مصاحبه [با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران] 4 اردیبهشت 57
سخنرانی [در جمع اعضای هیأتی از لیبی (نجات مستضعفان- قضیه آقای موسی صدر)] 4اردیبهشت 58
بیانات [خطاب به هیأت کوبایی (پشتیبانی از انقلاب- وحدت دولتها و ملتها)] 4 اردیبهشت 58
سخنرانی [در جمع رؤسای دفاتر ازدواج و طلاق تهران و حومه (تحول روحی ملت)] 4 اردیبهشت 58
سخنرانی [در جمع اعضای جامعه زنان خارجی مقیم ایران (مدعیان حقوق بشر)] 4 اردیبهشت 58
سخنرانی [در جمع بانوان شهرهای تهران و ... (برکات انقلاب- دستهای تفرقهانداز)] 4 اردیبهشت 58
سخنرانی [در جمع نیروی هوایی دزفول (شکست ناپذیری نیروهای الهی)] 4 اردیبهشت 58
سخنرانی [در جمع اعضای سازمانهای مختلف دولتی (حفظ وحدت کلمه)] 4 اردیبهشت 58
پیام [به ملت ایران به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س)؛ (منزلت زن در جامعه)] 4 اردیبهشت 60
سخنرانی [در جمع کارگران، معلمان و مربیان پرورشی (عصر هدم ارزشهای انسانی)] 4 اردیبهشت 62
سخنرانی [در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه در روز پاسدار (عوامل شکست و پیروزی)] 4 اردیبهشت 64
مصاحبه [با لوسین ژرژ درباره مسائل سیاسی و اجتماعی ایران]
زمان: 4 اردیبهشت 1357/ 16 جمادی الاول 1398
مکان: نجف
موضوع: مسائل سیاسی، اجتماعی ایران
مصاحبه کننده: لوسین ژرژ (خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند)
[آقای لوسین ژرژ در آغاز مصاحبه خود با امام خمینی که در روزنامه لوموند، 6 مه 1978 م. (16/ 2/ 57) به چاپ رسیده است چنین مینویسد:
از آغاز سال جاری مسیحی، قیامهای بزرگی مرتباً در ایران، از قم گرفته تا تبریز، به وقوع پیوسته و شهرهای متعددی را زیر آتش خود گرفته است. در همین هفته نیز کار درس و بحث در چند دانشگاه واقع در تهران به هم خورده است. گرچه بعضی مخالفان چپ و چپ افراطی، در این جنبشها که بر ضد رژیم شاه است شرکت دارند ولی به نظر میرسد که الهام دهندگان عمده و اصلی این جنبشها رهبران مذهبیاند ... به هر حال به طور منظم و مرتب، تظاهرکنندگان نام رهبر مذهبی شیعیان جهان یعنی آیت اللَّه خمینی را تکرار میکنند.
آیت اللَّه خمینی از سال 1963 به حال تبعید در عراق به سر میبرد. در روز 29 اکتبر 1977 مرگ مشکوک پسر ایشان در عراق و انتشار مقاله توهینآمیزی علیه آیت اللَّه خمینی در روزنامههای دولتی، منشأ عصیان و طغیانی گردید که پس از آن تاریخ، نیروهای مذهبی را علیه شاه به طور جدیتری به حرکت درآورد. هر چند آیت اللَّه خمینی که از مخالفان سرسخت رژیم شاهنشاهی است، مرتباً بیانیهها و اعلامیههایی خطاب به مردم صادر میکنند و آنها را به قیام و عصیان فرا میخوانند ولی هیچ گاه تا کنون با مطبوعات خارجی مصاحبهای به عمل نیاوردهاند. ایشان در تبعیدگاه خود- نجف (عراق)- فرستاده مخصوص لوموند را به حضور پذیرفت.
آیت اللَّه خمینی با چهرهای لاغر که محاسنی سفید آن را کشیده تر میکرد، با بیانی متهورانه و لحنی آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتی وقتی به این مطلب و تکرار آن میپرداخت که ایران باید خود را از شرّ شاه خلاص کند و نیز هنگامی که به مرگ پسرش اشاره میکرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده میشد و نه در خطوط چهرهاش حرکتی ملاحظه میگردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود. آیت اللَّه به جای آنکه با فشار بر روی کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین میکرد، نگاهی که همواره نافذ بود؛ اما هنگامی که مطلب به جای حساس و عمدهای میرسید، تیز و غیر قابل تحمل میشد. آیت اللَّه، عزمی راسخ و کامل دارد و در صدد قبول هیچ گونه مصالحهای نیست. مصمم است که در مبارزه خود علیه شاه تا پایان پیش برود
در حال حاضر در ایران و به نام همین پارسای زاهدِ 76 ساله است که قیامهای متعدد به وقوع میپیوندد. این قیامها که عناوین و موضوعات مذهبی دارند خیلی بیشتر از آنچه جبهه مخالف چپْ رژیم شاه را به خطر بیندازد، رژیم مذکور را به طور جدی به خطر انداخته است.
اکنون ما در حضور آیت اللَّه در اتاقی 2* 3 متر و در خانهای هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهری که از لحاظ وضع جغرافیایی یکی از بدترین مناطق کویری عراق است. در راه نجف و بغداد بادی سخت برخاست و شنهایی را به حرکت درآورد. شدت باد به اندازهای بود که اتومبیل ما را مانند پر کاهی جا به جا میکرد و بالاخره آن را در یک توده شن بیحرکت ساخت. راننده ما این را خشم و غضب خداوندی میدانست و به تلاوت آیاتی از قرآن پرداخت. در اینجا که سرزمین مقدس مسلمانان شیعی است، همه جا خداوند عادل و عدالتخواه و عدالتگستر آنان حاضر و ناظر است. مرقد علی نخستین امام و داماد پیغمبر در نجف است و در کربلا نیز مرقد امام حسین سومین امام و نواده پیغمبر قرار دارد. قبور این امامان در زیر گنبدی قرار دارد که از خارج طلا کاری است و تلألؤ و لمعان آن بینهایت است، و از داخل نیز با هزاران آیینه درخشان آذین شده است. این دو امام و فرزندان امام حسین تا امام یازدهم، همگی توسط غاصبان اموی و عباسی به قتل رسیدهاند، مع ذلک این ثروتِ نمایان در متن فقرِ بینهایتِ محیط تعجب آور نیست. در واقع، این امر خود بیانی است از حالت انتقام مردمان شیعیاندیش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شیعی، که پیروانش در سراسر جهان یک ششم مسلمانان را تشکیل میدهند، مدت ده قرن است که در انتظار امام دوازدهم هستند؛ امامی که حکومت حق را برقرار خواهد کرد و بر روی زمین عدالت را مستقر خواهد ساخت. گرچه اماکن مقدس شیعیان در مملکت عراق واقع است که نصف جمعیت آن شیعه هستند ولی شیعیان خصوصاً در ایران ساکنند. در حقیقت از 33 میلیون ایرانی 93 درصد شیعه هستند و آیا کسی که این توده شیعه را که هنوز ایمانی شدید و سوزان به حرکتشان در میآورد، تحت تسلط و کنترل خود دارد و بر ایران فرمانروایی میکند، همین پارسای کهنسال یعنی آیت اللَّه خمینی است که دارای چنین قدرتی است؟
شاه وی را در 1963 از ایران تبعید کرد، و از (1965) و پس از طی یک دوران تبعیدی در ترکیه، در نجف به سر میبرد و مرگ پسرش دلیلی برای قیامهای متوالی شده است که هر چند یک بار، ایران را به لرزه در میآورد.
در پیچ یکی از کوچههای تنگ نجف که خانه هایش برای آنکه سپری در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیت اللَّه خمینی قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حد اکثر دوازده تن از نزدیکان وی حضور داشتند. در این مسکن محقر، از قدرت رؤسای شورش و یا رؤسای جبهه مخالف که در تبعید به سر میبرند، هیچ نشان و علامتی دیده نمیشود و اگر آیت اللَّه خمینی قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلماً ناشی از تسلط و اقتدار وی بر افکار مردم ایران است؛ اقتداری که پس از تبعید وی از ایران به جای آنکه کم شود، ده برابر شده است.
آیت اللَّه که مردی متین و کم سخن است تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بین المللی مطلبی بیان نکرده است و بنا بر این، مصاحبه حاضر با لوموند نخستین مصاحبه ایشان است]
سؤال: [شاه شما را متهم میکند که مخالف تمدن و گذشتهگرا هستید؛ جواب شما به این مطلب چیست؟]
جواب: این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشتهگراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیهها و بیانیههایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بودهام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا میکند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقبماندگی و واپسگرایی نگاه دارد. رژیم شاه رژیمی دیکتاتوری است. در این رژیم، آزادیهای فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شدهاند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل میکند. انعقاد مجامع سیاسی- مذهبی ممنوع است. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قوای سهگانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام میگیرد.
کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلیمان بود و ما صادرکننده این ما زاد بودیم، فعلًا از میان رفته است. مطابق ارقامی که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد میکند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضی شاه!
دانشگاههای ما نیمی از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح میگردند و به زندان افکنده میشوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر میکند و آن را برای خرید اسلحههایی به کار میبرد که جنبه تجملی و قیمتهای سرسام آور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه میزند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وی که وابسته به قدرتهای خارجی است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار میدهد. هنگامی که شاه ادعا میکند که ایران را به مرز «تمدن بزرگ» میرساند، دروغ میگوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملکت را قطع کند و خون مردم را جاری سازد. کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و گذشته گرایی وی مبارزه میکنند. به دلیل این واقعیتهای غیر قابل بحث است که شاه کوشش میکند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشتهگرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او برای کارهایی که بر ضد پیشرفت و ترقی اقتصادی و فرهنگی مردم کرده است محاکمه خواهد شد؛ و آن روز تمامی عالم از جنایات وی آگاه خواهند گردید.
[شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد میکند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمیگردانید و این مطلب لزوماً قانعکننده نیست. لطفاً ممکن است موضع و موقع خود را راجع به سه موضوع اصلی ایران بیان بفرمایید: اصلاحات ارضی، صنعتی کردن مملکت، و زنان]
- هدف از اصلاحات ارضی شاه، خصوصاً این بود که بازاری برای کشورهای خارجی، خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضیای که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهرهمند خواهد ساخت و مالکانی را که بر خلاف قوانین اسلامی عمل کردهاند مجازات خواهد کرد.
[زمین هایی که گرفتهاند، به مالکان قدیمیاش برگردانیده خواهد شد؟]
- مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایی را روی هم انباشته بودند، بیآنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتی را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و بر خلاف قوانین اسلامی
عمل کردهاند و ثروتمند شدهاند. بنا بر این اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایی که این مالکان به ناحق متصرف شدهاند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد.
در خصوص صنعتی کردن مملکت، کاملًا با این امر موافقیم ولی ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتی که فعلًا در ایران مستقر ساختهاند. سیاست شاه از لحاظ صنعتی و کشاورزی، مملکت ما را به نفع قدرتهای استعماری به صورت یک جامعه مصرفی درآورده است.
در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادی آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شیء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وی باز داده است. زن مساوی مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، میکوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادی زن را البته نظیر آزادی مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهای ایران را پر کردهاند. در اینجاست که آزادی آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته است. ما میخواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید میکند، آزاد سازیم.
[درباره لفظ «مارکسیسم اسلامی» که رژیم مرتباً استعمال میکند چه فکر میکنید؟ آیا با دستجات چپ افراطی روابط سازمانی دارید؟]
- این شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافیانش از او تبعیت کردهاند. این مفهوم مفهومی نادرست و حاوی تناقض است و برای از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامی که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامی» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتیاش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکاری سرخ» نیز هدفی را که گفتیم تعقیب میکند؛ بدین معنا که وی میخواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، تا مخالفتشان را نسبت به رژیم که جامع و غیر قابل بحث و انکار است از میان ببرد. هیچ گاه میان مردم مسلمانی که بر ضد شاه در حال مبارزهاند و عناصر مارکسیست افراطی یا غیر افراطی اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلامیههای خود خاطرنشان ساختهام که مردم مسلمان بایستی در مبارزه خود همگون و متجانس باقی بمانند و از هر نوع همکاری سازمانی با عناصر کمونیست بر حذر باشند. بدین ترتیب با اتحاد بین تمام مسلمانان است که ما با شاه مبارزه میکنیم و خواهیم کرد؛ و به همین دلیل است که شاه سعی دارد مبانی مبارزهای ما را وارونه جلوه دهد.
[با توجه به فقد روابط سازمانی، آیا یک اتحاد تاکتیکی را با مارکسیستها برای سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعیتان چگونه خواهد بود؟]
- نه، ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکاری نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفتهام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقی آنان مخالفیم. ما میدانیم آنها از پشت به ما خنجر زدهاند و اگر روزی به قدرت برسند، رژیمی دیکتاتوری برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعهای که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامی از همان ابتدا مسأله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار میکردهاند. ما هیچ گاه آزادی آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاوردهایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست.
[به نظر شما علت شعلهور شدن قیامهای ایران چیست؟ چرا این طغیانها در حال حاضر رخ داده است؟]
- فشار و قهری که شاه و پدرش اعمال کردهاند، بدبختی هایی که ملت ما دچارش شده است، مردمی که از آزادیشان، استقلالشان، پیشرفتشان و زندگی خوبشان محروم شدهاند، وعدههایی دروغی که در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده است، روی هم رفته منشأ تظاهرات مذکور است. خرابی وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و وسعت
دامنه قهر و فشار، به درجه تحمل ناپذیری رسیده است. آخرین قیامها مقدمه انفجار عظیمی است که نتایجش غیر قابل محاسبه است. هدف از ضد تظاهراتی که پلیس در مقام مقابله و با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایی که در هر شهر و روستا پیش میآید آن است که مانع سرنگون شدن شاه گردد.
[فکر میکنید که فرزند شما به قتل رسیده است؟ اگر چنین نیست چرا مرگ وی علت انفجار تظاهرات شده است؟]
- من با قطع و یقین نمیتوانم بگویم چه اتفاقی افتاده است ولی میدانم که او شب قبل از درگذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارشهایی که به من رسیده است، اشخاص مشکوکی آن شب به خانه وی رفتهاند و فردای آن شب او فوت کرده است. چگونه؟ من نمیتوانم اظهار نظری بکنم. نارضایی مردم به این مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم خدمتگزاران خود را دوست میدارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود میدانند. دنبال این جریان هر کشتاری که رژیم ترتیب داد، تظاهرات تازهای را به مناسبت چهلم کشته شدگان موجب گردید. اما مطلب اصلی و اساسی، پسر من نیست. مسئله اساسی، عصیان و قیام همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدانها ستم میکنند.
[برنامه سیاسی شما چیست؟ آیا میخواهید که رژیم را سرنگون سازید؟ به جای این رژیم، چه نوع رژیمی را برقرار خواهید کرد؟]
- کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامی است؛ مع ذلک نخستین اشتغال حاضر ما سرنگون کردن این رژیم خودسر و خودکامه است. در مرحله اول بایستی قدرتی به وجود آوریم که به احتیاجات اساسی مردم پاسخ دهد.
[مقصودتان از حکومت اسلامی چیست؟ آنچه از این تعبیر، خود به خود، به ذهن میآید امپراتوری عثمانی و یا عربستان سعودی است]
- تنها مرجع استناد برای ما، زمان پیغمبر و زمان امام علی است.
- [آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسی 1906 یک راه حل معتبر است؟]
- قوانین اساسی و متمم آن به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، میتواند مبنای دولت و حکومتی باشد که ما توصیه میکنیم؛ این حکومت در خدمت آرمان اسلامی قرار میگیرد.
[آیا این قانون اساسی، رژیم سلطنتی را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهوری را در مد نظر دارید؟]
- رژیمی که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه رژیم سلطنتی نخواهد بود. این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست.
[به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلی برای شما قابل قبول خواهد بود؟]
- ما مخالف پدر شاه بودیم و مخالف شاه فعلی و مخالف همه سلسلهاش هستیم؛ زیرا مردم ایران آن را نمیخواهند.
[آیا خود شما در نظر دارید که در رأس آن قرار گیرید؟]
- شخصاً نه. نه سن من و نه موقع و نه مقام من، و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری نیست. اگر موقعیت پیش آید، ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلامی مربوط به حکومت هستند، شخصی و یا اشخاصی را که مستعد تعهد چنین امری باشند انتخاب خواهیم کرد.
[شما همواره در مقابل درخواستهای مطبوعات بین المللی سکوت را حفظ کردهاید؛ چرا؟]
- مطبوعات بین المللی بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمی توجه دارند: تخت جمشید، تاجگذاری شاه و ... یا در حد اعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است، نه به بدبختیهای مردم ایران و یا فشاری که تحمل میکنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار برای تبلیغاتش در خارج پول خرج میکند. از این جهت من در طول پانزده سال گذشته- خصوصاً به من گفتهاند روزنامه شما مستقل است و به مسائل واقعی ایران از قبیل شکنجهها، کشتارها و بیعدالتیها میپردازد من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن
آرمان مردم من کمک کند- حرفهای خود را خطاب به مردم ایران زدهام و همین کار را ادامه خواهم داد.
[آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل یکی از دلایل مخالفت شما با رژیم است؟]
- آری؛ زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشماری مرتکب شده است. عمل شاه در حفظ روابط سیاسی با اسرائیل و دادن کمک اقتصادی به وی، بر خلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمانهاست.
[آیا آرزومند آن هستید که ایران علیه اسرائیل در جرگه کشورهای عربی وارد شود؟]
- من همواره مُصراً خواستهام که مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه کنند. متأسفانه دعوتهای مرا رژیمهای مختلفی که در کشورهای مسلمان بر سر کار آمدهاند، نشنیدند. من امیدوارم که بالاخره این دعوتها شنیده شود. من در این راه پایداری خواهم کرد.
[آخرین رشته عملیات نظامی اسرائیل منجر به اشغال یک سرزمین عربی دیگر یعنی جنوب لبنان شده است که مردمانش شیعهاند. در این باره چه فکر میکنید؟].
مردم جنوب لبنان باید به هر وسیلهای که شده به خانه های خود بازگردند و وظیفه دارند که برای بازپس گرفتن سرزمین خود مبارزه کنند، پیش از آنکه اسرائیلیها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان درخواست کردهام که به کمک برادران خود در جنوب لبنان بشتابند. این دعوت نتایجی داشته است اما تنها حکومتها هستند که با توجه به احتیاجات این مردم، وسایل لازم را در اختیار دارند؛ تنها حکومتها هستند که امکان دارند به اسرائیل فشار بیاورند که مجبور به تخلیه این سرزمین بشود.
[یک دسته از سربازان ایرانی جزء نیروهای ملل متحد در جنوب لبنانند؛ فکر میکنید که این کمکْ مثبت است؟]
- ما رژیم ایران را تجربه کردیم؛ هیچ دلیلی وجود ندارد که بتوان باور کرد که این رژیم که همواره به ضرر اعراب و به اسرائیل کمک کرده است، این بار در خدمت یک آرمان
مقدس عمل کند. به اعتقاد من، کار ایران بیشتر به این جهت است که مانع از اظهار عقیده دشمنان اسرائیل بشود.
[موقع و موضع شما در قبال امریکا چیست؟]
- در طی بیانیهها و اعلامیههای پانزده سال اخیر خود چندین بار موضع و موقع خودم را در قبال امریکا و قدرتهای بزرگ دیگری که از ثروتهای ممالک فقیر بهرهبرداری میکنند، بیان کردهام. امریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد خشونتی را که به مردم تحمیل میشود تأیید میکند. امریکا که منشأ کودتای 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتی که وضع بدین منوال است، موضع و موقع من در قبال امریکا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند.
[آیا مثل برخی فکر میکنید که امریکا میخواهد یک رژیم آزادمنش لیبرال در ایران مستقر سازد؟]
- یعنی اعلامیه راجع به احترام و رعایت حقوق بشر؟ این مطلب چیزی جز حرف نیست؛ حرف! و من بدان باور ندارم. کافی است که ملاحظه بکنید کارتر رئیس جمهور امریکا در جریان دیدارش در تهران پشتیبانی خود را از شاه تجدید کرد و علاوه بر آن، عملًا این پشتیبانی مورد تکذیب قرار نگرفت. به هر حال ما هیچ گاه رژیمی را با سیما و صورتی لیبرال و آزادمنش، و مضمون و محتوای دیکتاتوری و استبدادی قبول نخواهیم کرد.
[در مقابل اتحاد شوروی که همسایه بزرگ ایران است، موضع و موقع شما چیست؟]
- همان موضع و موقعی که در قبال امریکاست. ابرقدرتها مردم ما را استثمار کردند. من فرقی میان آنها و حتی بین آنها و انگلیس هم نمیبینم. هنگامی که ایران واقعاً مستقل گردید، در آن صورت میتواند روابط سالمی با تمامی ممالک عالم برقرار سازد.
[آیا فکر میکنید که رژیم شاه قادر است که آزادمنشی پیشه کند؟]
- هر گز! حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه هستند؛ لذا هیچ مصالحه ممکنی با وی وجود ندارد. جنایات وی بیشمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او ثروتهای مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهای خارجی منتقل ساخته است. باید که او در خصوص جنایاتی که مرتکب شده است جواب دهد. آزادسازی واقعی تا هنگامی که شاه بر اریکه قدرت است امکانپذیر نخواهد بود
صحیفه امام، ج3، ص: 366- 376
بیانات [خطاب به هیأت کوبایی (پشتیبانی از انقلاب- وحدت دولتها و ملتها)]
زمان: 30: 9 صبح 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: لزوم پشتیبانی از انقلاب اسلامی و همبستگی دولتها و ملتها
مناسبت: ابلاغ پیام تبریک فیدل کاسترو (رهبر انقلاب کوبا)
حضار: هیأت کوبایی به ریاست وزیر همکاریهای بین المللی »
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
انقلابی برخاسته از عقاید و ایمان
من تشکر میکنم از اینکه ایشان و دولت ایشان برای تفقد از حال ملت ایران به اینجا آمدهاند و از نهضت ما پشتیبانی میکنند. این نهضت ایران، نهضتی مبتنی بر عقاید، مبتنی بر ایمان، مبتنی بر اسلام بود و با قدرت ایمان و اسلام این پیشبرد را کرد و الّا ملت ما در دستشان از ابزار جنگ هیچ نبود؛ در صورتی که آنها مسلح بودند به انواع اسلحهها، و پشتیبانی از آنها میکردند ابرقدرتها. مع ذلک در عین حالی که همه قوای قدرتمند دنبال شاه بودند و پشتیبان، قدرت ایمانِ ملت ما که به آن ...، وحدت کلمه پیدا شد و همه با هم یک مطلب را خواستند، [غالب شد]، قدرتها نتوانستند این قدرت شیطانی را حفظ کنند. و این نهضت چون نهضت انسانی بود و برای انسان بود، همه انسانها که در فطرت انسانیت باقی ماندهاند باید از آن پشتیبانی کنند.
و دولتها توجه کنند به اینکه باید در خدمت ملتها باشند، و ملتها پشتیبان دولتها. و اینکه شاه سابق نتوانست خودش را حفظ بکند برای اینکه ملت با او نبود، ملت پشت به او کرد [چون] او هم به ملت خیانت کرده بود. دولتها باید توجه کنند به اینکه آنها در خدمت ملت باید باشند؛ اگر در خدمت ملت باشند، ملتها پشتیبان آنها خواهند بود.
و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همه ملتهای عالَم و همه مستضعفین سعادتمند باشند و همه دولتها در خدمت ملتها باشند تا سعادت همه بشر تأمین شود. و من سعادت ملتها را [و] ملت شما را از خداوند میخواهم. سلام من را به ملت و رئیس دولت و دولت ابلاغ کنید.
صحیفه امام، ج7، ص: 103-104
سخنرانی [در جمع رؤسای دفاتر ازدواج و طلاق تهران و حومه (تحول روحی ملت)]
زمان: 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: تحول روحی ملت
حضار: رؤسای دفاتر ازدواج و طلاق تهران و حومه، و هیأت مدیره این مجمع
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
بسیج اقشار ملت برای آبادانی کشور
من از شما آقایان متشکر هستم که تشریف آوردید و از نزدیک ملاقات میکنیم. آنچه بوده است گذشت و ما امروز باید فکر آینده باشیم. آینده یک مشکلاتی است که [حل آنها] بر عهده همه اقشار ملت است. خرابیهایی که تا کنون شده است در ظرف این پنجاه و چند سال بیشتر، و قبل از آن هم 2500 سال، این خرابیهایی که شده است و یک کشور خراب از هر جهت- از جهت فرهنگی، از جهت اقتصاد- این وراثت مانده است برای ما.
و هیچ قشری تنهایی نمیتواند این خرابیها را آباد کند؛ همان طوری که در شکستن این سد بزرگِ طاغوتی نمیتوانست یک قشر، دو قشر این عمل را انجام بدهد. وقتی که همه اقشار ملت با هم شدند و همه تحت لوای توحید و اسلام عمل کردند، این امر محال- به حَسَب نظر اشخاص- ممکن و واقع شد؛ محال به نظر خیلیها میرسید که بشود این سلطنت طاغوتی را شکست، با آن ابزار و سلاحهای مدرنی که خودشان داشتند و دارند و با آن پشتیبانیهایی که از [سوی] ابرقدرتها مثل امریکا و غیره میشد، یک مطلب غیر ممکن- به حَسَب عادت- به نظر میرسید؛ لکن این، غفلت از اراده الهی بود. غفلت بود [؛ چرا] که هر غیر ممکن، به نظر ما، با اراده حق تعالی واقع خواهد شد؛ و من این مطلب را مستند به شخص نمیدانم، مستند به ملت نمیدانم. یک تحولی در این ملت پیدا شد با دست خدای تبارک و تعالی.
آن تحول روحی بود که الآن هم بعضی جوانها میآیند و به من میگویند دعا کنید ما شهید بشویم. آن وقت هم جوانهای برومند همین تقاضا را از من میکردند؛ بعضیشان قسم میدادند مرا که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. مادرهایی که بچههایشان را از دست دادند و داده بودند، الآن هم که پیش ما میآیند با تشکر [مواجه میشویم] در چند شب پیش- دو، سه شب پیش- با یک پدری که جوانش را از دست داده بود، من مواجه شدم. نمیدانستم که این مصیبت بر او وارد شده، از او احوالپرسی کردم؛ دیدم بیشتر از میزان، دارد تشکر میکند و میگوید حالم خوب است. بعد کسی گفت که یکی از جوانهای ایشان کشته شده است و این تشکر برای این معنا بوده! این تحول روحی که در ملت پیدا شد- ملتی که از سایه پاسبان میترسید- در خیابان ریخت و گفت «مرگ بر شاه!» این تحول یک تحول الهی بود نه انسانی. انسان نمیتوانست یک همچو کاری بکند. هر کس خیال کند که فلان این کار را انجام داد صحیح نیست؛ خدا این کار را انجام داد. این یَدِ غیبی بود که بر سر این ملت سایه افکند و یک ملت مظلوم را، ملتی که هیچ سازوبرگ نداشت، بر یک قدرتهای بزرگ موفق کرد و پیروزی داد و این سد را شکست.
بحمد اللَّه این سد شکسته شد لکن کارها باز باقی است. باز ما کارهایی داریم و ... احتیاج به همه. احتیاج به همه آقایان: به گویندگان، به نویسندگان، به همه اقشار ملت ما احتیاج داریم؛ برای اینکه یک مملکت خراب را نمیتواند یک قشر آباد کند؛ باید همه با هم دست به هم بدهند تا اینکه این خرابه آباد بشود. هر کس به هر مقداری که قدرت دارد، خیال نکند یک نفر است. یک نفر به اندازه یک نفر قدرت دارد؛ این یک نفر وقتی پهلویش نفرها واقع شد، جمعیت از آن [پدید میآید] مثل یک قطره است که وقتی که قطرههای دیگر به آن متصل شد سیل پیدا میشود؛ وقتی سیلها با هم متحد شدند. دریا درست میشود. این قطرهها خیال نکنند، انسانها خیال نکنند که خوب، از من که کاری برنمیآید! نخیر، از شما و من ... هر کدام به اندازه خودمان، به اندازه یک نفر، کار از ما میآید و به اندازهای که از ما کار میآید مسئول هستیم؛ یعنی امروز وضع طوری است- به طوری حساس است وضع مملکت ما- که اگر ما قصور بکنیم در ادای تکلیفمان مسئولیم. همه باید با هم، همه اقشار باید با هم [فعالیت کنند] ننشینید که دولت اصلاح بکند؛ دولت تنها نمیتواند. ننشینید که روحانیت این کار را بکند؛ روحانیت تنها نمیتواند.
روحانیت ننشینند که مثلًا اقشار دیگر این کار را بکنند. از آنها هم تنها [بر] نمیآید؛ همه با هم. وقتی همه با هم شدند: یَدُ اللَّهِ مَعَ الجَمَاعةِ؛ جماعت وقتی که با هم شدند پشتیبانشان خدای تبارک و تعالی است؛ و مقصد وقتی الهی شد، مهم اینجاست که وقتی مقصدْ الهی شد، همه توجه به اسلام داشتند [پیش میبرند].
شما ملاحظه کردید که در این نهضت از آن بچهای که تازه زبان باز کرده بود تا آن پیرمردهایی که نزدیکهای مردنشان بود، همه با هم میگفتند «جمهوری اسلامی»؛ همه اسلام را میخواستند. این همه اسلام خواستن، توجه همه به معنویت بودن، توجه همه به خدا و دین خدا بودن، شما را پیروز کرد. این توجه را از دست ندهید؛ این رمز پیروزی است، کلید پیروزی است؛ این کلید را محکم نگه دارید. وحدت پیدا بکنید؛ مقصد هم خدا. این دو تا مطلب وقتی که پیدا شد، این همه مسائل را حل میکند. و همه ما باید کوشش بکنیم و به مقاصد الهیه برسیم.
البته شما آقایان که دفاتر ازدواج و طلاق پیش شما هست، مسئولیت عظیمی دارید. اگر سابق یک قدرت شیطانی بر شما حکومت میکرد، الآن هیچ قدرتی بر هیچ کس حکومت نمیکند. قدرتها هست لکن حکومت نمیکند؛ یعنی قانون هست فقط، قانون الهی است فقط. غیر از قانون الهی چیزی نباید حکومت کند. شما آقایان که متصدی یک همچو امر بزرگی هستید، مسئولیت بزرگی بین خودتان و خدای خودتان دارید. شرایط را البته [رعایت] کردید و از این به بعد هم با دقت شرایط را [رعایت] بکنید؛ خصوصاً در باب طلاق که شرایط باید خیلی با دقت و با ملاحظه انجام بگیرد. ان شاء اللَّه خداوند به همه شما سلامت و سعادت بدهد و همه ما را توفیق به این بدهد که این خدمت را به اسلام بکنیم، همهمان. صحیفه امام، ج7، ص:105- 108
سخنرانی [در جمع اعضای جامعه زنان خارجی مقیم ایران (مدعیان حقوق بشر)]
زمان: 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: مدعیان حقوق بشر- امپریالیسم خبری
حضار: نمایندگان جامعه زنان خارجی مقیم ایران (سازمان طرفدار انقلاب اسلامی-) صاحب امتیاز و هیأت تحریریه نشریه لاله
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
عدم دسترسی به عمق جنایات شاه
من از بانوان محترم که همدرد ما هستند و در این مصیبتهایی که به ملت ایران وارد شده است اظهار همدردی میکنند متشکرم؛ لکن باید به شما بانوان محترم تذکر دهم که جنایات شاه را نه شما- تمامش را- اطلاع دارید و نه ما و نه آن اشخاصی که نزدیک به شاه هم بودند. جنایات اینها مراتب و درجاتی داشته است که بعضی از آن واضح بوده است، همه دیدهاند؛ این جنایات و آدمکشیها و حبسها و زجرهایی که صدایش از داخل زندانها به بیرون رسیده است. یک مرتبه از جنایات و خیانات، آنهایی بوده است که وزرای شاه و اطرافیهای شاه اطلاع داشتند و ماها و شماها اطلاع نداشتیم. پارهای از جنایات [را]، هم خود شاه مطلع بوده است؛ خیانتی که کرده است، دیگران مطلع نبودند. ما نمیتوانیم به عمق جنایات و خیانات این پدر و پسر اطلاع پیدا کنیم. شما که غایت امر- یکی از شما- 22 سال اینجا بوده است، ما هم که تمام عمرمان را اینجا بودیم و در جریان امورْ بسیاری از عمرمان را گذراندیم، باز نمیتوانیم بر عمق این جنایات اطلاع پیدا کنیم. تاریخ هم نمیتواند عمق این جنایات و خیانات را ثبت کند؛ تاریخ آن قدر میتواند که اطلاع پیدا میکند. و جنایات شاه بسیاریاش زیر پرده است که غیر از خودش و امثال کارتر اطلاع ندارند.
من از شما تشکر میکنم که برای همدردی ما تشکیل یک انجمن دادید و میخواهید که مطالب ما را برسانید. ما در دنیا مظلوم هستیم برای اینکه دنیا طرفدار شاه ظالم بود و تمام دولتهای خارجی- مگر کمی از آنها- طرفداری میکردند و از ظلم و ستم او پشتیبانی میکردند. ملت ما الآن هم مظلوم است برای اینکه نویسندگان خارج به طوری وجهه این انقلاب را جلوه دادند در خارج و به طوری دروغ گفتند و شایعهپراکنی کردند که ملت ما را غیر از آن که هست و غیر از آن که میبینید، جلوه دادند در روزنامههای خارج؛ از جمله چیزهایی که نوشتند این است که اینهایی که کشته میشوند و اعدام میشوند، از زیر خاک بیرون میآورند مردم و تکه تکه میکنند! ... شما در تمام ایران تفتیش کنید اگر یک نفر یک همچو کاری برایش شده است، آنها حق دارند بگویند [: نسبت به] همه شده است! لکن من میدانم نویسندههای خارج اکثرشان- یا بسیاریشان جیره خوار همین دستگاهها هستند. اینها دیدند که ملت ایران به واسطه قدرت ایمانی که داشتند نهضتی ... کردند [که در نتیجه آن] دست اربابها کوتاه شده است و دست آنهایی که منافع را به اینها واصل میکردند کوتاه شده است، اینها برای انتقامجویی یا برگرداندن اوضاع سابق، برای نفع خواهی دست به این تبلیغات زدند.
تمام این تبلیغات، بر خلاف واقع است. شما میبینید که اینجا احکام اعدام برای [چه] اشخاصی صادر میشود؛ خوب است که این اشخاص را و پرونده این اشخاص را ملاحظه کنید ببینید که این اشخاص که حکم اعدامشان صادر شده و اعدام شدهاند آیا یک نفر کشتند؟ آیا ده نفر کشتهاند؟ آیا یک ملت را بیچاره کردند؟ اینها تمام ملت ایران را بیچاره کردند و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار دادهاند اینها جنایاتی به این ملت کردند که اگر ... دادگاهها نبود خود ملت میریختند و آنها را میکشتند! دادگاهها کنترل کردند عواطف ملت را، ملتی که در خیابانها جوانهای خود را با امر امثال اینها به خون آغشته دیده؛ با امر همین شاه و با امر همین هویدا و با امر همین) 48 (و امثال اینها. طاقت ندارد که اینها را زنده ببیند.
اینهایی که مدعی حقوق بشر هستند و حالا برای امثال هویدا سینه زنی میکنند و اظهار تأسف و تأثر میکنند، اینها آیا طرفدار حقوق بشرند یا طرفدار مملکتها و حکومتهای ابرقدرتند؟ اگر اینها طرفدار حقوق بشرند چه شد که در مدت پنجاه سال این بشر در اینجا زیر شکنجه بود، [در معرض] اعدام بود، این بشری را که در اینجا با تاوه سرخ میکردند و بشری را که پای او را میبریدند با اره، اینها نفس نکشیدند؟ امروز نفس میکشند و امروز تبلیغات میکنند؟! مگر اینها که کشته شدند بشر نبودند؟ مگر اینها حقوق نداشتند؟ مگر حق بشر این نیست که اگر کسی کسی را کشت قصاص بکند؟ این حق بشر است، حق اشخاصی است که از اولاد او یا از بقایای اوست که قصاص کند از اینها. لکن عمده این است که این جامعههای حقوق بشر در خدمت ابرقدرتها هستند با اسم «حقوق بشر»؛ این جامعههایی که برای حقوق بشر فریاد میزنند میخواهند حقوق بشر پایمال بشود، این روزنامهنویسها و مطبوعاتی که به اسم بشر دوستی انتشار این اکاذیب را میکنند، اینها در خدمت ابرقدرتها هستند، اینها حقوق بشر را پایمال میکنند.
من از شما جمعیتی که الآن در ایران برای بررسی اوضاع ملت ما و اوضاع کشور ما تشکیل جلسه دادهاید- بعد از تشکر- خواستارم که شما اوضاع ایران را بررسی کنید و آن طور که هست منعکس کنید. بررسی کنید که آیا این مردم در اینجا دارند قتل عام میکنند؟ این مردم از گورستانها بیرون میکنند اجساد را و تکه تکه میکنند؟! مردم دارند. آتش میزنند؟! این را بررسی کنید ببینید که قضیه، قضیه انتقامجویی به معنای غیر انسانی است؟ یا خیر، دادگاههایی است که بعد از اینکه جرمهای اینها- همه- ثابت است و همه جرمهای زیاد دارند، اینها محکوم به اعدام هستند. [و] اگر این دادگاهها نبود و اگر جلوگیری از این مردم به واسطه دادگاه نبود، آن وقت مردم خودشان قیام میکردند؛ برای اینکه آنهایی که کشتار عمومی کردند در یک ملتی، آنهایی که قضیه ... را پیش آوردند و در آبادان یک دسته بزرگی، قریب چهار صد نفر آدم را سوزاندند، اینها را دارند اینها اعدام میکنند نه اینکه اشخاص عادی را. اشخاص عادی را شما ملاحظه میکنید که تا کنون قریب هفتصد نفر، ششصد نفر آزاد شدند ... برای اینکه جرمهایشان کم بوده است. و همین طور کسانی که جرمهایشان کم است اینها را آزاد میکنند. آنهایی که محکوم به حبس میشوند یا محکوم به اعدام میشوند، آنها اشخاصی هستند که دارای جرمهای بزرگ بودند. در روزنامههای خارجی شماها این طور انعکاس شده است؛ و این اسباب این شده است که ملت ایران به خارجیها بدبین بشوند، به واسطه این روزنامهنویسها و به واسطه این مدعیان حقوق بشر.
شما روشن کنید آنها را، و به مردم ایران هم اطلاع بدهید که اینها یک مردمی هستند که طرفدار حقوق بشر نیستند، طرفدار حق ابرقدرتها هستند. اینها از آن مردم شریف اروپا نیستند؛ اینها یک دسته جیره خوار هستند. در هر صورت من از شما تشکر میکنم که در این مسائل مشکل ما بنا دارید که به ملت ما کمک کنید، و کمک تبلیغاتی از بزرگترین کمکهایی است که الآن از شما ... ممکن است. من از شما باز هم تشکر میکنم. خداوند حفظ کند شما را.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.
صحیفه امام، ج7، ص:109- 112
سخنرانی [در جمع بانوان شهرهای تهران و ... (برکات انقلاب- دستهای تفرقه انداز)]
زمان: 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: برکات انقلاب اسلامی- دستهای تفرقه انداز
حضار: جمعی از بانوان شهرهای کرمانشاه، سنندج، دزفول، بروجن و تهران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
قطع دستهای تفرقه انداز
نهضت ایران چه نهضت بزرگی بود و چه برکاتی داشت. نهضت اسلام بود، نهضتی که بانوان، همدوش با برادران خود، آن را به آخر رساندند و میرسانند؛ نهضتی که مستضعفین علیه مستکبرین نمودند؛ نهضتی که همه اقشار ملت با هم هم صدا شدند و ریشه ظلم را کندند.
چه برکاتی بر این نهضت مترتب است؛ برکت اسلام، برکت جمهوری اسلامی، که تمام سعادتها در اسلام است؛ سعادت دنیا و آخرت در اسلام است، لکن اشخاص ضعیفِ بیچاره نمیتوانند این نهضت را ببینند؛ در صدد تفرقه هستند. اینها اشخاصی هستند که میخواهند بین اقشار ملت جدایی بیندازند برای آنکه با تفرقه میتوانند منافع خودشان را تأمین کنند، با تفرقه میتوانند برای اربابهای خودشان یک مقامی در اینجا درست کنند؛ لکن باید مطمئن باشند که این دستهای تفرقهانداز قطع خواهد شد. این دستهایی که میخواهند بین برادران، بین خواهران، بین اقشار ملت تفرقه بیندازند دفن خواهد شد. همان طوری که رژیم شاهنشاهی منحوس دفن شد، ریشههای فساد باقیمانده آن هم دفن خواهد شد. بعضِ از اشخاصی که در آن وقت منفعت طلب بودند و میخواستند با بقای رژیم منحوس منافع مادی خودشان را- غیر مشروع خودشان را- تأمین کنند حالا به خیال آن افتادهاند که باز تفرقه بیندازند بین برادران مُسْلم، بدانند که غلط رفتند، اشتباه میکنند؛ دیگر بر نخواهد گردید آن رژیم طاغوتی و نظیر آن رژیم طاغوتی من از شما بانوان محترم که همدوش برادران خودتان- بلکه در صف جلو- در این نهضت بودید تشکر میکنم، و من امیدوارم که باز شما در صف مقدم باشید و این نهضت را به آخر برسانید که حکومت اسلامی ان شاء اللَّه تأسیس بشود و تمام اقشار ملت- تمام مستضعفین- به حقوق حقه خودشان برسند. خداوند شماها را حفظ کند و برای اسلام و مسلمین نگه دارد.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه صحیفه امام، ج7، ص: 113-114
سخنرانی [در جمع نیروی هوایی دزفول (شکست ناپذیری نیروهای الهی)]
زمان: 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: شکست ناپذیری نیروهای الهی
حضار: پرسنل نیروی هوایی دزفول، و نمایندگانی از مردم الیگودرز
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
شما نیروی هوایی امروز نیروی آسمانی هستید، نیروی اسلامی هستید، پشتیبان اسلام هستید؛ اسلام پشتیبان شماست، ملت پشتیبان شماست. ما همه پشتیبان شما. و همه با هم- همه با هم- باید این نیروی بزرگ اسلامی- انسانی را به پیش ببریم. حکومت اسلامی، جمهوری اسلامی، عدل اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی، همه و همه، در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود. آن نیروهای شیطانی بود که ما را از شما و شما را از ما جدا میکرد و بهرهبرداری میکرد. اسلام برای همه است و با همه.
«ید اللَّه» با جماعت است، دست خدا با شماست. تا همه با هم هستید و همه اسلام را میخواهید، خدا با شماست و تا خدا با شماست، کسی با شما نمیتواند معارضه کند. این شیاطین که در بین ملت تفرقهاندازی میکنند، آگاه باشند که نمیتوانند این نیروی انسانی را شکست بدهند. بیهوده تفرقهاندازی میکنند، شیطنت میکنند. آمال آنها، آرزوی آنها تحقق پیدا نخواهد کرد. خداوند خواسته است که مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند. غلبه کردند و میکنند. دوستان من! عزیزان من! همه با هم باشید؛ برادر باشید، از تفرقه پرهیز کنید، همه برای اسلام، همه برای خدا، همه نیروی الهی. شما نیروی هوایی، نیروهای الهی هستید. همه نیروها نیروی الهیاند؛ ملت نیروی الهی است. دست خدا با شماست. خداوند همه شما را حفظ کند. همه با هم- همه با هم- برای اسلام به پیش!
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته
صحیفه امام، ج7، ص: 115
سخنرانی [در جمع اعضای سازمانهای مختلف دولتی (حفظ وحدت کلمه)]
زمان: بعد از ظهر 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: حفظ وحدت کلمه
حضار: گروهی از اعضای منتخب سازمانهای مختلف دولتی
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم]
حفظ وحدت همه اقشار و گروهها و اسلامی بودن انقلاب بود که توانستیم به نتیجه مورد نظر برسیم. اما سعی میشود که با تحریکات مختلف این وحدت کلمه و همبستگی کلیه مردم ایران نادیده گرفته شود.نباید چاپ مقاله ای در یک روزنامه باعث و بانی تحریکاتی در جامعه بشود؛ چرا که [با] وحدت بود که توانستیم بر دشمنان پیروز شویم. و هیچ مسئلهای نباید باعث شود که این وحدت کلمه از میان برود، که به نفع دشمنان ماست
صحیفه امام، ج7، ص: 116
سخنرانی [در جمع اعضای هیأتی از لیبی (نجات مستضعفان- قضیه آقای موسی صدر)]
زمان: بعد از ظهر 4 اردیبهشت 1358/ 26 جمادی الاول 1399
مکان: قم
موضوع: نجات مستضعفان طبق تعالیم قرآن- جریان آقای صدر و لیبی
حضار: اعضای هیأت اعزامی از لیبی، به سرپرستی آقای عبد السلام جلّود »»
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
آرمان قرآنی
خداوند را سپاس میکنم که اراده فرمود منت بر مستضعفین بگذارد علیه مستکبرین و زمین را از لَوْث مستکبرین پاک کند و مستضعفین را به حکومت زمین برساند. اسلام برای همین مقصد آمده است و تعلیمات اسلام برای همین معناست که مستکبری در زمین نباشد و نتوانند مستکبرین مستضعفین را استعمار و استثمار کنند. ما به تَبَع تعالیم عالیه قرآن و آنچه از اسلام و سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین به دست آوردیم و از سیره انبیا- چنانچه در قرآن نقل میفرماید- به دست آوردیم، آن است که مستضعفین با هم مجتمع شوند و بر مستکبرین ثَوْره کنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. ما با این تعالیم پیشرفت کردیم و ملت ما شهادت را استقبال کرد برای این مقصد. و چون شهادت مورد هدف او بود، با مشت و خون بر تمام قوای جهنمی، بر دبّابات، بر مسلسلها، بر ابرقدرتها، که در پشت شاه سابق صف کشیده بودند، غلبه کرد. ما میخواهیم که این رمز در بین تمام حکومتها و ملتها باشد. حکومتها باید خدمتگزار ملتها باشند؛ چنانچه در اسلام این سیره بود که حکومت در خدمت مردم بود و ارتش در خدمت مردم بود. حکومتها از مردم انشا میشدند و ارتش نیز از آنها. و اگر حکومتها و ملتها به سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین عمل میکردند، آرامش در همه جای ارض بود؛ این اختلافات و خونریزیها نبود.
ما از خداوند میخواهیم که این نهضت اسلامی و نهضت انسانی سرمشق باشد از برای تمام مستضعفین، و هشدار باشد بر مستکبرین. مستکبرین گمان نکنند که باید حکومت کنند بر مستضعفین و آنها را استعمار و استثمار کنند. مستضعفین حکومت را به عنوان حکومت نشناسند بلکه به عنوان خدمتگزار بشناسند. برادر باشند، برادری که بر برادر دیگر خدمت میکند؛ هر دو پشتیبان هم باشند. اگر قوانین اسلام در ملتها، در حکومتها جریان پیدا بکند و آداب حکومتها و ملتها اسلامی باشد، نه حکومتها خیال تعدی بر ملتها دارند و نه ملتها با حکومتها مخالف خواهند بود.
من از شما که از طرف مُعمّر آمدید و برای ما سلام او را آوردید تشکر میکنم و سلام من را نیز به ایشان و به ملت لیبی ابلاغ نمایید. من از خداوند تعالی میخواهم که تمام ملتها و دولتها بیدار شوند و همه ملتها و دولتهای اسلامی به هم پیوند کنند تا ابرقدرتها نتوانند بر اینها غلبه کنند و مخازن آنها را ببرند.
مسلمین قریب یک میلیارد جمعیت دارند و مع الأسف به واسطه تفرقهای که بین آنها واقع است و به واسطه عدم رشدی که در حکومتهاست نتوانستند آن قدرتی را که اسلام برای آنها پیشبینی میکند به دست بیاورند. من از خداوند تعالی خواستارم که مستضعفین در هر جای ارض که هستند بر مستکبرین غلبه کنند، و مستکبرین به جای خود بنشینند، و دولتها و ملتها با هم برادر باشند.- و السلام علیکم[در این هنگام نخست وزیر لیبی به نمایندگی از هیأت لیبیایی سخنانی ایراد کرد، امام چنین پاسخ دادند:]
چیزی که، قضیه ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعۀ آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمی شود الاّ به دست دولت لیبی. ما این معما را می خواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتیهای ما را به اتمام برسانند. من کراراً به وسایطی این معنا را تذکر دادم لکن الآن نیز اکیداً تذکر می دهم که این معنا در شَعْبما و در بین علمای ما انعکاس سوئی دارد؛ و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوء تفاهمی باشد. من از شما می خواهم که این معما را حل کنید و موجب راحتی ما را فراهم کنید.
[پس از بیانات امام، نمایندۀ هیأت توضیحاتی داد و امام پاسخ دادند:]
بگویید مقصود من این نبود که به شما یا به دولت شما تهمت بزنم. مقصود من این بود که شما قدرت دارید که در این ممالکی که نزدیک شماست و ایشان رفته اند در آنجا ـ به قول شماـ در آنجا فعالیت بکنید و این معما را برای ما حل کنید. ما هیچ گاه به برادران خودمان تهمت نمی زنیم و خلاف اسلام نمی کنیم لکن از شما می خواهیم حل این قضیه را، به [دلیل] اینکه شما قدرت این را دارید که این مسئله را حل کنید و از دولتهایی که ایشان رفته اند آنجا یک طور تحقیقاتی بکنید و ما مطلع بشویم.
[امام خمینی پس از شنیدن سخنان نمایندۀ هیأت لیبیای فرمودند:]
بله، من هم این معنی را می دانم لکن مهم این است که یک سوء تفاهمی بین ملتها و دولتهای اسلامی نباشد، و وحدت اسلامی همیشه محفوظ باشد و همۀ مسلمین با هم برادر باشند. و اینکه در این معنا طرح کردم، برای این بود که همین سوءتفاهم به واسطۀ فعالیتی که شما برای تحقیق این مطلب بکنید، رفع بشود و بین دولتین و ملتین تفاهم صحیح حاصل بشود؛ و این تهمتها را ـ اجانب که می خواهند بین دولتها و بین ملتها تفرقه بیندازند ـ آنها را خنثی کنید، تبلیغات آنها را. من همیشه سعی ام بر این بوده است که مسلمین ید واحد باشند بر اعدا، چنانچه اسلام فرموده است؛ و جماعت واحده باشند، چنانچه اسلام می خواهد. لکن [خواست] مهم ما این بود که رفع بشود این سوءتفاهم، و برادری ایران و لیبی محفوظ باشد، و دست اجانب که می خواهند تفرقه بیندازند بین دو برادر ـ دو دولت، دو ملت ـ کوتاه بشود.
صحیفه امام، ج7، ص: 117- 119
پیام [به ملت ایران به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س)؛ (منزلت زن در جامعه)]
زمان: 4 اردیبهشت 1360/ 19 جمادی الثانی 1401
مکان: تهران، جماران
موضوع: جایگاه و منزلت زن در جامعه
مناسبت: ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)، روز زن
مخاطب: ملت ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
روز ولادت سرتاسر سعادت صدیقه طاهره که والاترین روز برای انتخاب روز زن است، به ملت شریف ایران، خصوصاً زنان محترم تبریک و تهنیت عرض میکنم. این ولادت با سعادت در زمان و محیطی واقع شد که زن به عنوان یک انسان مطرح نبود و وجود او موجب سرافکندگی خاندانش در نزد اقوام مختلف جاهلیت به شمار میرفت. در چنین محیط فاسد و وحشتزایی، پیامبر بزرگ اسلام دست زن را گرفت و از منجلاب عادات جاهلیت نجات بخشید. و تاریخ اسلام گواه احترامات بیحد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله- به این مولود شریف است، تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژهای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست. پس این روز، روز حیات زن و روز پایه گذاری افتخار و نقش بزرگ او در جامعه است. این جانب به زنان پر افتخار ایران، مباهات میکنم که تحولی آن چنان در آنان پیدا شد که نقش شیطانی بیش از پنجاه سال کوشش نقاشان خارجی و وابستگان بیشرافت آنان، از شعرای هرزه گرفته تا نویسندگان و دستگاههای تبلیغاتی مزدور را نقش بر آب نمودند، و اثبات کردند که زنان ارزشمند مسلمان دچار گمراهی نشده و با این توطئههای شوم غرب و غربزدگان آسیب نخواهد پذیرفت. هر چند در طول سلطنت غاصبانه پهلوی با آن بوق و کرناهای تبلیغاتی، بجز مشتی زنان مرفه طاغوتی و وابستگان ساواکی و سرسپردگان آنان دیگر قشرهای میلیونی زنان متعهد که اساس ملت مسلمانند، در دام فریب دلباختگان به غرب نیفتاده و با عمل خود در طول پنجاه سال سیاه با روی سفید نزد خدا و خلق شجاعانه مقاومت نمودهاند. لکن در اینتحول الهی اخیر، امید کوردلانی را که قبله گاه خود را غرب میدانستند و اکنون هم میدانند، به طور قاطع و برای همیشه قطع نمودهاند.
پیروز و سرافراز باد نهضت اسلامی زنان معظم ایران. افتخار بر این قشر عظیمی که با حضور ارزشمند و شجاعانه خود در صحنه دفاع از میهن اسلامی و قرآن کریم، انقلاب را به پیروزی رسانده و اکنون هم در جبهه و پشت جبهه در حال فعالیت و آماده فداکاری هستند. رحمت خداوند بر مادرانی که جوانان نیرومند خود را به میدان دفاع از حق فرستاده و به شهادت ارجمند آنان افتخار میکنند. نفرت بر آن عروسکهایی که در کاخهای ننگین داخل و خارج به زندگانی حیوانی پست، دل بسته و جز به فکر فسادانگیزی نیستند. بریده باد زبانها و دستهای جنایتکاری که با گفتار و قلمفرسایی خود، کوشش دارند جمهوری اسلامی را بشکنند و کشور عزیز را به دامن چپ یا راست بکشانند. درود بیپایان بر زنان متعهدی که اکنون در سراسر کشور، به تربیت نوباوگان و تعلیم بیسوادان و تدریس علوم انسانی و آموزش فرهنگ غنی قرآنی اشتغال دارند. و درود خداوند بر زنانی که در این انقلاب و در دفاع از میهن، به درجه والای شهادت نایل شدهاند. و بر آنانی که در بیمارستانها و درمانگاهها در خدمت معلولان و بیماران میباشند. و درود بر مادرانی که جوانان خود را با افتخار از دست دادهاند. مبارک باد روز زن بر زنان متعهد کشورهای اسلامی. و امید آن است که جامعه زنان، از غفلت و خواب مصنوعی که از جانب چپاولگران بر آنان تحمیل شده است، برخیزند و همگان دوش به دوش هم به داد بازی خوردگان برسند. و زن را به مقام والای خود، هدایت کنند. و امید است که زنان سایر کشورهای اسلامی، از تحول معجزهآسایی که برای زنان ایران در اثر انقلاب بزرگ اسلامی حاصل شد، عبرت گرفته و بکوشند تا جامعه خود را اصلاح نمایند و کشورهای خود را به آزادی و استقلال برسانند. رحمت و برکت حق تعالی نثار زنان با شخصیت اسلام و ایران عزیز. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین من المؤمنین و المؤمنات.
روح اللَّه الموسوی الخمینی
صحیفه امام، ج14، ص: 316- 317
سخنرانی [در جمع کارگران، معلمان و مربیان پرورشی (عصر هدم ارزشهای انسانی)]
زمان: 4 اردیبهشت 1362/ 10 رجب 1403
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: عصر هدم ارزشهای انسانی و حاکمیت ارزشهای شیطانی
مناسبت: میلاد امام محمد تقی (ع)
حضار: پرورش، علی اکبر (وزیر آموزش و پرورش)، توکلی، احمد (وزیر کار و امور اجتماعی)، کارگران سراسر کشور، معلمان و مربیان پرورشی، اعضای ستاد بزرگداشت استاد شهید مرتضی مطهری
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
مبارزه برای احیای ارزشهای انسانی
تصادف خوبی است که در روز ولادت با سعادت حضرت جواد- سلام اللَّه علیه- ما در خدمت دو قشر عظیم الشأن معلمین و کارگران هستیم. و من امیدوارم که این دو قشر محترم که دو بازوی کشور هستند و ملت، موفق باشند که هر کدام در سنگر خودشان مبارزه علیه ستمکاران را هر چه بیشتر تقویت کنند. معلمین و آموزگاران تربیت کنند جوانانی را برای خدمت به کشور و اسلام، و کارگران بسیار عزیز ما جدیت کنند که کشور خودشان را از آن ظلماتی که در زمان طاغوت بودند نجات بدهند. اینها در آموزش و پرورش و آنها در عمل و کار به همه کشورهای عالم بفهمانند که ملتی که میخواهد خودش سرپای خودش بایستد، هم خودش آموزش میبیند و هم خودش کار میکند.
برادران عزیزم! ما در عصری واقع شدهایم که ظلمت دنیا را گرفته است. ما در عصری واقع شدهایم که ارزشهای انسانی بکلی از بین رفته و به جای آن ارزشهای غیر انسانی و شیطانی نشسته است. ما در عصری واقع هستیم که شیاطین عالم هجوم به انسانها و ارزشهای انسانی آوردهاند و میخواهند که دنیا را به سلطه شیطان در آورند. ما در این عصر با اتکا به خدای تبارک و تعالی و استمداد از اسلام و قرآن کریم و ولیّ عصر- سلام اللَّه علیه- باید خودمان کوشش کنیم و خودمان جهاد کنیم؛ جهاد در دانشگاهها و دانشکدهها، جهاد در کارخانهها و کارگریها، جهاد در کشاورزیها، جهاد در مدارس، جهاد در دانشگاهها، جهاد در همه جا، جهاد در جبههها و جهاد در پشت جبههها. شیاطین در همه این گروههایی که برای خدا قیام کردهاند ممکن است نفوذ کرده باشند.
ما باید تمام قشرهایی که داریم، خودشان در مقابل شیاطین و در مقابل منافقان بایستند. در کارخانهها ممکن است افراد نفوذی باشند و بخواهند دوباره این کشور را به زیر سلطه ابرقدرتها بکشانند؛ لازم است که برادران کارگر متعهد در داخل کارخانهها و این جهاد بزرگ اسلامی با آنها مقابله کنند و نگذارند تبلیغات سوء آنها جوانهای عزیز ما را منحرف کند. در دانشگاهها و در دانشکدهها و در دبیرستانها و مراکز علمی باید خود معلمین و متعلمین، خود اساتید و خود دانشآموزان توجه کنند به اینکه نبادا در اینجا باز از این قشرهای فاسد و منافقین و غیر منافقینی که همه فاسد هستند نفوذ کرده و خدای نخواسته دانشگاه را به آن وضعی که در سابق بود درآورند. باید معلمین و قشر دانشگاهی و دانشآموزی با فیضیه پیوند خودشان را قوی کنند؛ و عزیزان کارگر ما و کشاورز ما که همه اینها از اشخاص بزرگی هستند که محور اقتصاد ما در دست آنهاست باید پیوند خودشان را با اسلام و قرآن و علمای اسلام قوی کنند.
اگر بخواهید به همه مشکلات پیروز بشوید باید همه محکم بایستید در مقابل همه قدرتها. باید مهیا کنید خودتان را در مقابل همه مشکلات. باید ارزشهای انسانی را از اینجا به همه جا صادر کنید؛ و استقلال خودتان را همه جور؛ استقلال فرهنگی، استقلال اقتصادی، استقلال اجتماعی همه اینها را باید شما محکم نگاه دارید. و این در سایه این است که توجه به مکتب اسلام و اتکال به خدای بزرگ و با هم همپیمان شدن و همه قشرها برادر دانستن یکدیگر است. دشمنها در کمیناند. شما ملاحظه میکنید که از اطراف دشمنها در تبلیغاتشان چه میکنند با ما، و در تأیید دشمنهای ما چه کارها میکنند.
و ما جز خدای تبارک و تعالی به کسی اتکا نداریم؛ آنها هر چه دارند ما ارزش انسانی داریم و خدا داریم. شما ببینید که اینهایی که ادعای طرفداری از خلق و طرفداری از عرب میکنند با خوزستان چه میکنند، و با دزفول عزیز چه کردهاند. به گمان فاسد اینکه با موشک انداختن در خانهها و اطفال و زنهای پیر و جوان را کشتن اسباب این میشود که ما تسلیم بشویم. آنها باز خوزستان را نشناختند، دزفول را نشناختند؛ با اینکه از اول جنگ تا حالا کراراً تجربه کردهاند و تخریب کردهاند مکان این عزیزان ما را و به شهادت رساندهاند اقشار کثیری از دوستان خدا را و دیدند که مقاوم ایستادند و ملت ایران و دزفول عزیز مقاوم ایستاده است در مقابل آنها و امروز هم که این همه مصیبت وارد کردهاند باز فریاد «جنگ، جنگ تا پیروزی» از جوانهای ما در دزفول بلند است.
آنهایی که با ادعای پوچ طرفداری از خلق با خلق ایران این طور میکنند و علمای بزرگ ایران و عزیزان بزرگ ایران و دانشمندان بزرگ ایران و همه قشرها را ترور میکنند و با دولت صدام که این جنایتها را به ایران کرده است و این جنایت بزرگ را به دزفول کرده است پیوند دوستی دارند، اینها مشت خودشان را در دنیا باز کردهاند؛ اینها امروز هم حاضر نیستند که این عمل وحشیانه سبعانه این خبیث را محکوم کنند. وضع دنیا این طوری شده است. شما ملاحظه میکنید که یک همچو جنایت بزرگی که واقع شده است و در این سالها کراراً واقع شده است و این چند روز دنبال هم واقع شده است، در تمام رسانههای گروهی محکومیتی در کار نبود. عبور میکردند به طور گذرا و یک کلمه میگفتند که ایران این طور میگوید، عراق هم در مقابل او میگوید که ما تلافی کردیم.
ارزشهای انسانی دفن شده است در دنیا. انسانیت در دنیا دفن شده است. آنهایی که دعوی حقوق بشر میکنند، و سازمانها و کذا که با عرض و طول و طَمْطَراق زیاد در دنیا هستند، ندیدیم که محکوم کنند این عمل را. به دروغ از آنهایی که با ما دشمناند چیزی را میگیرند و در مقابل، مقابل اسلام و در مقابل ایران، ملت عزیز ایران اطلاعیه صادر میکنند و هشدار میدهند به ما، و دلیلشان این است که دشمنها این طور گفتهاند. دلیل محکم سازمانهای دنیا این است که شما بچههای کوچک را در خیابانها میکشید و هر روز در اوین صدها نفر را تیرباران میکنید؛ دلیلش این است که منافقین گفتهاند. این دلیل بزرگی است برای سازمان، اما سازمانها نمیپرسند که صدام چه کرده است در اینجا. وضع دنیا این طور شده است. و ما امیدواریم که از این مرکز اسلامی ایران یک وضعی پیدا بشود که آن ارزشهای فاسد را دفن کند و اسلام عزیز را ترویج کند، و نور قرآن را تجلی بدهد در سرتاسر دنیا تا ارزشهای اسلامی که دفع شده است و ارزشهای انسانی که دفع شده است زنده بشود و احیا بشود. و این اولش این است که ما خودمان توجه داشته باشیم به خودمان، ما خودمان توجه داشته باشیم که اگر امر دایر بشود بین ارزشهای انسانی و الهی و ارزشهای طاغوتی باید ارزشهای انسانی را انتخاب کنیم. اگر امر دایر بشود بین خدمت کردن به کشور خودمان و متعهد بودن در مقابل اسلام و کشور خودمان یا خدمت کردن به کشورهای شرق و غرب باید آن چیزی که برای خودمان است انتخاب کنیم.
آنهایی که در همین کشور هستند و تفالههایی که ماندهاند، اینها یک دستهشان برای شرق سینه میزنند و یک دستهشان برای غرب سینه میزنند، و در عین حال دعوی میکنند که ما از ملت هستیم. آن کسی که در کارخانهها میخواهد فرض کنید خلل ایجاد کند، میخواهد کشور خودش را بکشد تحت سلطه دیگران، و آن کسی که در دانشگاه اخلال میکند، میخواهد دانشگاه خودش را بکشد تحت سلطه دیگران، اینها اجنبیهایی هستند به صورت ملی و به صورت ایرانی؛ اینها از ایران اجنبی هستند و ایران آنها را دیگر به ایرانیت نمیشناسد. آن که تمام ارزشهای اسلامی را و ملّی خودش را فدای شوروی میکند یا تمام ارزشهای خودش را فدای امریکا میکند او را ما ایرانی نمیدانیم.برادران و خواهران! ما در راهی وارد شدیم که آن راه، راه انبیاست؛ و تاریخ تا آنجا که نشان میدهد انبیا با مشکلات روبرو بودند. همیشه قشر محروم بودند در مقابل طاغوت و مشکلاتی که برای آنها حاصل بوده است بسیار زیاد بوده است، طاقتفرسا بوده. ما تا آنجا که از تاریخ اطلاع داریم و از انبیا به ما رسیده است میبینیم که تمام انبیا مبتلا بودند به طاغوتهای زمان خودشان و در مشکلات بودند. ما که در طریق انبیا میخواهیم قدم برداریم از مشکلات نباید هراس کنیم؛ برای اینکه، همان طوری که رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- در بیست و چند سال دعوت خود تمام مشکلات را پذیرفت و برای پخش احکام شرعی به همه مشکلات تن در داد، به مشکلات اقتصادی که آن را در یک غاری محبوس کردند و چندین وقت در آنجا تشریف داشتند و با آن مشکلات مواجه شدند، لکن از مقصد دست نکشیدند، قریش با او آن کردند که تاریخ نشان میدهد و دست از مقصد برنداشتند. انبیای دیگر همه همین طور بودند. وقتی مقصد الهی شد راه هر چه مشکل باشد چون مقصد الهی است باید به نظر آسان باشد.
میبینید که در بعض روایات هست که حسین بن علی- سلام اللَّه علیه- هر چه به ظهر عاشورا نزدیکتر میشد افروختهروتر میشد، رویش افروختهتر میشد برای اینکه میدید که جهاد در راه خداست و برای خداست و چون جهاد برای خداست، عزیزانی که از دست میدهد از دست نداده است، اینها ذخایری هستند برای عالم بقا. شما که مهیا هستید برای اسلام خدمت بکنید، کارگران عزیز ما که مهیا هستند برای اسلام خدمت بکنند و کارخانهها را راه بیندازند و با جدیت عمل بکنند که استقلال خودشان را حفظ بکنند مشکلات دارند؛ لکن مشکلات مشکل نیست. دانشگاهیها و آموزگارها و معلمین و متعلمین که برای خدا کار میکنند مشکلات دارند لکن در راه خداست، مشکلات در راه خدا مشکل نیست. اگر ما حساب کنیم، مشکلات حضرت رسول- سلام اللَّه علیه- و حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- بسیار بیشتر بوده است از مشکلاتی که ما امروز مبتلای به او هستیم، و آنها صبر کردند و خدای تبارک و تعالی با صابرین است.
و ما باید صبر بکنیم و بایستیم در مقابل قدرتهایی که میخواهند ما را ببلعند و سر آنها را بکوبیم.
برادران، عزیزان من، خواهران، عزیزان اسلام! توجه کنید و خودتان را حفظ کنید و هیچ تزلزل به خودتان راه ندهید که ما پیروزیم. ما آن روزی که هیچ نداشتیم و همه قدرتها در مقابل ما بودند ایستادیم، و امروز بحمد اللَّه یک ملتی داریم که یکپارچه در مقابل همه قدرتها ایستاده است، و یک خوزستانی داریم که با آن مشکلات مردانه ایستاده است و یک کردستانی داریم که با آن مشکلات مردانه ایستادهاند و همه جای ایران این طور است. و امروز ما بحمد اللَّه تعالی قوی هستیم و منطقه مثل یک همچو قدرتی ندارد. ما امروز در مقابل همه ایستادهایم و هیچ قدرتی نمیتواند به ما صدمه بزند. ملتی که برای شهادت ایستاده است مشکلات در او اثری ندارد. پدران و مادرانی که عزیزان خودشان را فدای اسلام میکنند، مشکلاتی برای آنها پیش نمیآید، آنها بر مشکلات غلبه کردهاند. کشور ما بر مشکلات خودش غلبه کرده است، تمام فشارها را از همه اطراف بر او آوردهاند و تحمل کرده است و انَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ. »
بعد از آنکه ما اتکایمان به خدای تبارک و تعالی است و بر حق هستیم و دنبال حق هستیم دیگر از چه بترسیم؟ از شهادت نمیترسیم و بحمد اللَّه امروز قدرت ایرانی و قدرت اسلام در ایران به طوری است که توجه همه ملتهای ضعیف را به خودش معطوف کرده است، و اسلام صادر شد در سرتاسر دنیا. از این سیاههای عزیزی که در امریکا هستند، و تا آفریقا و تا شوروی و همه جا، نور اسلام تابیده است و توجه مردم به اسلام شده است. و منظور ما از صدور انقلاب همین بود و تحقق پیدا کرد، و ان شاء اللَّه اسلام در همه جا غلبه بر کفر خواهد پیدا کرد.
خداوند ان شاء اللَّه شما را سعادتمند کند، و خداوند عزیزان ما را که شهید شدهاند و خصوصاً عزیزان اخیر دزفول ما را به رحمت خودش متصل کند، و اهالی خوزستان خصوصاً دزفول را صبر عنایت کند و اجر جزیل عنایت فرماید، و ما را برای مشکلات بیشتر مهیا کند و از عنایات خودش برای ما بهره زیادتر بفرستد.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه
صحیفه امام، ج17، ص: 410- 415
سخنرانی [در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه در روز پاسدار (عوامل شکست و پیروزی)]
زمان: صبح 4 اردیبهشت 1364/ 3 شعبان 1405
مکان: تهران، حسینیه جماران
موضوع: پاسداری از دین حق- تبیین عوامل شکست و پیروزی
مناسبت: میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار
حضار: محلاتی (نماینده امام در سپاه پاسداران)، رفیق دوست، محسن (وزیر سپاه پاسداران)، رضایی، محسن (فرمانده سپاه پاسداران)، سهرابی (رئیس ستاد مشترک)، رحمانی (مسئول بسیج)، سالک (قائم مقام کمیتههای انقلاب اسلامی)، اعضای شورای عالی سپاه و فرماندهان سپاه در سراسر کشور، اعضای بسیج و کمیتههای انقلاب اسلامی، نیروی زمینی و هوایی و دریایی، ستاد مشترک، شهربانی، ژاندارمری، وزارت سپاه و مسئولان دفاتر نمایندگی امام در سپاه
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
امیدوارم که این عید بزرگ به همه شما و به همه ملت و به همه مسلمین و مستضعفان جهان مبارک باشد. خداوند این مولود شریف را که منشأ همه خیرات در طول تاریخ است، از ما راضی کند. البته من مختصری با آقایان صحبت دارم و او این است که، انبیا از اول تا به آخر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخر، اینها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دین حق. در همه دورهها، دین حق همان اسلام و تسلیم در بارگاه حق تعالی است. آنها نه اینکه فقط تبلیغات لفظی کردند برای پاسداری، بلکه مهم، تبلیغات عملی آنها بوده است؛ یعنی، اعمال آنها در طول تاریخ سرمشق ما و همه اهل تاریخ تا ابد باید باشد. وقتی که سیره انبیا را ملاحظه میکنیم، میبینیم که در راه این پاسداری همه چیز را دادند. در طول تاریخ، زحمتها را متحمل شدهاند و چنانچه، در یک وقتی همان وضعی که برای حضرت سید الشهدا پیش میآمد، برای هر یک از اولیای خدا پیش میآمد، همین فداکاری را میکردند، منتها دورهها مختلف بود و وضعیتها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدمسازی، اصلًا انبیا برای آدم ساختن آمدهاند. انبیا آمدهاند که آدمی که شیطان قسم خورده است که او را اغوا کند، اینها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت کنند، و خودشان هم عملًا نشان بدهند که راه چی است، چطور باید در مقابل شیطانها ایستاد، چه شیطانهای انسی و چه شیطانهای غیر انسی. با ریاضات در مقابل شیطانهای غیر انسی و با اعمال صالحه و جدیت در راه پیشبرد مقاصد در مقابل انسانهای شیطانی.
و من گمان نمیکنم که دنیا تا کنون به مثل این دورهای که ما در آن زندگی میکنیم، شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت، شیطانهای انسی در همه طول تاریخ بوده است، اما هر چه دنیا پیشرفت کرده است، شیطانها هم در کارهای شیطانیشان پیشرفت کردهاند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است، عصر شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. اینها با آن حیلههای شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کردهاند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئههایی انجام میدهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطانهای تعلیم دیده و شیطانهای عصر تمدن، باید انسانها قیام کنند. باید انسانها همان طوری که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این عصر هم همه شما، همه ما، همه روحانیون، همه ملتها، همه ستمدیدههای تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همه عالم را میبلعند.
آنها با اسم صلح دوستی، جنگ افروز اول جهانند؛ آنها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال میکنند؛ آنها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را برای دیگران میخواهند جز شر نیست، برای خودشان هر چه هست میخواهند و دیگران را پایمال میکنند.
در یک همچو عصری که دنیا پر است از اشرار و دنیا پر است از ستمکاران، در ایران یک همچو تحولی پیدا شد به عنایت خدای تبارک و تعالی. یک همچو عنایتی از جانب خدای تبارک و تعالی شد که این ملت را متحولش کرد از آن وضعی که سابق داشت به این وضعی که حالا دارد. شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما میگویند، دلیل بر قدرت شماست. اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقیقی اسلام، اینها با شما کار نداشتند. این همه تبلیغاتی که شما الآن در دنیا میبینید که هر وقت یک رادیوی خارجی را باز بکنید میبینید که راجع به ایران یک تبلیغ سوئی دارد- و لو با صورتهای مختلف- این برای این است که، فهمیدند اینجا قدرت است، احساس خطر کردند از شما جوانها، احساس خطر کردند از شما قوای مسلحه. این احساس خطر است که راه افتادند این ور، آن ور، همه جا دنبال ایناند که یک فکری بکنند که این را خاموشش کنند. این آتشی که به نظر آنها آتش است- و رحمت است و آنها به نظرشان آتش است- این آتش را میخواهند خاموش کنند با هر حیله. شما میبینید که امروز از کشورهای مختلف قریب چهار صد، یا از سیصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، اینها همه برای این است که، اینها جمع شدند برای اینکه- این آخوندها چون جیره خوار مستکبرین هستند- نبادا این استکبار بشکند و آنها به تبع آنها بشکنند.
این همه تبلیغاتی که بر ضد شما جوانها میشود، بر ضد اسلام حقیقتاً میشود، اینها همه برای این است که احساس یک قدرت کردند اینجا و این قدرت از من و شما نیست.
این را باید ما احساس کنیم. این قدرت از منشأ قدرت است. آن قدرتی هم که انبیا داشتند، از انبیا نبود. بشر از اول تا آخرش هیچ است، آنچه هست قدرت خداست. هر حرکتی که شما میکنید با قدرت خدا حرکت میکنید؛ هر تفنگی که میاندازید با قدرت خداست؛ دست شما به قدرت خداست که به ماشه میرود و فکر شما با قدرت خداست که میرود و کارها را انجام میدهد و کارهای نظامی و غیر نظامی را؛ قدرت مال اوست و همه باید از او باشیم، «إنا للَّه»؛ همه چیز از او، «الحمد لِلّه»، هر حمدی مال اوست. شما یا ما خیال میکنیم که الآن ایران یک قدرتی دارد، لکن این قدرت خداست در اینجا ظاهر شده است. شما قدر این را بدانید که بفهمید که با قدرت خدا دارید سیر میکنید؛ با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا که در رأسش انبیا هستند، با این مرام سیر میکنید و با ایده تحکیم احکام اسلام و رفع ظلم از مظلومین، شما با همین وضع، با همین ایده حرکت کردید. آن وقتی که هیچ نداشتید، آن وقتی که همه قوا دست رژیم بود، آن وقتی که همه قدرتها میخواستند او را نگهش دارند، شما جوانها ریختید در خیابانها و کاری کردید که نتوانست حتی قدرت امریکا این رژیم را نگه دارد. با همه قوا دنبال این بودند که نگهش دارند، به همه حیلهها متشبث شدند برای نگهداری او، لکن قدرت شما نگذاشت این کار بشود و این قدرت برای این است که، از اول شما دنبال این نبودید که «من»، دنبال این بودید که «اسلام»، دنبال این بودید که «کشور اسلامی».
اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته، ارتش بگوید «من»، سپاه هم بگوید «من»، بسیج هم بگوید «من»، آن روز است که فاتحه همهتان خوانده شده است. آن روز است که شما خدای نخواسته، دست از این انسجامتان که همه یکی هستید، «ید واحد» هستید برای حفظ کشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت که «یک» هستید، این «یک» را کسی نمیتواند بشکند. آن وقتی که متفرق شدید، صدها میلیون آدمی که هر کدام علی حده فکر میکنند، هر کدام برای خودشان میخواهند یک کاری بکنند، اینها به یک شاهی نمیارزند. وقتی یک عده کمی باشند که اینها با هم باشند و برای خودشان نه، برای مقصدشان، برای کشورشان، برای اسلامشان، اگر بنا شد همه و لو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، اینها به مقصد میرسند، جمعیت ایران نسبت به دنیا یک چیزی نیست- چهل و پنج میلیون، چهل میلیون یک همچو چیزی است- در مقابل جمعیتهای دنیا که «چین» اش یک میلیارد جمعیت دارد، هندوستانش هشتصد میلیون جمعیت دارد یا بیشتر، ما چیزی نیستیم، اما، برای اینکه، شما از «من» دست برداشتید و میگویید «ما برای خدا»، شما نمیگویید که ارتش باید «نشان» بگیرد، نمیگویید که باید سپاه «نشان» بگیرد، نمیگویید باید بسیج یا کمیته یا شهربانی یا شهرداری از اینها بگیرد، شما میگویید که ما «نشان» از خدا میخواهیم و ما همه یک هستیم، اگر این معنا در بین شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظید، هیچ کس نمیتواند به شما صدمهای وارد کند. این قدرتهای بزرگ هم این معنا را میدانند که الآن ایران وضعش طوری است که نمیشود آنها به هیچ وسیلهای او را شکست بدهند، نه به وسیله کودتا، نه به وسیله چیزهای دیگر، نه به وسیله حمله نظامی. آنها از این راه پیش آمدند که رخنه کنند در بین شما و شما را از هم جدا کنند و لو اینکه طولانی باشد، مدتش طولانی باشد. آنها سَرشان صبر است و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذری میکارند، پنجاه سال دیگر بردارند. شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذری اینها کِشتند که و لو در پنجاه سال دیگر میخواهند از آن استفاده کنند، باید این را، این بذر را فاسدش کنید و زیر پا بمالیدش. اگر شما دیدید که یک وقت زمزمه این معنا پیدا شد که ارتش باید ارتشیاش را حفظ کند، آن هم بگوید سپاه باید سپاهیاش را حفظ کند، آن هم باید بگوید چه، اگر بخواهید جدا از هم باشید، دو فکر، دو مقصد، اگر یک وقت خدای نخواسته، زمزمه این پیدا شد در بین شما، از اول خفه کنید این را، نگذارید. شماهایی که سران سپاه هستید توجه به این معنا بکنید، و آنهایی که سران ارتش هستند و همین طور سایر جاها، این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم، مسلمین تا «ید واحده» هستند و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانه بزرگ الهی، اینها اگر با هم شدند، این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتی نمیتواند او را بشکند.
همه فکر این معنا باشید، دنبال این باشید که دائماً درصدد این باشید که اخوت خودتان را حفظ کنید. بین خودتان اخوت ایجاد کنید، روحانیون در فکر این باشند که همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ کنند. ملت هم باید فکر این معنا باشند که همه با هم با روحانیون و غیر آن، همه با هم باشند. مادامی که این وضع از برای شما باشد، شما پیروزید. اگر یک روزی خدای نخواسته، این رمز پیروزی را از شما گرفتند، دیگر برای شما چیزی باقی نمیماند. محتاج به اینکه خیلی قدرت اعمال بشود ندارد، یک کودتای کوچکی از یک منافقی، از یک چیزی، کار را تمام میکند. باید شما در فکر این باشید که اسلام را شما در دنیا نیرومند کردید، و این همه صدایی که در دنیا حالا بلند شده است دنبال اینکه «ما اسلام را میخواهیم»، این یک اشعهای است که از ایران به آنجا افتاده است، سابقاً یک همچو حرفهایی نبود. از اینجا این شعاع در همه جا افتاده است و این شعاع کار خودش را در همه جا خواهد کرد. شما این مبدأ را نگه دارید، این مرکز را حفظ کنید و خودتان را حفظ کنید، و این شیاطینی که از جن و انس بر همه ما میخواهند سلطه پیدا کنند، دست رد بهشان بزنید تا خدای تبارک و تعالی عنایاتش را بر شما دو چندان کند- بلکه صد چندان کند- و شما پیروز باشید و مظلومین را هم به پیروزی برسانید.
من از همه شما جوانهای عزیزم و از همه کسانی که در راه اسلام دارند فداکاری میکنند، در راه اسلام دارند جانبازی میکنند، همه چیز خودشان را گذاشتند برای اسلام، من تشکر میکنم و تشکر من چیزی نیست، خدای تبارک و تعالی تشکر میکند.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه
صحیفه امام، ج19، ص: 234- 239