیوری می گوید: در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد، از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سال های متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام را هر شب؛ ساعتی معین، انجام می دادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند. [51]

حجت الاسلام رسولی محلاتی می گوید:امام اوقاتی که زیارت عاشورا می خواندند، صد لعن و صد سلام را معمولاً در حال قدم زدن می خواندند. ایشان زیارت عاشورا را در ماه محرم و معمولاً یک اربعین (چهل روز) می خواندند. [52]

از خصوصیات و ویژگی های بارز معنوی امام، تقید ایشان به زیارت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بود، ایشان در نجف اشرف به مدت پانزده سال به طور مداوم زیارت جامعه کبیره را می خواندند.

حجت الاسلام رحیمیان در این خصوص می گوید: حضرت امام، در طول مدت چهارده سالی که در نجف اشرف اقامت داشتند، هر شب سه ساعت بعد از غروب آفتاب؛ در تمام فصول سال، به عزم زیارت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از منزل خارج می شدند. مسافت بین خانه تا صحن مطهر را به طور پیاده در حدود هفت دقیقه طی می کردند، از در قبله وارد صحن و از کفش کن ضلع زاویه جنوبی ایوان عبور و بعد از اذن دخول در رواق، به حرم مطهر مشرف می شدند. [53]

امام خمینی، پیرامون شخصیت ممتاز حضرت علی (ع) می فرماید:حضرت امیر سلام الله علیه، از جهت معنویت، یک نفر نبود، همه عالم بود. [54]

و از حضرت زهرا (س) این گونه تمجید می کند:فاطمه، انسانی است به تمام معنی انسان که اگر مرد بود، به جای رسول الله (ص) بود. [55]

و امام زمان را عصاره خلقت می دانست. [56]

با چنین دیدگاهی که امام خمینی نسبت به اهل بیت دارد، طبیعی است که واله و شیدای آن بزرگان معصوم (ع) باشد، در راه مکتبشان جان فشانی کند، دنیا را به سوی آنان بخواند، هر صبحگاه و شامگاه به آن ها توسل جوید، در مصیبت آنان سخت بگرید و از شادی آن ها شادمان گردد.

تشرف امام به حرم حضرت علی (ع) نه تنها ترک نشد؛ بلکه حتی یک سال که در عراق کودتایی به وقوع پیوست و حکومت نظامی اعلام شد، در آن شب هم زیارت امام ترک نشد. به نقل از فرزند امام ـ حاج آقا مصطفی ـ امام در آن شب به پشت بام رفتند و رو به حرم ایستاده و زیارت خواندند. [57]

تشرف امام به حرم مطهر با آداب خاصی همراه بود که شایان توجه است: امام با کمال ادب و متانت، اذن دخول می خواند، از طرف پایین پا وارد حرم می شد، مقید بود که از بالای سر عبور نکند، هنگامی که مقابل ضریح می رسید، زیارت «امین الله» را می خواند، دوباره به طرف پایین پا برمی گشت و در گوشه ای نشسته و دعا می خواند. سپس دو رکعت نماز می خواند. آنگاه با ادب خاصی حرم را ترک می گفت. [58]

امام در بزرگداشت شخصیت معصومین (ع) ، اهتمام وافر داشت، عمری را در ترویج عقاید و افکار آنان سپری کرد، هیچ گاه نام آن ها را بدون احترام و درود بر زبان جاری نمی کرد، تا آن جا که امکان داشت مجالس جشن و عزایشان را بر پا می کرد و خود نیز در هر فرصت مناسب، خالصانه ترین اشک خویش را نثار آن فرزانگان والا می کرد.

عشق به اهل بیت

عشق و محبت به خاطر جاذبه ای که دارد، محبّ را به سوی محبوب جذب می کند و افکار و عقاید او را در قلب محبّ زنده می سازد. به این جهت، هرچه محبت شدیدتر باشد، سنخیت روحی بین محبّ و محبوب، بیش تر است.

حضرت علی (ع) می فرماید: «أحسَنُ الحَسَنات حُبُّنا وَأسوَءُ السیّئات بُغضُنا»؛ [59] نیکوترین خوبی ها، محبت ما (خاندان) است و بدترین بدی ها، دشمن داشتن ما است.

عشق و محبت به اهل بیت (ع) ، سراسر وجود امام را فرا گرفته بود؛ به حدی که خویش را همواره به آنان نزدیک می دید: ایشان عملاً در برخورد با مشاهد مشرفه و در تشرف به زیارت قبور مطهر معصومین مثل این که امام را ناظر و حاضر در جلو چشم خود می دیدند. [60]

علاقه امام به اهل بیت (ع) ، وصف ناشدنی است و همین این که نام مبارک امام حسین (ع) را می شنید، بی اختیار اشک چشمان مبارک، جاری می شد. امام، عاشق ایشان بود؛ امامی که در برابر مشکلات و مصائبی؛ چون: شهادت آقا مصطفی، خم به ابرو نیاورد، به مجرد این که روضه خوان، سلامی به ابا عبدالله (ع) می دهد، قطرات اشک از دیدگانش جاری می شود. [61]

پس از ذکر خاطرات از نحوه زیارت امام، چنین نتیجه می گیریم:

1ـ امام در برنامه زیارت خود، بسیار منظم بودند؛ پانزده سال رأس ساعت معین و در مکان معین، زیارت معینی را خواندن، یک نظم فوق العاده است که خود، یکی از راه های موفقیت ایشان بوده است.

2ـ ایشان، زیارت امین الله را که معتبرترین زیارت است و عالی ترین مضامین را دارا است، پیوسته می خواندند. و پس از آن، زیارت جامعه را می خواندند، که خود، یک دوره امام شناسی است.

3ـ برنامه زیارت، جزئی از برنامه های کاری امام بوده است. همان طور که ایشان به تعلیم و تعلم اهمیت می دادند، به همان اندازه به زیارت هم اهمیت می دادند.

حاج احمد آقا (س) می گوید: عبادت و ارتباط امام با خدا، چیزی نیست که بتوانم ترسیمش کنم، تا آن جا که توانسته ام با دوستان پدرم تماس گرفته ام و از مادرم در این باره سؤال کرده ام، همه بر این قولند که امام با خدای خود رابطه ای خاص داشت. امام چنان در خدا فانی است و چنان از معشوق خود سخن می گوید که مو بر اندام انسان راست می شود. و گاهی در مصائب و گرفتاری ها که مسئولان خدمت امام می رسند، ایشان آن چنان از خدا سخن می گویند که گویی هیچ چیزی نمی بینند جز خدا، چنان می گویند: نترسید خدا با ما است و چنان در باور و اعتقاد، متکی به خدا می باشند که بذر ایمان را در دل های حاضرین می پاشد. [62]

این ارتباط با خدا، از عشق عمیق امام به خدا سرچشمه می گرفت. و نتیجه این خضوع و خشوع در برابر حق، مردمی بودن ایشان و علاقه به مردم بود. امام، به حق، مردمی ترین رهبر جهان بود و در روزهای اول انقلاب، روزی شش ساعت ملاقات حضوری با مردم داشتند.

توجه به جنبه های عبادی وصیت نامه امام (س)

امام در وصیت نامه خود، بزرگ ترین افتخار خود را پیاده کردن مکتب اسلام می دانند که بزرگترین الگوهای آن پس از پیامبر (ص) ، امامان (ع) می باشند؛ زیرا که خود به اوج عرفان و معرفت نائل آمده اند. ایشان می فرمایند: ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که او را قرآن صاعد می خوانند، از ائمه معصومین ما است. ما به مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفات حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ و صحیفه سجادیه؛ این زبور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ما است. [63]

امام در جای دیگری از وصیتنامه می فرمایند: من اکنون به ملت های شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه می کنم که... از نماز جمعه و جماعت که بیانگر بُعد سیاسی نماز است، هرگز غفلت نکنند... و از آن جمله مراسم عزاداری ائمه اطهار به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان؛ حضرت ابی عبدالله الحسین، صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکة الله و صلحا، بر روح بزرگ حماسی او باد، هیچ گاه غفلت نکنند و بدانند آنچه دستور ائمه ـ علیهم السلام ـ برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آل بیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملت ها است، بر سردمداران ستم پیشه در طول تاریخ الی الابد. [64]

تحلیل امام از نماز که اوج عبادت و معراج مؤمن است، علاوه بر جنبه عبادی، متوجه بعد سیاسی آن نیز هست و آن به جماعت برگزار شدن آن است که نشانگر قدرت وحدت و روحیه اجتماعی مسلمین است. همچنین در عزاداری امام حسین (ع) که سازنده روح انسان و تقویت کننده عاطفه دینی و به وجود آورنده روحیه شهادت طلبی در انسان است، یک جهت سیاسی مهم که لعن و نفرین بر ستمگران طول تاریخ است، نیز گوشزد می شود. این بینش جامع امام بود که اسلام را در جهات مختلف مطرح می کرد. [65]

انس با قرآن

یکی دیگر از ویژگی ها و رفتارهای مثال زدنی امام که به صورت الگویی برای همگان درآمده است، انس بیش از حد امام با قرآن بود؛ و به طور یقین می توان گفت: قرآن، نه در لفظ؛ بلکه عملاً کتاب زندگی برای امام بوده است.

امام از اوایل عمر تا پایان حیات مادی خود، هر روز مقداری قرآن می خواندند و این، یکی از کارهای روزانه ایشان بوده است. ایشان به واسطه همان نظم دقیقی که در زندگی داشتند، ساعتی را نیز برای تلاوت و انس با قرآن اختصاص می دادند، به طوری که در آن ساعت، کسی نزد ایشان نمی رفت و ایشان هم پاسخگوی سؤال کسی نبود و تنها جان و دل را به قرآن سپرده بود و توجه به آیات قرآن و دریافت معانی آن را، اصل می دانستند. [66]

نمونه هایی از انس حضرت امام با قرآن:

امام وقتی در نجف بودند، در ماه مبارک رمضان هر سه روز، یک بار قرآن را ختم می کردند. اما زمانی که در جماران بودند به خاطر کهولت سن، هر ده روز یک بار قرآن را ختم می کردند. ایشان همواره با قرآن مأنوس بودند، یک جزء قرآن را هشت قسمت کرده و هر قسمت را در زمانی خاص قرائت می کردند. گاهی می دیدم مدت ها در یک جمله قرآن مکث می کردند. [67]

حضرت امام نظمشان اجازه نمی داد که هر وقت که بخواهد، قرآن بخوانند؛ بلکه ایشان دقیقاً و سر ساعت روزی هفت مرتبه قرآن می خواندند. [68]

خانم فاطمه طباطبایی می گوید:نجف که بودیم، آقا چشمشان ناراحت شده بود. دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید. امام یک دفعه خندیدند و گفتند: دکتر من چشمم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم. شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم. [69]

حجت الاسلام فرقانی می گوید: وقتی مرحوم آقا مصطفی رحلت کرده بودند، قرار شد جمعی به اتفاق حاج احمد آقا به محضر امام برسند و به صورت تدریجی خبر را به امام برسانند. یکی گفت: از حاج آقا مصطفی تازه از بیمارستان چه خبر؟ آقای میرزا حبیب‏ الله اراکی گفت: الآن از بیمارستان تلفن کردند که ایشان را مثل این که باید زودتر به بغداد برسانند. احمد آقا جلوی صدای گریه اش را نتوانست بگیرد ولی رویش را برگرداند که آقا او را نبینند. ولی امام صورتش را برگرداند و گفت: «احمد چته؟ مگر حاج آقا مصطفی مرده؟ اهل آسمان ها می میرند و از اهل زمین کسی باقی نمی ماند، همه می میریم. آقایان بفرمایید سر کارتان.» خودشان هم بلند شدند و وضو گرفتند و مشغول خواندن قرآن شدند. [70]

حجت الاسلام و المسلمین آشتیانی می گوید:امام قبل از فرا رسیدن وقت هر نماز، به طور معمول قرآن تلاوت می کردند. [71]

دکتر احمد نور بالا؛ مسئول مرکز درمانی جماران می گوید: من، در این مدت، شاهد بودم که حضرت امام (ره) روزی یک جزء قرآن را تلاوت می کردند که معمولاً در چهار نوبت و در چهار حزب قرائت می فرمودند که اکثراً یک حزب آن پس از نماز شب و قبل از ادای نماز صبح، یک حزب بعد از نماز صبح، یک حزب قبل از نماز ظهر و یک حزب قبل از نماز مغرب بود. [72]

حجت الاسلام و المسلمین رسولی محلاتی می گوید: امام هر روز مقید بودند چند صفحه قرآن، حدود یک حزب یا بیشتر حتماً بخوانند. حتی روزهای آخر و شب قبل از عمل جراحی هم قرائت قرآن و نماز شب ایشان ترک نشد. [73]

آقای سید رحیم میریان می گوید: وقتی هلی کوپتر به زمین نشست، افراد انتظامات، یک دالان انسانی تا نزدیکی جایگاه درست کردند و امام همراه حاج احمد آقا و چند تن از روحانیون روی جایگاه قرار گرفتند. نخست یک نوجوان، با صدایی بسیار خوش و دلنشین، چند آیه از قرآن مجید همراه با ترجمه قرائت کرد. هر بار که او می خواست ختم کند، امام به او می گفت: «بخوان جانم». [74]

راز شخصیت امام خمینی(س) [75]

به راستی مهم ترین عامل سازنده شخصیت امام چه بود؟ امروزه دانشگاه های جهان در شرق و غرب به دنبال پاسخ این سؤال هستند. امامی که به قول آن ها «از مقبره خود بر جهان اسلام حکومت می کند» و «محبوب ترین چهره جهانی است». در همایش جهانی روانشناسان، از نظریه محبوبیت سؤال شد، گفته شد: «اگر چه امام خمینی (س) راه های کسب محبوبیت را نرفت و حتی در بعضی موارد با قاطعیت های خود، علیه محبوبیت خود گام برداشت ولی با این همه محبوب ترین چهره جهانی است.»

آری راز عظمت شخصیت امام را باید در معنویت و در تهذیب نفس و جهاد اکبر و تقوای ایشان جست و جو کرد؛ عبادت ها، دعاها، قرآن خواندن ها، زیارت ها، توسل ها و به ویژه مناجات شعبانیه، این کودک یتیم را امام کرد. البته دو عنصر دیگر نیز در زندگی امام نقش اساسی داشت: اول ـ توجه به کسب علم: ایشان تا فتح قله های اجتهاد جامع پیش رفت. دوم ـ نظم و برنامه ریزی دقیق: ایشان می فرمود: اگر یک قدم در راه علم برمی دارید، اگر نگوییم دو قدم لااقل یک قدم در راه تهذیب نفس بردارید.

منبع: رفتار شناسی امام خمینی (س)، گردآوری و تنظیم: مرضیه مطهری، صص 78-107 (با تلخیص)

پرتال امام خمینی (س) 


[1]. ذاریات (51): 56. [2]. نحل (16): 36. [3]. ر.ک: سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج2، ص 58 ـ 59. [4]. لقمان (31): 17. [5]. مریم (19): 31. [6]. ر.ک: بحار الانوار، ج80، ص 4؛ ج 43، ص 339، ح 13. [7]. ر.ک: شرحی بر جلوه‌های رفتاری امام با کودکان و نوجوانان، ص138 ـ 139. [8]. ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص85. [9]. ر.ک: پابه‌پای آفتاب، ج 2، ص 103. [10]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 30. [11]. «آقا جون» صحیح است. [12]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 22. [13]. همان، ص 101. [14]. ر.ک: همان، ص 101 ـ 102. [15]. ر.ک: همان، ص39 ـ 40. [16]. ر.ک: همان، ص 40. [17]. تهذیب الاحکام، ج 4، ص 152، ح 3. [18]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 243. [19]. همان، ص 244. [20]. یعنی: یک سر عمامه را روی شانه انداختن. [21]. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج3، ص 91 ـ 92. [22]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 64. [23]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 61. [24]. لیل (92): 1 ـ 2. [25]. اعراف (7): 142. [26]. دخان (44): 23. [27]. اسراء (17): 1. [28]. دخان (44): 3. [29]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 131. [30]. پابه‌پای آفتاب، ج 1، ص 216. [31]. ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 149. [32]. ر.ک: همان، ص 188. [33]. همان، ص 189. [34]. همان، ص 191. [35]. ر.ک: برداشت‌هایی از سیره امام، ج1، ص 324 ـ 325. [36]. ر.ک: پابه‌پای آفتاب، ج 1، ص 265. [37]. الکافی، ج2، ص 468، ح 1. [38]. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج3، ص 106. [39]. ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 200. [40]. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 176. [41]. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج1، ص 336؛ 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص208. [42]. ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 208. [43]. عضو فقهای شورای نگهبان. و به گفته خود ایشان رابطه‌ای در حد استاد و شاگرد، شاگردی که سطح و خارج را در محضر امام گذراندند و کم­کم رابطه‌ای نزدیک پیدا کردند. [44]. «بینهم» صحیح است. [45]. سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج3، ص 107 ـ 108. [46]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 210. [47]. همان، ص 211. [48]. حدیث نور، ص 11. [49]. ادب فنای مقربان، ج 1، ص 23. [50]. همان، ص 38 ـ 39. [51]. صحیفه دل، ج 1، ص109. [52]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 215. [53]. در سایه آفتاب، ص 37. [54]. خط امام، کلام امام، ج 2، ص 14. [55]. حدیث پایداری، ص 71. [56]. ر.ک: همان، ص 72. [57]. ر.ک: سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1، ص 90 ـ 91. [58]. ر.ک: همان، ص 122. [59]. اسرار موفقیت، ج 2، ص 163؛ حدیث پایداری، ص74 ـ 75. [60]. سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1، ص 120. [61]. ر.ک: حدیث پایداری، ص 75. [62]. مجله نگاه حوزه، مقاله: «نیم‌نگاهی به سیره عبادی امام خمینی»، حمید فغفور مغربی، پاییز و زمستان 1378، ش 58 ـ 55، ص 136 ـ 139. [63]. صحیفه امام، ج 21، ص 396 ـ 397. [64]. همان، ص 399 ـ 400. [65]. همان. [66]. ر.ک: برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج3، ص 5. [67]. روزنامه کیهان، سید احمد خمینی، ش 16842. [68]. مجله شاهد بانوان، زهرا مصطفوی، ش 149. [69]. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 231. [70]. همان، ص 231 ـ 232. [71]. همان، ص 238. [72]. همان، ص 240. [73]. همان، ص 241. [74]. همان، ص 232. [75]. مجله نگاه حوزه، مقاله: «نیم­ نگاهی به سیره عبادی امام خمینی»، حمید فغفور مغربی، پاییز و زمستان 78، ش 55 ـ 58، ص 139.

 

انتهای پیام /*