وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 1 فروردین ماه

کد : 3023 | تاریخ : 01 فروردين 1398

پیام [به ملت ایران، به مناسبت سال نو (توصیه‏های سیزده‏گانه به مسلمانان)]1 فروردین 59

پیام رادیو تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت مسلمین- قانون)] 1 فروردین 60

سخنرانی [در جمع فرماندهان نیروهای مسلح (وحدت بین نیروهای مسلح)] 1 فروردین 60

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام (مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی)]1 فروردین 61

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام جمهوری اسلامی (توجه به معنویات- ساده زیستی)1 فروردین 62

سخنرانی [در جمع اعضای هیأت دولت (لزوم خنثی‏سازی تبلیغات سوء دشمنان)] 1 فروردین 62

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (عید از دیدگاه اهل معرفت)] 1 فروردین 63

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران و مسلمانان جهان (تقدیر از استقامت ملت)] 1 فرودین 64

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)]  1 فروردین 64

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)]  1 فروردین 64

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (مقصد انبیا، بازگشت به معرفة اللَّه)] 1 فروردین 65

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت و برادری)] 1 فروردین 66

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران (اقامه عدل، مهمترین هدف قیام سید الشهدا)]  1 فروردین 67

آخرین پیام نوروزی (رادیو تلویزیونی) [به ملت ایران‏] 1 فروردین 68    

 

 

 پیام [به ملت ایران، به مناسبت سال نو (توصیه‏های سیزده‏گانه به مسلمانان)]

زمان: 1 فروردین 1359/ 4 جمادی الاول 1400

مکان: تهران، شمیران، دربند

موضوع: توصیه‏های سیزده‏گانه به مسلمانان‏

مناسبت: فرا رسیدن سال نو

مخاطب: ملت مسلمان ایران و مسلمین و مستضعفین جهان‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

حلول سال جدید را- که ره آورد آن تمامیت ارکان جمهوری اسلامی است- به همه مستضعفین و ملت شریف ایران تبریک عرض می‏کنم. اراده خداوند متعال- و له الشکر- تعلق گرفت که این ملت مظلوم را از زیر بار ستمگریها و جنایات حکومت طاغوتی و از زیر سلطه قدرتهای ستم پیشه؛ خصوصاً دولت امریکای جهانخوار نجات دهد و پرچم عدل اسلامی را بر فراز کشور عزیزمان به اهتزاز درآورد. و وظیفه ماست که در مقابل ابرقدرتها بایستیم و قدرت ایستادن هم داریم؛ به شرط اینکه روشنفکران دست از غرب و شرق و غربزدگی و شرق‏زدگی بردارند و صراط مستقیم اسلام و ملیت را دنبال کنند.

ما با کمونیسم بین الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی امریکا؛ و با صهیونیزم و اسرائیل شدیداً مبارزه می‏کنیم. دوستان عزیزم! بدانید که خطر قدرتهای کمونیستی از امریکا کمتر نیست؛ و خطر امریکا به حدی است که اگر کوچکترین غفلتی کنید نابود می‏شوید. هر دو ابرقدرت، کمر به نابودی ملل مستضعف بسته‏اند و ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم. ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی‏کنیم کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی‏باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است. از طرفی دیگر تمام قدرتها و ابرقدرتها کمر به نابودی‏مان بسته‏اند، و اگر ما در محیطی دربسته بمانیم قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد. ما باید حسابمان را صریحاً با قدرتها و ابرقدرتها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاریهای مشقت‏باری که داریم، با جهان، برخوردی مکتبی می‏نماییم.

جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست، با یک دست قرآن را و با دست دیگر، سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آنان سلب نمایید. چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید نسبت به آنان کوتاهی ننمایید. آگاه باشید که جهان امروز دنیای مستضعفین است و دیر یا زود پیروزی از آنان است و آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند.

من بار دیگر پشتیبانی خودم را از تمام نهضتها و جبهه‏ها و گروههایی که برای رهایی از چنگال ابرقدرتهای چپ و راست می‏جنگند اعلام می‏کنم. من پشتیبانی خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام می‏دارم. من بار دیگر اشغال سَبُعانه افغانستان را توسط چپاولگران و اشغالگران شرق متجاوز شدیداً محکوم می‏نمایم، و امیدوارم هر چه زودتر مردم مسلمان و اصیل افغانستان به پیروزی و استقلال حقیقی برسند؛ و از دست این به اصطلاح طرفداران طبقه کارگر  نجات پیدا کنند.

ملت شریف باید بداند که تمام پیروزیها به اراده خداوند قادر و با تحولی که در سراسر کشور تحقق پیدا کرد و روح ایمان و تعهد و تعاونی که در اکثریت قاطع ملت پیدا شد به دست آمد. توجه به خدای متعال و وحدت کلمه اساس پیروزی ما شد؛ و با از یاد بردن رمز پیروزی و سرپیچی از اسلام بزرگ و احکام مقدس آن و پیمودن راه اختلاف و تفرق، خوف آن است که عنایت حق تعالی سلب و راه برای مستکبرین باز و حیله‏ها و دسیسه‏های قدرت شیطانی، ملت عزیز ما را به اسارت کشد، و خونهای پاکی که در راه استقلال و آزادی ریخته شده و رنجهایی که جوانان و پیران عزیز ما برده‏اند به هدر رود، و بر کشور اسلامی تا ابد آن گذرد که در رژیم طاغوتی گذشت، و شکست خوردگان از انقلاب اسلامی با ما آن کنند که با مستضعفان مظلوم جهان کرده و می‏کنند. لهذا من با احساس وظیفه الهی و شرعی مطالبی را گوشزد می‏کنم و جناب آقای رئیس جمهور و شورای انقلاب و دولت و قوای انتظامی را اکیداً عهده‏دار اجرای آن می‏نمایم، و از عموم ملت می‏خواهم که با تمام قوا و تعهدی که به اسلام عزیز دارند در سرتاسر کشور از پشتیبانی جدی آنان خودداری نکنند. من توطئه‏های شیاطین ضد انقلاب را برای بازکردن دست شرق و غرب در حال گسترش می‏بینم؛ و برای دولت و ملت ما وظیفه الهی- انسانی، ملی است که با تمام توان از آن جلوگیری نمایند. اینک مسائلی را متذکر می‏شوم:

1- امسال سالی است که باید امنیت به ایران بازگردد و مردم شریف در کمال آسایش، زندگی نمایند. بار دیگر پشتیبانی کامل خودم را از ارتش نجیب ایران اعلام می‏دارم. ولی ارتش جمهوری اسلامی باید ضوابط و مقررات را کاملًا مراعات نماید. جناب آقای رئیس جمهور که به نمایندگی از طرف این جانب به فرماندهی کل قوا منصوب شده‏اند موظف هستند که هر کس با هر درجه و مقامی که خواست در ارتش اخلال کند و یا اعتصاب راه بیندازد و یا کم کاری کند و یا نظم و مقررات ارتش را نادیده گیرد و یا از قوانین ارتش سرپیچی کند شدیداً مؤاخذه نمایند؛ و در صورت اثبات جرم، بلافاصله از ارتش اخراج نمایند و تحت تعقیب قانونی قرار دهند. من دیگر بی‏نظمی در ارتش را به هیچ وجه تحمل نمی‏کنم و هر کس که در کار ارتش اخلال نماید بلافاصله به عنوان ضد انقلاب به ملت معرفی می‏شود تا ملت عزیز حسابش را با باقیمانده ارتش شاه جنایتکار روشن گرداند.

برادران عزیز ارتشی‏ام! ای کسانی که به شاه پلید و ایادی چپاولگرش پشت نمودید و به ملت پیوستید، امروز روز خدمت به ملت و ایران عزیز است. سعی کنید با تلاش پیگیر خویش، این مرز و بوم را از دست دشمنان اسلام و ایران نجات دهید.

2- بار دیگر پشتیبانی خود را از سپاه پاسداران اعلام می‏نمایم و به آنان و فرماندهان آنان گوشزد می‏نمایم که کوچکترین تخلف موجب تعقیب است و اگر خدای ناکرده کاری کنید که موجب اخلال در نظم سپاه شود، بلافاصله اخراج می‏گردید و تمام آنچه را که درباره ارتش گفتم درباره آنان به اجرا در می‏آید. فرزندان انقلابی‏ام! مواظب باشید که‏ با همه با مهربانی و اخلاق اسلامی مواجه شوید.

3- شهربانی و ژاندارمری کشور باید نظم را رعایت نمایند. از قرار اطلاع کم کاری عجیبی در کلانتریها دیده می‏شود. اینان که از گذشته تجربیات خوبی ندارند برای هر چه بیشتر همگامی با مردم و نظم در سراسر ایران کوشش نمایند و مردم را از خودشان بدانند.

امید است در آینده تجدید سازمان اساسی برای ژاندارمری و شهربانی در نظر گرفته شود. قوای انتظامیه خود را از اسلام و مسلمین بدانند. انفجارات جنوب مرا شدیداً متأثر کرده است که چرا سپاه و شهربانی و ژاندارمری، عده‏ای خدانشناس- وابسته به رژیم فاسد خارجی متکی به امریکا- را دقیقاً شناسایی نمی‏نمایند و به مجازات نمی‏رسانند.

اینان مفسدین فی الارض هستند، چه آنان که مستقیماً در این گونه اعمال شرکت می‏نمایند و چه آنان که این گونه جریانات را هدایت می‏کنند، و حکم «مفسد فی الارض» روشن است. دادگاههای انقلاب هر چه بیشتر قاطعیت به خرج دهند تا ریشه آنان را برکَنند.

4- دادگاههای انقلاب در سراسر ایران باید نمونه کامل اجرای حدود اللَّه باشند. باید سعی کنند که قدمی از احکام خدای تعالی منحرف نشوند و احتیاط کامل را رعایت نمایند. باید با صبر انقلابی به قضاوت بنشینند. دادگاهها حق ندارند نیروی مسلح از خود داشته باشند. باید بر طبق قانون اساسی عمل نمایند و بتدریج دستگاه قضایی اسلامی مسئولیتهای این دادگاهها را بر عهده گیرند. قضات باید با تمام جدیت جلوی تخلفات را بگیرند، و اگر خدای ناکرده کسی از دستورات الهی سرپیچی کرد، بلافاصله به ملت معرفی شده و به مجازات برسد.

5- دولت موظف است اسباب کار و تولید را برای کارگران و دهقانان و زحمتکشان فراهم آورد، ولی اینان نیز بدانند که اعتصاب و کم کاری نه تنها موجب تقویت ابرقدرتها می‏شود، بلکه سبب می‏شود امید مستضعفان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی‏ای که بپاخاسته‏اند به یأس مبدل شود. مردم هر شهر به محض اطلاع از اعتصاب هر کارخانه، خود را به آنجا برسانند و ببینند آنان چه می‏گویند. باید ضد انقلاب را شناسایی و به مردم معرفی نمایند. مردم شریف ایران دیگر نمی‏توانند حقوق بی‏جهت به عده‏ای از خدا بیخبر بدهند.

زحمتکشان عزیز! بدانید آنانی که هر روز در گوشه‏ای بلوا بپا می‏کنند و اصولًا با منطق اسلحه به میدان می‏آیند، دشمنان سرسخت شما هستند و می‏خواهند شما را از مسیر انقلاب منحرف نمایند. آنان دیکتاتورانی هستند که اگر روزی روی کار آیند به هیچ کس حق نفس کشیدن نمی‏دهند. با آنان در تمام زمینه‏ها مبارزه کنید و آنان را به عنوان دشمنان شماره یک خود به مردم معرفی نمایید و از بستگی آنان و وابستگی آنان به شرق متجاوز و یا غرب استثمارگر پرده بردارید. دولت موظف است اشخاصی که در این گونه اعمال دست دارند شدیداً مجازات کند.

6- من نمی‏دانم دولت چرا طرحهای متوقف‏شده خود را، که به سود ملت می‏باشد، به کار نمی‏اندازد. باید دولت هر چه سریعتر طرحهای به سود ملت را که متوقف شده و آنها که جدید است به اجرا گذارد تا وضع اقتصادی کشورمان سر و سامان یابد.

7- در ادارات دولتی باید همه از دولت برگزیده تبعیت کنند در غیر این صورت شدت عمل لازم است. باید بی‏درنگ هر کس در هر اداره‏ای که خواست اخلال کند او را اخراج و به ملت معرفی نمایند. من تعجب می‏کنم که چرا اولیای امور از نیروی مردم غفلت می‏کنند؟ مردم خود حساب ضد انقلاب را می‏رسند و او را رسوا می‏کنند.

8- مصادره اموال متجاوزین از طرف افراد غیر مسئول و یا محاکم غیر صالحه شدیداً محکوم است. تمام مصادرات باید از روی موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاهها باشد و هیچ کس حق دخالت در این گونه امور را ندارد. متخلفین باید شدیداً مؤاخذه شوند.

9- زمینها باید روی موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع، محاکم صالحه حق اخذ دارند. هیچ کسی حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسی را ندارد و اصولًا اشخاص غیر مسئول حق دخالت در این گونه امور را ندارند، ولی اطلاعات خود را درباره زمین و مسکن و باغ طاغوتیانی که به ناحق اموال مردم را غصب نموده‏اند به مسئولین امور برسانند، و اگر کسی بر خلاف موازین اسلامی و قانونی اقدامی بنماید شدیداً قابل تعقیب است.

10- بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفین هر چه زودتر بیلان کار خودشان را بدهند تا مردم از فعالیت این دو نهاد انقلابی مطلع گردند. بنیاد مسکن باید روشن کند که چه میزان کار کرده است و بنیاد مستضعفین صورت اموال منقول و غیر منقول طاغوتیان خصوصاً شاه و خاندان و دارودسته کثیفش در سراسر ایران را به روشنی برای مردم بیان دارند و بگویند چه کرده‏اند، اموال شاه خائن را به چه کسانی داده‏اند؟ آیا راست است که بنیاد مستضعفین، بنیاد مستکبرین گردیده است؟ اگر چنین است تصفیه ضروری است و غفلت از این امر مهم حرام. باید این دو نهاد دقیقاً برای مردم شرح دهند که چرا از این سریعتر نتوانسته‏اند کار نمایند، و اگر کسانی به اسم مستضعفین خلاف می‏کنند، بر دادگاههای سراسر ایران است که سریعاً اقدام نمایند.

11- باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران بوجود آید تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی. باید از بدآموزیهای رژیم سابق در دانشگاههای سراسر ایران شدیداً جلوگیری کرد، زیرا تمام بدبختی جامعه ایران در طول سلطنت این پدر و پسر از این بدآموزیها به وجود آمده است. اگر ما ترتیبی اصولی در دانشگاهها داشتیم، هر گز طبقه روشنفکر دانشگاهی‏ای نداشتیم که در بحرانی ترین اوضاع ایران در نزاع و چند دستگی با خودشان باشند و از مردم بریده باشند و از آنچه که بر مردم می‏گذرد چنان آسان گذرند که گویی در ایران نیستند. تمام عقب‏ماندگیهای ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بود، و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته‏ای، که همیشه خود را بزرگ می‏دیدند و می‏بینند و تنها حرفهایی می‏زدند و می‏زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد، و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند، و تمام چیزی که مطرح است خود اوست، برای اینکه بدآموزیهای دانشگاهی زمان شاه، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می‏آورد که‏ اصولًا ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست.

روشنفکران متعهد و مسئول، بیایید تفرقه و تشتت را کنار گذارید و به مردم فکر کنید و برای نجات این قهرمانان شهید داده، خود را از شرّ «ایسم» و «ایست» شرق و غرب نجات دهید. روی پای خود بایستید و از تکیه به اجانب بپرهیزید.

طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید دقیقاً روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار گذارند و اسلام عزیز راستین را جایگزین تمام کج‏اندیشیها نمایند. این دو دسته باید بدانند اسلام خود مکتبی است غنی که هر گز احتیاجی به ضمیمه کردن بعضی از مکاتب به آن نیست. و همه باید بدانید که التقاطی فکر کردن خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است که نتیجه و ثمره تلخ این نوع تفکر در سالهای آینده روشن می‏گردد. با کمال تأسف گاهی دیده می‏شود که به علت عدم درک صحیح و دقیق مسائل اسلامی، بعضی از این مسائل را با مسائل مارکسیستی مخلوط کرده‏اند و معجونی بوجود آورده‏اند که به هیچ وجه با قوانین مترقی اسلام سازگار نیست.

دانشجویان عزیز! راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیر متعهد را نروید و از مردم خود را جدا نسازید.

12- مسئله دیگر مطبوعات است. من بار دیگر از مطبوعات سراسر ایران می‏خواهم که بیایید و دست در دست یکدیگر نهید و آزادانه مطالب را بنویسید، ولی توطئه نکنید.

من بارها گفته‏ام که مطبوعات باید مستقل و آزاد باشند، ولی متأسفانه و با کمال تعجب تعدادی از آنها را در مسیری دیدم که با کمال بی‏انصافی مقاصد شوم راست و یا چپ را در ایران پیاده می‏کردند و هنوز می‏کنند. مطبوعات در هر کشوری نقش اساسی را در ایجاد جوّی سالم و یا ناسالم دارند. امید است که در خدمت خدا و مردم در آیند.

و همچنین رادیو- تلویزیون باید مستقل و آزاد باشند و همه گونه انتقاد را با کمال بیطرفی منتشر سازند تا بار دیگر شاهد رادیو- تلویزیون زمان شاه مخلوع نگردیم.

رادیو- تلویزیون باید از عناصر طرفدار شاه و یا منحرف پاکسازی شود.

13- این روزها حملات به روحانیت اصیل که براستی چه در زمان شاه و چه در زمان‏ پدرش از بارزترین اقشاری بودند که با قیامهای متعدد خود در مقابل فساد دستگاه به افشاگری و مبارزه پرداختند و مبارزات ضد شاهی- امریکایی را در طول مبارزات بر حق مردم شریف هدایت می‏کردند و به پیروزی رساندند، از طریق ایادی شاه و دارودسته‏اش گسترش پیدا کرده است. درست زمانی که روحانیت، مبارزه سرسختش را در سالهای 41- 42 علیه شاه خائن شروع کرد، شاه روحانیت متعهد و مسئول را «ارتجاع سیاه» نامید، زیرا تنها خطر جدی برای او و سلطنتش روحانیون مبارزی بودند که ریشه در عمق جان مردم داشتند و در مقابل او و ستمکاری‏اش ایستادند.

درست اکنون ایادی شاه برای خرد کردن روحانیت که اساس استقلال و آزادی این مملکت است کلمه «ارتجاع» را در دهان فرزندانم که از عمق جریانات مطلع نیستند انداخته‏اند.

فرزندان عزیز و انقلابی‏ام! امروز توهین و تضعیف روحانیت ضربه به استقلال و آزادی و اسلام است. امروز راه شاه خائن را رفتن و کلمه ارتجاع را به این طبقه محترم که از نادرترین قشرهایی هستند که زیر بار شرق و غرب نمی‏روند، خیانت است. خواهران و برادران عزیزم! بدانید آنانی که روحانیون را مرتجع می‏دانند در نهایت راه شاه و امریکا را می‏روند. ملت شریف ایران با پشتیبانی از روحانیت اصیل و متعهد ایران که همیشه حافظ و سنگربان این مرز و بوم بوده‏اند، دیْن خود را به اسلام ادا می‏نمایند و طمع ستمکاران تاریخ را از کشور قطع می‏نمایند. از طرف دیگر من به روحانیین محترم در هر جا هستند اعلام می‏کنم، ممکن است شیاطین با ایادی خود تبلیغات سوئی علیه جوانان عزیز خصوصاً جوانان دانشگاهی بکنند، باید روحانیون بدانند که امروز تکلیف آن است که همه قشرهای ملت خصوصاً دو قشر معظم که مغز متفکر ملت هستند دست به دست هم داده و علیه قدرتهای شیطانی و مستکبرین کوشش نموده و در صف واحد، نهضت اسلامی را جلو رانده و استقلال و آزادی را چون جان عزیز خود نگهبانی کنید. نقشه جهانخواران و عمال آنان، جدا کردن این دو طبقه مؤثر متفکر در زمان رژیم طاغوتی بود و مع الأسف موفق شد و کشور را به تباهی کشاند، و آن نقشه بار دیگر در دست اجرا است‏ که با غفلت جزئی رو به تباهی خواهیم رفت. امیدوارم که همه طبقات ملت بخصوص این دو طبقه محترم در این سال جدید از توطئه‏ها و دسیسه‏ها غافل نباشند و با وحدت کلمه نقشه‏های شوم را باطل کنند.

در خاتمه لازم است در این سال جدید بعد از طلب مغفرت برای شهدای انقلاب اسلامی و قدردانی از فداکاریهای آنان به بازماندگان آنان، مادران و پدران آنان تبریک عرض نمایم که چنین شیرزنان و شیرمردانی تربیت نمودند. و نیز به معلولین و آسیب دیدگان انقلاب که در پیشبرد نهضت ملت و تحقق جمهوری اسلامی پیشقدم بودند، تبریک عرض کنم. الحق انقلاب اسلامی ما مرهون فداکاریهای این دو قشر عزیز است. این جانب و ملت ما این دلاوریها را فراموش نمی‏کنیم و یاد آنان را گرامی می‏داریم.

از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

1/ 1/ 1359

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

                        صحیفه امام، ج‏12، ص:202- 210

 

پیام رادیو تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت مسلمین- قانون)]

زمان: 1 فروردین 1360/ 14 جمادی الاول 1401

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: آرزوی وحدت مسلمین جهان- تلاش دولت برای رفع گرفتاریها- حاکمیت قانون در کشور

مناسبت: حلول سال نو، نوروز سال 1360

مخاطب: ملت ایران؛ مسلمانان جهان و ملتهای مظلوم‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

روز مبارک، روز شکست سلطه جهانخواران‏

من این سال نو را به همه مسلمین جهان و ملتهای مظلوم تحت فشار ابرقدرتها و ملت شریف رزمنده ایران تبریک عرض می‏کنم. مبارک باد بر شما ملت بپاخاسته و بیدار که تمام توان خودتان را در مقابل قدرتهای بزرگ، که همه بسیج شده‏اند بر ضد شما، به میدان آوردید؛ و همان طور که در اول نهضت با هم همدست و متحد بودید، امروز هم در این سال جدید هم با هم هستید. و من امیدوارم که بیشتر از پیش با هم برادر و همفکر و هم رزمنده باشید.

آن روز مبارک است بر ما که سلطه جهانخواران بر ملت مظلوم ما و بر سایر ملتهای مستضعف شکسته شود؛ و تمام ملتها سرنوشت خودشان را به دست خودشان بگیرند؛ و دولتها بیدار بشوند و ببینند که با داشتن آن همه ابزار و آن همه انسان و قوای انسانی و آن همه اراضی وسیع و ذخایر زیرزمینی، برای اینکه ما توجه نکردیم به دستورات اسلام که بین همه مسلمانها عقد اخوت بسته است و همه را دعوت به اعتصام به حبل اللَّه و پیروی از خط اسلام می‏فرماید نکردیم.

و من امیدوارم که در این سال جدید هم ملت ما و دولت ما و همه آنهایی که در اداره کشور دخالت دارند، از لشکریها و کشوریها، همه با هم برادر باشند. و این نعمت بزرگی که در قرآن کریم او را نعمت «اخوت» ذکر می‏فرماید، و همین نعمت اخوت را موجب این می‏داند که ما از همه گرفتاریها نجات پیدا کنیم، من در این سال جدید امیدوارم که همه با هم برادر باشند؛ و همه با هم در مصالح این کشور پیش بروند؛ و دست قدرتها را از کشور خودشان کوتاه کنند؛ و همه مسلمین جهان توجه بکنند به این آیاتی که در قرآن کریم برای وحدت مسلمین نازل شده است و مسلمین را دعوت به وحدت و اعتصام به حبل اللَّه، که همان اسلام است، فرموده است، همه توجه کنند؛ و این سال نو را با مبارکی و میمنت در زیر پرچم پر افتخار اسلام و دستورات نورانی خدای تبارک و تعالی مجتمع بشوند؛ و دست قدرتهای بزرگ را که هیچ فکر نمی‏کنند الّا برای مصالح خودشان و چپاول کردن ذخایر ملتهای ضعیف، با هم باشند همه تا این دستهای چپاولگر قطع بشود. و ملتها و دولتهای اسلامی همه با هم مجتمع باشند؛ همه با هم برادر باشند؛ برابر باشند.

حکومتها در فکر سلطه بر ملت خودشان و سرکوبی ملت خودشان نباشند؛ و ملت در فکر خنثی کردن اعمال دولتها نباشند. اگر آنها به اسلام برگشتند و توجه به احکام اسلام کردند، همان طوری که ملت ما با دولتش، با همه ارگانهای دولتی، دوست هست؛ و نه ارگانهای دولتی می‏خواهند بزرگی به ملت بفروشند، سلطه‏گری کنند به ملت؛ و نه ملت درصدد این است که به دولت خودش یک کاری بکند که خنثی بشود اعمالش. همه با هم هستند. و همه با هم ان شاء اللَّه این کشور را به پیش می‏برند. و نمی‏گذارند که قدرتهایی که در کمین نشسته‏اند و تفاله‏های آنها در بین کشور ما هم هست، [ملت‏] نمی‏گذارند اینها بتوانند کاری انجام بدهند.

و ما امیدواریم که امسال سال اخوت ایمانی و وحدت کلمه و عود به اوایل نهضت‏ باشد. همان طوری که می‏بینیم که بحمد اللَّه هست، باز تحکیم بشود این وحدت. و تمام افراد این مملکت در صدد این باشند که برای این کشور خدمت کنند و خدمتگزاری به اسلام و کشور اسلامی داشته باشند؛ تا اینکه این سال بر همه ما نوروز باشد و بر همه ما مبارک باشد و پیروزی اسلام در این سال ان شاء اللَّه تحقق پیدا بکند؛ و تمام اقلیتهایی که در این کشور هستند، اقلیتهای مذهبی که در این کشور هستند و رسمی هستند، در زیر لوای اسلام با رفاه و آسودگی زندگی کنند.

و ان شاء اللَّه این آثار شوم جنگ نابکار صدامی، که دست نشانده قدرتهای بزرگ است، از بین برود. و تمام کشور ما توجه به این معنا داشته باشند که [در] آثار جنگ البته این مسائل هست. و ما همه این آثار را از دشمنها می‏دانیم، نه از دوستها. دولت با تمام قوا مشغول این است که امور را به پیش ببرد و مردم را در رفاه نگه دارد، لکن آثار جنگ است. در آن سالی که متفقین آمدند به ایران، من خوب یاد دارم که در قم که ما بودیم، تقریباً تمام دکانهای نانوایی بسته شده بود و قحطی وجود پیدا کرده بود، حتی یک روز، که اواخر امور بود، من با یک بچه‏ای که همراهم بود داشتیم می‏رفتیم، یکدفعه این بچه به من گفت: آی نون! که نان را، مدتها بود نان سنگک را ندیده بود. شما می‏دانید که ما الآن در حال جنگ هستیم؛ و به حسب حال جنگ، آن هم جنگ با تمام ابرقدرتها و آن هم اینکه ما را محصور کرده‏اند، مدتهاست ما محصور اقتصادی هستیم و مشغول جنگ هستیم، مع ذلک با کوشش خود ملت و با کوشش دولت اینجا باز رفاه نسبی هست. و من امیدوارم که این جنگ بزودی تمام بشود و لشکر اسلام بر کفر غلبه کند. و ان شاء اللَّه این مملکت یک مملکت با رفاهی، یک مملکت با سعادتی، باشد که ملتهای ما، ملت ما، در این کشور با سعادت و سلامت باشند.

و خداوند متحول کند قلوب و ابصار ما را و بصیرت ما را به یک قلوب نورانی و یک بصیرت واقعی که مسائل را درست ارزیابی کنیم. و کسانی که می‏خواهند این ملت را سست کنند و می‏خواهند به واسطه تبلیغات سوئی، که اخیراً بیشتر می‏کنند، که این مملکت در آن کاری نشده است. این مثل رژیم سابق است. مثل اوقاتی است که آنها بودند. این تبلیغات از کمبودها تبلیغ می‏کنند؛ از وضع اقتصادی انتقاد می‏کنند. اینها توجه ندارند که در عین حالی که ما در این دو سال تمام توانمان صرف این شده است که آن قدرتهای بزرگ را نگذاریم دخالت کنند و تفاله‏های آنها را نگذاریم به این ملت ظلم کنند، مع ذلک در همین مدت کوتاه از تمام زمانی که مدرسه ساخته شده است و این پنجاه سالی که آنها راجع به کارهایی که کرده‏اند، اسفالتهایی که کرده‏اند، ساختمانهایی که کرده‏اند، این دو سال چندین برابر آن بوده است. لکن کوردلان اینها را به حساب نمی‏آورند، و می‏گویند دولت نمی‏تواند کار بکند و اسلام نمی‏تواند اداره بکند مملکت را! این اسلام است که امروز اداره می‏کند مملکت را. و این اسلام است که تمام افراد این مملکت را دور خودش جمع کرده است و نمی‏گذارد که این جنگ تأثیر سوء خودش را زیادتر از این مقدار که در آن محیطها هست [بگذارد].

و من امیدوارم که خداوند این سال را سال رحمت، سال برکت، سال صفا، سال برادری، سال برابری، قرار بدهد؛ و تمام ملت و دولت و دست‏اندرکارها تماماً مجتمع باشند و با هم این کشور را به سلامتی و سعادت، همه چیزهایی که احتیاج دارد تهیه کنند و کارسازی کنند و از کارهای ناشایستی هم که در کشور واقع می‏شود، و این لازمه یک انقلاب است، جلوگیری کنند؛ و مملکت ما در سال آینده و در این سال، در همین سالی که هستیم، مملکتی باشد که قانون فقط حکم کند. هیچ کس غیر قانون حکم نکند و تمام مجری قانون باشند؛ و کسی در حدود غیر قانونی عمل نکند، و همه در حدود خودشان عمل کنند.

و ان شاء اللَّه سعادت و سلامت برای تمام مسلمین و برای خصوص کشور ما و کشور عراق باشد؛ که این جرثومه فساد کنار برود و مسلمین عراق و ایران آزاد باشند. و امیدوارم که سعادت و سلامت برای همه باشد.

و ان شاء اللَّه فلسطین آزاد بشود و بیت المقدس، آنکه مسجد همه مسلمین است به حال اول برگردد. و آنهایی که به مسلمین ظلم و ستم می‏کنند ان شاء اللَّه خداوند دفع شرّ آنها را بکند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

                        صحیفه امام، ج‏14، ص: 226-230

 

سخنرانی [در جمع فرماندهان نیروهای مسلح (وحدت بین نیروهای مسلح)]

زمان: 1 فروردین 1360/ 14 جمادی الاول 1401

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: اهمیت وحدت بین نیروهای مسلح و مردم و بیان وظیفه نیروهای مسلح‏

مناسبت: حلول سال نو

حضار: فرماندهان نیروهای زمینی، هوایی، دریایی، و فرماندهان ژاندارمری، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

در رأس امور بودن وحدت نیروهای مسلح و مردم‏

من متقابلًا به آقایان تبریک عرض می‏کنم. امیدوارم که این سال، سال وحدت و پیروزی و رحمت باشد. در رأس همه امور قضیه وحدتی است که باید بین همه نیروها و همه ملت باشد. شما می‏دانید که در رژیم سابق یک کار خود محمد رضا داشته است که به من گفته‏اند و آن این بود که بین سران ارتش اختلاف می‏انداخته است، نظرش به این بوده که از او به او بد می‏گفته، از او به او بد می‏گفت. این کار برای این بوده است که خوف از خود ارتش داشته، می‏ترسیده که مبادا اینها یک وقت با هم بشوند و کلکش را بکنند.

ان شاء اللَّه، حالا دیگر این حرفها نیست. شما همه باید احساس این مطلب را بکنید که یک کشوری که همه نیروهای تبلیغاتی و نظامی و همه چیزها در همه جا- تقریباً- به ضدش قیام کردند و مشغول توطئه هستند و ما ماندیم خودمان و به حسب ظاهر بعضی از کشورها که یک اظهار دوستی می‏کنند، لکن این ملتها- یعنی ملتهای اسلامی- و آنها هم که رنج دیدند از حکومتهای خودشان و سایر جاها، این نهضت را شاید یک بارقه امیدی برای خودشان حساب بکنند. ان شاء اللَّه، سایر کشورها هم توجه بکنند و شاید حکومتها هم بفهمند این مطلب را که اگر با ملتها باشند، بهتر از این است که علیه ملتها با ابرقدرتها. ترتیب تقریباً حالا از سابق هم همین بوده است، اشخاصی را آنها انتخاب می‏کردند و با جهاتی آنها را سرکار می‏آوردند، آنها ملتهایشان را تحت فشار و تحت ظلم قرار می‏دادند و منافع کشورهایشان را می‏دادند به آن قدرتهای بزرگ، پشت به ملتها می‏کردند و رو به کسانی که دشمن بودند با ملتها و با اساس این ملتهای اسلامی بخصوص. و این یک اشتباهی از حکومتها بوده است که خیال می‏کردند که اگر قدرتهای بزرگ را به دست بیاورند، بهتر از این است که قدرت ملت خودشان را به دست بیاورند و این علاوه بر اینکه یک خیانت به ملتها بوده است، آن کامیابی که باید برای یک انسان باشد و آن ارزشی که باید برای یک انسان باشد اینها از دست داده بودند. ارزش یک انسان به این است که مکتبی که تابع آن مکتب است حفظ کند و ملتی که او- مثلًا- الآن حکومت می‏خواهد بکند بر این ملت، حفظ کند و همراه او باشد، نه اینکه یک جنایتکاری را با خودش همراه کند و ملت خودش را که ارزش دارد برای یک حکومت از دست بدهد.

شما مقایسه کنید بین حالای ایران و زمان سابق؛ محمد رضا چی داشت در ایران، جز قلدری و یک چیزی که تمام ملت تقریباً- الّا آنهایی که از او استفاده‏های غیر مشروع می‏کردند- حتی نیروهای خودش، با او مخالف بودند و او در بین ملت خودش که باید ارزشی می‏داشت هیچ ارزشی نداشت. و لهذا، اگر او با قوای خودش، آنهایی که به او- مثلًا- سرسپرده بودند، یک کاری می‏خواست انجام بدهد، آنهایی که باید با حکومت موافق باشند، موافقت نداشتند، کارشکنی هم می‏کردند. شما حتماً بدانید که اگر یک همچو جنگی که الآن برای کشور ما پیش آمده است و به مشاهده دارید می‏بینید که همه ملت، زن و مرد و بچه و بزرگ و همه، روحانی غیر روحانی، همه دست به هم دادند، پشتیبانی از ارتش می‏کنند، این سابقه ندارد، یک همچو چیزی در زمان محمد رضا ممکن نبود. من نمی‏دانم شماها یادتان هست، شاید بعضی یادتان باشد که وقتی متفقین در این جنگ اخیر آمدند و ریختند به ایران و رضا خان آن وقت بود، با اینکه همه چیز ملت خوف این بود که از دست برود، همه چیزش، همه قوای خارجی ریختند به ایران، یعنی از همه دسته‏ها آمدند، ولی مردم شادی می‏کردند برای اینکه رضا خان رفت، تمام آن چیزها را تحمل می‏کردند و شادی می‏کردند که رضا خان رفت. اول کسی که به من گفت یک نفر بود که توی خیابان داشتم می‏رفتم مژده این را داد که رضا خان رفت. این مژده‏ای بود برای آنها، چرا؟ برای اینکه رضا خان نیامده بود که به ملت خدمت کند، آمده بود و ملت را در قید و اسارت قرار داده بود و زمان محمد رضا هم همین مسائل بود. آن روزی که محمد رضا رفت، خوب، شما دیدید که خیابانها چه بساطی داشتند. و این برای یک انسان که بخواهد ارزش انسانی داشته باشد- البته آنها که نمی‏خواستند این را- تمام ارزش انسانی به این است که آنهایی که این دارد بر آنها حکومت می‏کند، از او راضی باشند و دلگیر باشند از اینکه از بین رفته است. وقتی که یکنفر آدم این جور معامله کرده است که همچو که می‏رود تمام خیابانها به هم می‏ریزد و شادی می‏کنند و گل می‏پاشند، با حالا شما مقایسه کنید، حالایی که شما همه‏تان در پیش ملت برادر هستید، همه با همید؛ یعنی، شما آنها را به برادری پذیرفتید، آنها هم شما را به برادری پذیرفتند.

همه ملت در یک مشکلی که برای دولت پیش می‏آید همراهی می‏کنند، در یک مشکلی که برای ارتش پیش بیاید همراهی می‏کنند، همه‏شان با هم هستند. این ارزش است از برای یک گروهی که می‏خواهند در یک مملکتی پاسداری کنند از مملکت. مع الأسف، اصل الفاظی که آن وقتها بود «پاسبان»، «ژاندارم»، این الفاظ اصلًا محتوا نداشت. پاسبان آن روز «پاسبان» نبود؛ اشخاصی بودند که به مردم زور می‏گفتند و چه می‏کردند. ژاندارم، ژاندارم نبود؛ اشخاصی بودند که در راهها مردم را لخت می‏کردند، به عوض دزدها! با دزدها رفیق می‏شدند. همین امروز من خواندم، در یکی از اخبار خارجی، گفته بود که پاسدارها ژاندارمری را اجاره می‏دادند، برای اینکه آنها از مردم چیز بگیرند، این مبلغ را باید بدهند! سابق هم استانداری‏ها این طور بود. استانداری هر استانی اجاره می‏شد! فلان کس که می‏خواهد استان خراسان را بگیرد، چه قدر خراسان سعه دارد و چه قدر می‏شود از آنجا دزدی کرد و چپاول کرد، به همان نسبت باید یک مقداریش را به صدر اعظم‏ وقت بدهد تا حکومت آنجا را به او بدهد! دیگر آنجا تیول او است. دیگر هر چه مردم شکایت کنند و هر چه او ظلم بکند اصلًا سران کشور ترتیب اثر نمی‏دادند، این وضع بود.

حالا این یک مقدارش است. چیزها بود که من نمی‏توانم همه مسائلی را که خود من مشاهده کرده‏ام برای شما حالا بگویم. اما حالا چه جوری است؟ حالا نه آن وضع هست که ژاندارمش بخواهد سر گردنه‏ها برود دزدی کند، نه آن وضع هست که پاسدارش و پاسبانش بخواهد مردم را- مثلًا- در کلانتری‏ها وقتی مردم بروند بترسند از اینکه برویم آیا چه خواهد شد و نه ارتش این طوری است و نه هیچ کدام، نه حکومتش این طوری است. امروز هیأت دولت که آمده بودند اینجا من دیدم، آقای رجایی نخست وزیر است، توی اینها اصلًا- اینها جلو نشسته بودند، آن هم آنجا آن کنار- کوچکتر از اینها هم بود؛ جثه‏اش هم کوچکتر است. گفتم به ایشان که شما یاد بیاورید آن نخست وزیرها و هیأت دولت آن وقت را، یک مأمور حکومت یک شهر وضعش یک وضعی بود که شبیه نخست وزیر آن وقت بود. یک فرمانفرمایی در آن وقت بود و وضع حرکتش، جلویش باید چند نفر آدم باشد، عقبش چند نفر آدم باشد، در اطراف منزلش چه جور باشد. همین بساطهای عجیب و غریب بود که من مُشاهِد بودم.

در هر صورت، این مسائل حل شد الحمد للَّه در اینجا. الآن ملت است و ارتش است و ژاندارمری است و پاسدار است و پاسبان است و رئیس جمهور است و همه مخلوطاند به هم و همه با هم هستند. این باهمی را باید حفظ کنید شما. پاسدارها شما را مقابل خودشان قرار ندهند؛ شما هم خودتان را مقابل آنها قرار ندهید. شما همه با هم برادر هستید. چرا برادرها با هم نباشند و مقابل هم بایستند؛ دولت با- مثلًا فرض کنید- شما، شما با دولت. همه، اجزای یک خانواده الآن هستید، این خانواده را باید حفظ کنید. در یک خانواده آن اشخاصی که مدیر آن خانواده هستند اگر با هم اختلاف داشته باشند این خانه را نمی‏شود اداره کرد، چه برسد به یک کشوری که به این طول و عرض است و با این همه‏ مخالفتهایی که از خارج دارد می‏شود و از داخل مفسدین دارند می‏کنند. ما نباید آلت دست این گروههایی قرار بگیریم که آمدند و می‏خواهند فساد کنند در اینجا و هر کدام هم ریشه دارند به یک جایی؛ این یکی ریشه دارد به شوروی، یکی ریشه دارد به امریکا. ما نباید خودمان را دست اینها بدهیم که اینها ما را بازی بدهند، اغفال کنند ما را. آنها خیلی می‏خواهند و در نظر دارند که ماها را اغفال کنند.

آنهایی که الآن مسلح هستند در این کشور و یکیشان در سر حدی که آقایان دارند آنجا فداکاری می‏کنند، یکی از این فداییهای خلق، یکی از این چریکها، یکی از این منافق‏ها، آنجا نیست. همه جمع شدند در این شهرهایی که می‏شود در آن شلوغ کرد. تا بفهمند کی می‏خواهد بیاید الآن آنجا صحبت کند، باید چه کرد، بساطش را درست می‏کنند، تا وقتی که او برود. او هم غافل از این اینکه حالا مسأله این طوریها ست برود آنجا و بریزند اینها به هم و یک آشوب درست کنند. می‏دانند که چه جوری باید این دسته را با آن دسته مقابل هم قرار بدهند. آنها درس نفاق را آموخته‏اند. ما باید خودمان توجه کنیم به اینکه نبادا زیر تأثیر اینها برویم و اینها ما را آلت دست کنند، برای ابرقدرتها عمل بکنند و ما آلت دست آنها باشیم، به جان هم بیفتیم؛ سپاه پاسدار علی‏ حدّه، برای خودش یک دفتری باز کند، مثلًا ژاندارمری هم علی‏ حدّه، ارتش هم علی‏ حدّه، و همه با هم مخالف. آمال همه دشمنهای شما این است که شماها با هم مخالف باشید.

شما الحمد للَّه با هم موافقید. حالا ممکن است بعضی جوانها متوجه به مسائل نباشند؛ اما اشخاص صحیح متوجه‏اند به مسائل. این مملکت ما آسیب دیگر نخواهد دید اگر این ملت به همین جور که هست پشت سر شما باشد؛ به همین طوری که الآن می‏بینید پشت سر شما باشند. و شما هم خودتان را خدمتگزار ملت حساب کنید؛ این طور نباشد که هر کس خیال کند حالا من که یک قدرتی دستم آمده است باید این اشخاصی که زیر دست است بکوبم. این مسائلی بوده که سابق بوده است؛ در حکومتهای سابق بوده. حالا هم در بعضی از کشورها، یا بسیاری از کشورها هست این مسائل. اگر ما بخواهیم یک رژیم اسلامیِ انسانی داشته باشیم و برای خودمان ارزش قائل بشویم، باید همه اینهایی که‏ دست‏اندرکار هستند و همه ملت، یک مقصد داشته باشند و آن مقصد این است که [خدمت بکنیم به‏] این کشوری که الآن جنگزده است و در سالهای طولانی غارت زده شده بود و در طول رژیم شاهنشاهی تحت فشار ظلم بوده. و همان سلاطینی که «جنت مکان» بهشان می‏گفتند همان سلاطین جنایتشان کمتر از دیگران نبوده، همانهایی که- مثلًا- بعضیشان خیلی خوش اسم‏اند به آنها «عادل» می‏گفتند، وقتی تاریخشان را ملاحظه بکنید از جنایتکارها بودند، اسمشان را عادل می‏گذاشتند.

یک نکته دیگر این است که یک ذائقه تلخی از زمان سابق ناچار مانده است؛ اینها می‏دیدند که در کلانتری وقتی می‏خواهند وارد بشوند، باید با چه زحمت [بروند] و کلانتری که باید پناه مردم باشد، باید [مانع‏] ظلم و جور و این طور چیزها نسبت به مردم باشد، در آن وقت این طور بود که یک کسی اگر گرفتار می‏شد و می‏خواست برود به کلانتری، عزا می‏گرفت که حالا برود آنجا چه خواهد شد! اینها ذائقه ملت را تلخ کرده است.

و شما باید جدیت کنید به اینکه این ذائقه تلخ را مبدل کنید به یک ذائقه شیرین. الآن دست شماست که می‏توانید این کار را بکنید. مردم همه حاضرند، طبقه میلیونی مردم خیلی مردم خوبی هستند، اینها حاضرند برای همه مسائل. اگر قوایی که در رأس هستند دستشان را دراز کنند به سوی مردم، همه مردم حاضرند برایشان. پشت نکنند به مردم، رویشان به مردم باشد، پشتشان به ابرقدرتها. قدرت شما باید از خود مردم باشد. آنها نمی‏توانند به شما قدرت بدهند. شما باید خودتان قدرتمند بشوید. اگر آنها می‏توانستند، محمد رضا را حفظش می‏کردند، همه می‏خواستند حفظ بکنند، نتوانستند حفظ بکنند.

در هر صورت، باید امروز همه قوای مسلح که هستند، همه با هم، دست به هم بدهند و همه ذائقه تلخی که از رژیم سابق در ذایقه مردم آن طور تلخ بود این را شیرینش کنند به رفتار خوش، به کردار خوش، به اینکه مردم احساس بکنند که من حالا که توی خانه‏ هستم، پاسدارها، پاسبانها، از من حفاظت دارند می‏کنند نه اینکه بترسد که خود آنها نبادا بیایند خانه مرا غارت کنند! سابق این وضع بود، حالا باید این طور باشد که احساس اطمینان بکنند مردم به این قوایی که هست. احساس بکنند آنهایی که در مرزها هستند دارند اینها را حفظ می‏کنند، حالا این احساس هست. البته یک دسته‏ای افتاده‏اند توی همان طبقات، آنجا هم دارند فساد می‏کنند، لکن باید ما توجه داشته باشیم که به مردم اطمینان بدهیم، اطمینان خاطر بدهیم. مردم صبح وقتی از خانه بیرون می‏آیند بفهمند که نه، اینها همه چیزشان محفوظ است؛ هم دیانتشان محفوظ است و هم دنیایشان محفوظ است و هم بازارشان محفوظ است. این طور نباشد که وقتی که می‏آیند با دلهره بیرون بیایند. شما می‏دانید و من می‏دانم که آن وقت وقتی ما از منزل می‏خواستیم برویم بیرون، چون ما معمّم هم بودیم دیگر بدتر، گناه زیاد بود. از منزل هم که می‏خواستیم برویم یک جایی، در یک پناهی بنشینیم با هم یک قدری درد دل کنیم، وقتی می‏خواستیم برویم، باید یک وقتی برویم که نبادا گرفتار بشویم بین راه. ما گاهی می‏رفتیم در یک جا و از صبح تا شب در همان جا می‏ماندیم. گاهی وقتها من یک مباحثه که داشتم، یک عده‏ای بودند، یک روز من آمدم دیدم یک نفر است. گفت که همه‏شان فرار کردند توی باغها! از ترس اینها که می‏آمدند تو مدرسه‏ها می‏گردیدند هر که بود می‏بردند، احساس تزلزل و خوف و همه چیز، در ایشان بود. الآن شما باید کاری بکنید که تمام اینها برگردد به یک حال طمأنینه، به یک حال آرامش. وقتی کشوری آرامش داشته باشد، از حیث قلبش مطمئن باشد. که ارتشش آنجا که او دارد زندگی می‏کند برای حفاظت اوست و ژاندارمریش هم در راهها می‏خواهد حفاظت کند. و پاسبانش و پاسدارش هم در شهر دارد حفاظت می‏کند از او، این آرامش خاطری پیدا می‏شود و این آرامش خاطر از همه نعمتها بالاتر است. این اطمینان از همه نعمتها بالاتر است. انسان ممکن است که صد تا پارک داشته باشد، لکن اطمینان خاطر نداشته باشد. شما خیال می‏کنید که الآن این رئیس جمهوری امریکا خیلی اطمینان خاطر دارد؟ دلهره ندارد؟ او در مقابل خودش یک قدرت دیگر می‏بیند، نمی‏تواند او را ببیند و الآن تمام کوشش او صرف این است که‏ یک کاری بکنیم که بر آنها غلبه بکنیم. خوف و دلهره دارد. شماها کمتر از آنها دلهره دارید. و آنهایی که درویش مسلک‏اند و- عرض می‏کنم که- گوشه‏نشین‏اند از شما کمتر دلهره دارند. شماها باید کاری بکنید که مردم دلهره نداشته باشند، مردم خوف نداشته باشند که آیا ما حالا از خانه که بیرون آمدیم پاسدارها چه خواهند کرد با ما، پاسبانها چه خواهند کرد، توی خانه که هستیم چه خواهد شد. اطمینان به مردم بدهید، وقتی اطمینان به مردم دادید، هم دنیای شما اداره می‏شود و هم آخرت شما اداره می‏شود.

من امیدوارم که این سال، سال وحدت و سال اطمینان بخشیدن به مردم و سال پیروزی باشد. ان شاء اللَّه، همه پیروز باشید.

                        صحیفه امام، ج‏14، ص:226-  238

 

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام (مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی)]

زمان: صبح 1 فروردین 1361/ 25 جمادی الاول 1402

مکان: تهران، حسینیه جماران‏

موضوع: مقایسه بین جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی‏

مناسبت: حلول سال نو

حضار: خامنه‏ ای، سید علی (رئیس جمهور)، رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس دیوان عالی کشور، اعضای شورای عالی قضایی، نخست وزیر، اعضای هیأت دولت، اعضای شورای نگهبان، دادستان کل کشور، دادستان کل انقلاب، حاکم شرع و دادستان انقلاب اسلامی مرکز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، مدیر عامل و مسئولان صدا و سیما، روحانیت مبارز، رئیس و اعضای ستاد مشترک ارتش، فرماندهان رؤسای دوایر سیاسی ایدئولوژیک، نمایندگان پرسنل نیروی هوایی، دریایی، زمینی، شهربانی، ژاندارمری، سپاه پاسداران انقلاب، کمیته مرکزی انقلاب، بسیج، مسئولان نهادهای انقلاب اسلامی، اعضای ستاد برگزاری نماز جمعه تهران، طبقات مختلف مردم.

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

آسیب ناپذیر بودن ملت ایران‏

متقابلًا حلول سال جدید را بر شما آقایان که خلاصه یک ملت مظلوم و یک ملت فداکار هستید، [تبریک‏] عرض می‏کنم. و به همه ملت و ملتهای جهان و مسلمین جهان و مستضعفین جهان تبریک عرض می‏کنم، و من امیدوارم که این سال طلیعه پیروزیهای بسیار باشد که بزرگترین آنها پیروزی معنوی است.

من یک کلمه راجع به بعدهایی که در سال گذشته تحقق یافت و آقایان از بعدهای مختلفش صحبت کرده‏اند، من هم مختصراً یک کلمه عرض کنم، و آن اینکه سال گذشته سال آزمایش قدرتها، آزمایش قلمها، آزمایش زبانها و آزمایش فعالیتهای ضد انقلاب بود؛ ضد انقلاب به معنای وسیع که از خارج و داخل؛ [در خارج‏] دولتهای ابرقدرت و وابستگان به آنها و در داخل، گروههای مختلف روی هم رفته آزمایش کرده‏اند و ما هم آزمایش کردیم، هم قدرتها را و هم تبلیغات خارجی و داخلی را. اگر چنانچه، جمهوری اسلامی ایران شبیه به جمهوری‏های دیگر یا رژیمهای دیگر بود، ما باید با این همه تبلیغات‏ دامنه‏دار همه گروههایی که در خارج و داخل هستند و توطئه‏های داخل و خارج، باید ما فاتحه جمهوری اسلامی را بخوانیم، لکن آزمایشها برای ما و برای خود آزمایشگران روشن کرد. گرچه آنها به روی خودشان نمی‏آورند، لکن مطلب روشن شد که یک ملت نظیر ملت ایران، که در تحت پرچم بزرگ اسلام می‏خواهد ادامه حیات بدهد، با این توطئه‏ها، با این قدرتها و با این شیطنتهای قدرتها و تفاله آنها در داخل و خارج آسیب نمی‏بیند. این یک مطلب ادعایی نیست، این یک مطلب عینی است؛ مطلب ملموس است.

از اول می‏گفتند که این جمهوری اسلامی، دو سه ماه یکی دو سه ماه بیشتر نمی‏تواند تاب بیاورد، بعد صدام را وادار کردند که او هم به خیال خودش، یکی دو هفته بیشتر لازم نبود تا اینکه ایران را قبضه کند، و بعد هم این اشخاصی که در کمین نشسته بودند که ملت زحمت بکشد و آنها ربحش را ببرند، آنها هم در خیال این بودند که ملت را گول بزنند و با خودشان همراه کنند و کشور را برگردانند به حال وابستگی به امریکا یا احیاناً شوروی. همه آزمایشها را کردند؛ آزمایش نظامی کردند، آزمایش توطئه‏های داخل و انفجارات و امثال اینها، همه آزمایش شد و ما می‏بینیم که امروز ملت ایران از سال سابق و از سابقتر، منسجمتر است و ما به خودمان وعده می‏دهیم که با خواست خدای تبارک و تعالی، این انسجام هر چه بیشتر حاصل بشود و گروههایی که بازی خورده‏اند یا به طمع طعمه بودند، آنها هم بپیوندند به این ملت و برای کشور خودشان فعالیت کنند.

من امروز یک مقایسه عبوری می‏کنم بین دستگاههای ایران و همه چیزهایی که در ایران هستند بالفعل و آنهایی که در زمان سابق بودند، برای جواب از آن اشخاصی که می‏گویند که آن زمان، زمان شاه بهتر از حالا بود و برای آن اشخاصی که می‏گویند:

کاشکی اسم [اسلام‏] روی این جمهوری نبود و برای آن اشخاصی که به خیال خودشان، برای اسلام اشک تمساح می‏ریزند و من می‏دانم که باطن قلبشان چه است. در یک کشور، متصدیان آن کشور و کسانی که دولتمردان این کشور هستند و در تشکیل یک دولت دخالت دارند، ارگانهای مختلف است و من مقایسه می‏کنم:

از رئیس جمهور شروع می‏کنم. این آقایانی که می‏گویند که زمان شاه بهتر بود، آقای خامنه‏ای «1» را می‏گویند از شاه ظالمتر است! آقای خامنه‏ای را می‏گویند که اموال این ملت را در داخل و خارج دارد می‏چاپد و بیشتر از زمان شاه ایشان دارد می‏چاپد! این مسأله را می‏گویند! می‏توانند مقایسه کنند ما بین رئیس جمهور فعلی ما و رئیس جمهور قبل از ایشان با رؤسای جمهور تمام دنیا و با سلاطینی که به مال و جان مردم آن طور تعدی می‏کنند؟ مقایسه می‏شود کرد؟! من برای آنهایی که چشم و گوششان را هوای نفس بسته و مرضهای داخلی خودشان را نمی‏توانند ببینند، این مطلب را می‏گویم. اگر می‏گویند این طور است خوب، اعلام کنند. املاک و- عرض بکنم که- کاخها و ویلاها و امثال اینها را اعلام کنند که ایشان این قدر تهیه کرده است یا مشغول است [تهیه کند].

بعد می‏آییم سراغ مجلس. افرادی که در مجلس هستند، از رئیس مجلس، آقای هاشمی، «2» با سایر افرادی که در مجلس هستند، این را مقایسه بکنید با مجلس سابق حتی بهترین ارگانی که در آن وقت بود و دولتی که در آن وقت بوده و مجلسی که در آن وقت بود، و مقایسه کنید با مجلس زمان رضا خان و محمد رضا خان. کدامیک از رؤسای مجلس بهتر از رئیس مجلس حالا هستند؟ و کدام یک از افراد کاندیدای مردم بهتر هستند؟ بله، در طول مشروطیت افراد بسیار ارزنده‏ای در مجلس بودند، اما در این پنجاه سال اخیر که یک نفر هم آدمی که بشود به او گفت «این نماینده ملت است» سراغ نداریم. بعد از اینکه آن مجلسی که مرحوم مدرس در آن بود، به مجرد اینکه مجلس تمام شد، فرستادند ایشان را گرفتند و بردند و با آن زجرها شهید کردند، شما دیگر سراغ دارید یک مجلسی که واقعاً مال ملت باشد و مردم خودشان به طور آزاد انتخاب کرده باشند؟ اگر سراغ دارید، خوب، لازم نیست حالا بگویید «ما می‏ترسیم عمومی بگوییم»، خوب، خصوصی بگویید؛ امضا محفوظ! می‏آییم سراغ شوراهای نگهبان. در تمام دوره مشروطیت- جز آن اول که یک صورتی برایش بود- دیگر شورای نگهبان ما نداشتیم. خوب، این شورای نگهبان که نداشتیم، شما می‏گویید که حالا مثل آن وقت است، برای اینکه حالا هم شورای نگهبان نداریم ما؟! یا اگر داریم یک مردمی هستند نظیر مردم آن وقت و نظیر دست [اندر] کاران آن وقت؟! آنجا هم که نمی‏توانید بگویید؛ برای اینکه نبود شورای نگهبان. می‏گویید بودن شورای نگهبان از نفس این مجلس است که نفس این جمهوریت است که زمان شاه که آن نبود، بهتر بود؟ اگر می‏گویید، آن را هم باز بنویسید.

می‏آییم سراغ دولت. من می‏توانم ادعا بکنم که از آن وقتی که در دنیا دولت تحقق پیدا کرده، تا حالا، دولتی مثل دولت ما نبود. اگر آن وقتها تو مجلس افراد نادری بودند که کارهای مجلس را می‏خواستند تصحیح بکنند، لکن در دولتها آن قدری که من سراغ دارم- دولتی که روی هم رفته مثل این دولت باشد- ما نداریم، نداشتیم. یا «ملک» ها و «سلطنه‏ها» و کذا بودند که آنها خوبانشان آن بود که غارتگری را چندان اشکال بر آن نداشتند. من یک دفعه که نخست وزیر، آخری، در اواخر دکتر امینی «1» بود، آمد آنجا، به او گفتم که چطور شده است که یک نفر که مثل سایر مردم است، چیزی ندارد، وقتی که وارد می‏شود در دولت، بعد از چند وقت چیزدار می‏شود؟ این از کجا آمده؟ چطور شده این طور است؟ خوب، جوابی نداشت که بدهد. جواب هم نمی‏داد. لا بد حالا دارد جواب می‏دهد!

می‏آییم سراغ قوه قضاییه و کیفیت قضا. شما در چه زمانی سراغ دارید که یک همچو افرادی شورای قضایی را تحقق بدهد؟ اگر اطلاع دارید و ما اطلاع نداریم، خوب، آن را هم تذکر بدهید که قضاوت در زمان محمد رضا، در زمان رضا شاه، از حالا بهتر بود؛ قضات آن وقت از قضات حالا بهتر بودند. قضات آن وقت را من نمی‏خواهم صحبتی بکنم از آنها، ولی شماها می‏دانید که وضع چه جوری بود و چه اشخاصی بر مال و جان‏ این کشور حکومت می‏کردند؛ قضاوت می‏کردند. حالا این شورای قضایی، که از علما تحقق پیدا کرده است، شما می‏گویید این شورای قضایی قدرتهای قضایی سابق بهتر بود؟! و با همه نقیصه‏ای که ما داریم و این نقیصه را هم نمی‏توانیم با این زودی از بین ببریم، مع ذلک، قضای فعلی و قدرت قضای فعلی اصلًا طرف نسبت با سابق نیست. اگر می‏گویید هست، اطلاع بدهید. رئیس دیوان عالی کشور را در سابق و حالا پهلوی هم بگذارید، دادستانها را با دادستان فعلی و همین طور. اینکه می‏گویید زمان محمد رضا بهتر از این بود، من نمی‏دانم. اینها چیزهایی است که هست.

خوب، می‏آییم سراغ ارتش. ارتش زمان محمد رضا بهتر از این ارتشی [است‏] که هست الآن و دارد جانفشانی می‏کند و دارد در جبهه‏ها خون خودش را می‏دهد و می‏خواهد دفاع کند از کشور خودش، شما اگر سراغ دارید یکی از این ارتشیها حالا، یکی از کارهایی که آن سپهبدها و بالاتر [ها] و پایینترها می‏کردند، اگر پیدا کردید یک نفر در بین اینها که این کارها را می‏کند، معرفی کنید، لکن نمی‏توانید معرفی کنید. شما شهربانی حالا را بدتر از شهربانی زمان سابق می‏دانید؟ شماها یادتان رفته است که رئیس شهربانی در همان قم با بزرگتر عالم شما چه می‏کرد و به شما چقدر اعتنا داشت؟ شما یادتان رفته است که یک حکومتی که می‏آمد د رقم و مرکز تشیع، با شماها چه می‏کرد؟

چه جور رفتار می‏کرد؟ و در هرجا حالا، شهربانی حالا از شهربانی زمان محمد رضا بدتر است؟! مثل پاسدارها ما داریم در زمان محمد رضا و در سابق بر او و در طول تاریخ؛ یک همچو پاسدارهایی ما داریم؟ اگر داریم، اطلاع بدهید.

عمده این است که آقایان یا بی‏اطلاع‏اند و وارد در مسائل نبوده‏اند؛ یک مسجدی رفته‏اند ویک درسی هم گفته‏اند و دیگر جهات دیگر را به آنها نگفته‏اند، یا مطلع‏اند، لکن می‏خواهند بگویند. شمایی که می‏گویید زمان رضا شاه بهتر از حالا بود، در زمان رضا شاه، شما چه وضعی داشتید؟ نه شما، مرحوم شیخ ما - رضوان اللَّه علیه- چه حالی‏ داشت؟ در یک قضیه‏ای، که شاید قضیه کشف حجاب بود، مرحوم شیخ- رحمه اللَّه- مرحوم آقا شیخ عبد الکریم- رضوان اللَّه علیه- یک کاغذی به رضا شاه نوشت و راجع به این معنا تذکری داد. جواب نداد. نخست وزیر گفت: به عرض اعلیحضرت رسید، ایشان گفتند: شما خوب است که مشغول کار خودتان باشید. یک دانه پاسبان اگر می‏آمد در این شهر مذهبی که چقدر جمعیت مذهبی و چقدر اهل علم داشت می‏آمد، هر کاری با هر یک از شما می‏کرد، احدی صحبت نمی‏کرد.

شهربانی حالا مثل شهربانی زمان رضا شاه است؛ محمد رضا شاه است؟! چرا باید ما قدر نعمت خدا را ندانیم؟ من از آقایان می‏پرسم: بسیار خوب، تمام اینها، همه‏شان یک اعوجاجاتی دارند. اگر اینها- خدای نخواسته- از بین بروند، حکومت را می‏دهند دست شما؟ می‏آیند می‏گویند آقای فلان، بیایید شما حکومت کنید؟ اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن، یک جمهوری بهتر از این جمهوری اسلامی می‏آید؟

سراغ دارید که یک افرادی باشند که بعد از اینکه اینها از بین رفتند، آنها بیایند اداره کنند؟

شما می‏دانید که چشمها دوخته شده بود که چه اشخاصی بیایند و در اینجا حکومت کنند که بدتر از زمان محمد رضا می‏شد. شما می‏دانید که اگر این جمهوری از بین برود، این مجلس از بین برود، این رئیس جمهور از بین برود، به جای او یک مأموری از امریکا می‏آید. ممکن است خیلی هم مقدس مآب باشد؛ مثل مقدس مآب رئیس شهربانی قم در زمان مرحوم آقای بروجردی؛  خیلی هم مقدس مآب باشد، لکن کشور شما را از بین ببرد و آن طور به اسلام سیلی بزند که تا ابد نتواند سرش را بالا کند. می‏توانید فکر کنید که دارید چه می‏کنید؟ می‏شود یک شب بنشینید خودتان فکر کنید که تضعیف این ملت و این دولت و این مجلس و امثال اینها چه لطمه‏ای بر اسلام ممکن است بزند؟

من مدعی هستم که مثل ملت ایران و مجلس ایران و دولت ایران و رئیس جمهور ایران و شورای قضایی ایران و شورای نگهبان ایران و اینها همه و ملت ایران از صدر تاریخ عالم تا حالا نبوده. بهترین عصرها در اسلام، عصر رسول اکرم است. در عصر رسول اکرم، آن وقت که مکه بودند، حکومتی در کار نبود. آن وقتی که مدینه آمدند و باب حکومت باز شد، شما می‏دانید که همین مقدس مآبهای مکه و مدینه و همین افرادی که اظهار ارادت می‏کردند، با پیغمبر چه می‏کردند؟ شما می‏دانید که قرآن می‏گوید این را؟ خوانده‏اید این را که اگر به آنها می‏فرمود که جنگ بروید نمی‏رفتند، اگر می‏رفتند با بهانه برمی‏گشتند؟ «1» شما مثل این پاسدارهایی که اشک می‏ریزند برای اینکه بروند به جبهه و شهید بشوند، کجا سراغ دارید؟ بگویید. صدر اسلام از یک عده معدود انگشت شماری که بگذرید، دیگر اینها قابل مقایسه با این پاسدارهای ما، با این قوای انتظامی و نظامی ما نیستند. شما کدام ملت را سراغ دارید که با این همه گرفتاری و رنج و با این همه شهید دادن و خون دادن و با این همه زجر و ناکامی، این طور مستقیم ایستاده باشند؟ آن عراق و کوفه و آنها در صدر اسلام و آن مکه و مدینه در صدر اسلام، صدر نورانی اسلام، پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا؛ اطاعتش را نمی‏کردند؛ نزدیکانشان هم اطاعتش را نمی‏کردند. امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- در صدر اسلام، مظلومتر از هر حاکمی در هر وقت بود. آن قدر اذیتش می‏کردند! همان مقدسها ایستادند مقابلش، گفتند: باید [قبول کنی‏] قرآن را بالای نیزه کردند [گفتند]:

چنانچه قبول نکنی، چه خواهیم کرد. مجبورش کردند به اینکه قبول کند. بعد هم تکفیرش کردند. گفتند توبه کن، تو کافر شده‏ای. «2» این حال صدر اسلام، بعد هم که حکومت افتاد دست بنی امیّه و بنی عباس و اینها چه جور بود وضع؟ بعد هم که افتاد دست دیگران.

کدام زمان را شما سراغ دارید که مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شکر نمی‏کنید؟

چرا از خدا تشکر نمی‏کنید که در عصری واقع شده‏اید که یک همچو ملت دارید؟ در عصری واقع شده‏اید که یک همچو مجلس دارد؟ یک همچو دولت دارید؟ یک همچو رئیس جمهور دارید؟ یک همچو پاسدار دارید. آقا چرا چشمتان را هم گذاشته‏اید و دلتان را باز کرده‏اید برای عقده‏ها و این طور انتقاد می‏کنید؟ ما از شما همراهی نمی‏خواهیم، امّا شما تکلیف خدایی را چه می‏کنید؟ چرا باید با این دولتی که مظلوم است، همه دنیا، همه کشورها- تقریباً- به او حمله کرده‏اند، کارشکنی برایش کرده‏اند، شما دوستان هم کارشکنی می‏کنید؟ شما می‏دانید که کارشکنی‏های شما هم تأثیر خیلی ندارد. لکن من متأسفم از روحیه‏ای که در بعضی از آنها هست و همین طور بعضی قشرهایی که می‏گویند که ما اسلام راستین می‏خواهیم؛ اسلام راستین. مردِکه  می‏گوید ما اسلام راستین می‏خواهیم، نه آن اسلامی که می‏گوید دست دزد را باید برید! قرآن اسلام راستین نیست؟! اگر این دولت برود، یک همچو اشخاصی می‏آیند روی کار. اگر این جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام آن چنان منزوی خواهد شد که تا آخرِ ابد- مگر در زمان حضور حضرت- نتواند سرش را بلند کند. لا بد شما هم می‏گویید که باید ما یک دولت کافر ظالمی پیش بیاوریم تا ظلم زیاد بشود، تا حضرت ظهور کند! خوب، یک طریقه‏ای است! شما خیال می‏کنید نیست همچو افرادی؟ یک همچو افرادی هستند که [می‏گویند] معنا ندارد حکومت باشد، یک حکومت عدل اصلًا نباید شما، باید جلویش را گرفت تا حضرت تشریف بیاورند.

من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی عنایت کند به همه این ملت، به اشخاصی که مخالف هستند با جمهوری اسلامی و اشخاصی که مخالف هستند با اسلام، عنایت کند و آنها را به راه صحیح هدایت بفرماید. من امیدوارم که در این سال که وارد شده‏ایم، به مبارکی و میمنت، یک سالی باشد که ما و همه ملت دست به هم بدهند و این خرابیها را بسازند. و من امیدوارم که این جوانها، این بچه‏ها، این بچه‏های کم سنی که بازی خوردند- آنها هم بیچاره‏ها به خیال اینکه «اسلام راستین» به خیال خودشان می‏خواهد پیاده بشود و این جمهوری نمی‏گذارد این کار بشود، بازیشان دادند، چشم و گوششان را بستند تا بدون اینکه توجه به مسائل بکنند، وارد کارهایی بشوند- امیدواریم که آنها هم بیدار بشوند و با ملت همدوش و همصدا باشند. و من امیدوارم که تمام کسانی که دست به کار هستند در دولت، با هم دست به هم بدهند، با هم دوست باشند؛ افرادی که در مجلس هستند همه با هم رفیق باشند. همه یک مقصد دارید، همه می‏خواهید که اسلام تحقق پیدا بکند. چرا پس با هم ما دلخوری داشته باشیم؟

برادری از اموری است که هم قرآن کریم فرموده است که [مؤمنان‏] در این عالم برادرند و هم فرموده است که در بهشت برادر هستند و در سریرها در روبروی هم می‏نشینند و برادرند. من امیدوارم که این آثار حالا تحقق پیدا کند تا منعکس بشود در آنجا. و می‏دانیم که هر چه که در اینجا باشد، صورت غیبی‏اش در آنجا به ما می‏رسد.

ما گرفتار اعمال خودمان هستیم در آن عالم، از خارج به ما چیزی نمی‏دهند. ما هستیم که بنا می‏کنیم اساس آن عالم را. این همه اعمال شماست که به شما رد می‏شود. انَّها هِی اعْمالُکُمْ تُرَدُّ الَیْکُمْ  فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقال ذَرّةٍ خیراً یَرَه. نه اینکه ثوابش را می‏برد، خودش را می‏بیند وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَه. خود شرّ را می‏بیند، خود آن عمل را در آنجا می‏بیند. کارهای ما، عقاید ما، اخلاق ما؛ تمام اینها در آنجا منعکس است. و من امیدوارم که برادری را در اینجا مستحکم کنیم تا در آنجا منعکس بشود و برادر باشیم. مخاصمه مال اهل جهنم است. خصام اهل النار،  یکی از مصیبتهایی که اهل جهنم مبتلا هستند همین خصامی است که با هم دارند، جنگ و نزاعی است که به هم دارند؛ به هم می‏پرند مثل سگ! و یکی از کرامتهایی که اهل بهشت دارند آن، برادری و دوستی و محبت است و این باید از اینجا تهیه بشود. چرا ما با برادرهای ایمانیمان، با برادرهایی که همه صالح‏اند، خوب‏اند، می‏خواهند خدمت بکنند، چرا مخالف باشیم؟ فرضاً رأی یک کسی با رأی دیگری در یک جهتی مخالف است، اختلاف آراء در بین فقها هم الی ما شاء اللَّه است.

و من امیدوارم که انعکاس این دولت و مجلس و قوای ثلاثه‏ای که هست و همه ارتشیها، انعکاس برادریشان در بهشت باشد و در بهشت، همه با هم برادر و در سریرها، روبروی یکدیگر نشسته باشند و خداوند توفیق بدهد به همه ما.

و من امیدوارم که این سال، سال خوب باشد، سال سازندگی باشد. گرچه همه سالها خوب بود، سازنده بود؛ سالهایی که گذشت، همه‏اش سازنده بود و همه‏اش انسان‏ساز بود؛ از امتحانات بیرون آمدند اشخاص و اشخاصی که نتوانستند از امتحان بیرون بیایند، منعزل شدند و من امیدوارم که در این سال، حتی آنهایی هم که با هم مخالف‏اند با جمهوری اسلامی، یک قدری تحمّل کنند، تعمّق کنند، ببینند که اگر این جمهوری نباشد ما باید یا در حلقوم امریکا یا در حلقوم شوروی فرو برویم- چاره‏ای جز این نیست- به حال اسلام رحم کنند، به حال جمهوری اسلامی رحم کنند؛ همه چیزش بهتر از همه دوره‏ها بوده است. البته نقیصه زیاد است، دست به هم بدهند، نقیصه‏ها را رفع کنند.

خداوند ان شاء اللَّه، به همه شما سلامت و سعادت عنایت کند و این سال جدید را بر همه مبارک فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

                        صحیفه امام، ج‏16، ص:132-  141

 

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام جمهوری اسلامی (توجه به معنویات- ساده زیستی)]

زمان: 1 فروردین 1362/ 6 جمادی الثانی 1403

مکان: تهران، حسینیه جماران‏

موضوع: اهتمام و توجه به معنویات- رفاه طلبی و کاخ‏نشینی منشأ انحطاط

مناسبت: عید نوروز

حضار: خامنه‏ ای، سید علی (رئیس جمهور)- هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)- موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)- موسوی، میر حسین (نخست وزیر)- ظهیرنژاد، قاسم علی (رئیس ستاد مشترک ارتش)- فلسفی، محمد تقی- اعضای شورای نگهبان- نمایندگان مجلس شورای اسلامی- اعضای هیأت دولت- اعضای شورای عالی قضایی و بازرسی کل کشور- فرماندهان نیروهای سه‏گانه دادستانهای انقلاب اسلامی ارتش و مرکز و دادستان کل انقلاب- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم- شورای مرکزی ائمه جمعه- جامعه روحانیت مبارز تهران- جامعه وعاظ تهران- شورای عالی سپاه و نمایندگان امام در سپاه پاسداران- رؤسای شهربانی و ژاندارمری- اعضای جهاد سازندگی- بنیاد شهید- کمیته امداد امام- بنیاد 15 خرداد- ستاد برگزاری نماز جمعه و دفتر مشاورت امام- مدیر عامل بانک مرکزی- شورای مرکزی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق- هیأت ایرانی کنفرانس غیر متعهدها- مسئولان شهرداری- هلال احمر- صدا و سیما- خبرگزاری جمهوری اسلامی- شورای سردبیری روزنامه‏ های صبح و عصر- مسئولان دوایر سیاسی- عقیدتی ارتش، شهربانی، ژاندارمری- اعضای نهاد ریاست جمهوری‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

بیان نمودن خدمات انجام شده برای مردم‏

من در این آغاز سال جدید به همه آقایانی که در این محفل حاضرند و تمام ملت و خصوصاً رزمندگانی که در جبهه‏ها مشغول به فداکاری هستند و بازماندگان شهدای عزیز و به معلولین و متعلقین به آنها تبریک عرض می‏کنم. و من امیدوارم که همان طوری که خداوند تبارک و تعالی از ابتدای این نهضت قدم به قدم ما را هدایت فرموده‏اند به راه پیروزی، عنایات خودشان را برای پیروزی اسلام و مسلمین مستدام بدارند. آنچه که در این چند سال شده است آقایان شمّه‏ای از آن را فرمودند و البته احصای تمام آنها نمی‏شود که به این گفتارها و مجالس احصا کرد و نه ما قدرت این را داریم که احصا کنیم. و من کراراً به متصدیان امور عرض کرده‏ام که کارهایی که انجام داده‏اید با آن حجم بسیار، به ملت بازگو کنید؛ خصوصاً می‏بینید که تمام رسانه‏های گروهی و تمام اشخاص منحرف دنیا دائماً به گوش جهانیان القا می‏کنند که این پیروزی برای اسلام تا کنون حاصل نشده است، بلکه این جمهوری رو به زوال است.

آنچه که عمل کرده‏اید به مردم بگویید. ممکن است که این تبلیغات در بین یک دسته از مردم که آشنای به مسائل نیستند یک وقت خدای نخواسته تأثیر بگذارد. ما آن مقداری که از متصدیان امور شنیدیم، در هر جنبه‏ای از جنبه‏ها، دیدیم که حجم کاری که این جمهوری اسلامی برای طبقه ضعیف و مستضعفان کرده‏اند، یک حجم بزرگی است که در طول سلطنت این پدر و فرزند خَلَف حاصل نشده است. می‏بینیم که در هر جا اینها می‏روند، متصدیان می‏روند و عمل می‏کنند، مردم آنجا تقریباً به آنها می‏گویند که ما چه نداریم، چه نداریم. حتی اینها یک راه درست برای این مستمندان و بیچاره‏ها درست نکردند و یک درمانگاه برای این روستاها درست نکردند و این روستاها در کمال مظلومیت به سر بردند. و در این مدت کمی که با تمام گرفتاریهای داخلی و خارجی مبتلا بوده است جمهوری اسلامی، متصدیان امور و خود ملت آن قدر کار کردند که متوقع نبود در آن گرفتاریها بتوانند؛ لکن چون عنایات حق تعالی پشت سرشان هست و مردم را همان عنایات وادار کرده است به خدمت، از این جهت توفیق بسیار حاصل شده است.

آنچه گذشته است بیش از آن است که ما بتوانیم ذکر کنیم. لکن «چه باید کرد» را باید عرض کنم، از حالا به بعد چه باید کرد. تا حالا پیروزیها به طور چشمگیر حاصل شده است و کسانی که در داخل و خارج کارشکنی می‏کردند اینها فلج شدند، از بین رفتند یا می‏شوند ان شاء اللَّه بزودی، لکن از حالا به بعد ما باید چه بکنیم. یک مسأله که در رأس همه امور است مسئله معنویات است. ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت عزیز و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات و دعوت به اخلاق اسلامی و آداب فرهنگ اسلامی کنیم. ملت ما بحمد اللَّه بسیار مهیّاست از برای اینکه، رو به معنویات برود و تا کنون هم قدمهای زیادی برداشته‏اند، لکن راه طولانی است و راه معنویات آن طور است که باید انسان در تمام عمر کوشش کند. شاید بسیاری گمان کنند که رفاه مادی و دارا بودن در بانکها، اموال، یا دارا بودن زمینها یا پارکها و امثال اینها برای انسان سعادت می‏آورد. این یک اشتباهی است که انسان می‏کند.

انسان گمان می‏کند سعادتش به این است که چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته باشد، در بانکها سرمایه داشته باشد، در تجارت چه باشد، شاید انسان این گمان را می‏کند، لکن ما وقتی که ملاحظه می‏کنیم و سعادتها را سنجش می‏کنیم، می‏بینیم که سعادتمندها آنهایی بودند که در کوخها بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند نیستند. آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا نمی‏شود. ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمه زهرا- سلام اللَّه علیها- است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟ برکات این کوخ چند نفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا انسان به آن برکات برسد. این کوخ‏نشینان در کوخ محقر، در ناحیه معنویات آن قدر در مرتبه بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمی‏رسد؛ و در جنبه‏های تربیتی آن قدر بوده است که هر چه انسان می‏بیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها، اینها از برکت آنهاست. خود رسول اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- که در رأس همه واقع است زندگی کوخ‏نشینی داشته است. خیال نشود که یک اتاق، حتی یک اتاق نظیر اتاق متوسط این جامعه داشته‏اند. چند تا حجره داشته‏اند، حجره‏های محقر. و این‏ شخص عالیمقام از همین حجره محقر نورش به ملک و ملکوت افتاده است و سِعِه تربیتش در تمام جهان توسعه پیدا کرده است. در صورتی که آنچه او می‏خواست باز نشده است و بشر به این زودی نمی‏تواند برسد به او مگر ان شاء اللَّه خلف صالح او  بیاید و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند. از این معنویات که گذشتیم، در این امور فرهنگی، در این امور مادی، در این اموری که اختراعات و کشفیات هست، شما اگر گردش کنید در بین کاخ‏نشینان، گمان ندارم که پیدا کنید یک کاخ‏نشین موفق شده است به یک اختراع. کوخ‏نشینان بودند که موفق شده‏اند به این اختراعات. طبع قضیه کاخ‏نشینی، توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمی‏تواند شهوت و شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند.

آنهایی که اختراع کرده‏اند، آنهایی که زحمت کشیده‏اند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه داده‏اند در هر رشته‏ای، این کوخ‏نشینان بوده‏اند. طبع کاخ‏نشینی منافات دارد با تربیت صحیح، منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت. اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید گردش کنید و پیدا کنید، اگر موفق بشوید، یکی دو تا و چند تاست. تمام مصنفین از این کوخ‏نشینان بودند تقریباً، و تمام مخترعین از همین کوخ‏نشینان بودند تقریباً. ما وقتی که در مذهب خودمان ملاحظه می‏کنیم که فقه ما آن طور غنی است و فلسفه ما آن طور غنی است، آن اشخاصی که این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاصی که این فلسفه را به این غنا رساندند کاخ‏نشینان نبودند، کوخ‏نشینان بودند. «شیخ طوسی»  که مبدأ این امور و ارزنده ترین اشخاص در جامعه تشیع بوده است یک کاخ‏نشین نبوده است؛ اگر کاخ‏نشین بود نمی‏توانست این کُتبی که تحویل جامعه داده است و این شاگردهایی که تحویل جامعه داده است تحویل بدهد. در قشر مرفه نمی‏شود یک همچو کاری انجام‏ بگیرد. وقتی که در متأخرین از علما ملاحظه می‏کنیم می‏بینیم که «صاحب جواهر»  یک همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و این کاخ‏نشین نبوده. آن طور که نقل می‏کنند در آن وقتی که ایشان این کتاب را نوشته‏اند سرداب در نجف نبوده، سرداب را «شیخ انصاری» از ایران برای نجف سوغات برده، یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان باز بوده به یک دالانی- از قراری که نقل می‏کنند- که در آن هوای گرم نجف یک نسیمی، نسیم داغی می‏آمده است و ایشان مشغول تحریر «جواهر» بودند. از یک آدمی که علاقه به شکم و شهوات و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد این کارها نمی‏آید؛ طبع قضیه این است که نتواند.

زندگی «شیخ انصاری» را همه شنیده یعنی بسیاری شنیده‏اند چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود آن وضع، نمی‏توانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمی‏توانست آن کتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.

ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ‏نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‏خواهد، در جامعه ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ‏نشینی به پایین بکشید، خود کاخ‏نشینی این خوی را می‏آورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه کنید که این ملتی که الآن کوخ‏نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها، این کوخ‏نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی کوخ‏نشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخ‏نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش‏ مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد. کسی که تمام توجهش به دامداری است او نمی‏تواند آدم بشود. کسی که تمام توجهش به باغداری است این نمی‏تواند یک انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان کوخ‏نشینانند. و آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است آنها هم این طور؛ لکن وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخ‏نشینی در بین مردم باشد، این اسباب این می‏شود که انحطاط اخلاقی پیدا بشود. اکثر این خویهای فاسد از طبقه مرفه به مردم دیگر صادر شده است. و شما امروز در جامعه خودتان وقتی ملاحظه بکنید، در جامعه اهل علم و- عرض می‏کنم که- مدرسه‏نشینها، اینها که زحمت می‏کشند و کار برای این جمهوری اسلامی می‏کنند، اینها همین کوخ‏نشینهایند. حجره‏های مدرسه را بروند ببینند که چی است وضعش و فعالیتشان چیست. منزل علمای اسلام را بروند ببینند چی است وضعش و کارشان چی است. منزل مدرسین جامعه‏های ما را بروند ملاحظه کنند ببینند که منازلشان چی هست و کارشان چی است. و ما بحمد اللَّه امروز همه دست اندر کارهایمان کاخ‏نشین نیستند. دولت ما یک دولت کاخ‏نشین نیست. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ‏نشینی بیرون برود و به کاخ‏نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می‏شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ‏نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزنده کوخ‏نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در طول مشروطیت از این کاخ‏نشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلسهای ما مملو از کاخ‏نشین بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ‏نشینها بودند، و همین معدودی که از کوخ‏نشینها بودند از خیلی از انحرافات جلو می‏گرفتند و سعی می‏کردند برای جلوگیری. آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحه اسلام را بخوانیم.

مادامی که این ملت، این حالی که الآن دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی، و این جوانهای ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که شهادت را با جان و دل می‏خرند، مادامی که این محفوظ است، این جمهوری اسلامی محفوظ است و هیچ کسی نمی‏تواند به او تعدی کند. آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها می‏توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به واسطه این کاخ‏نشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه کاخ‏نشین تقریباً بودند، اینها به فکر مردم نمی‏توانستند باشند، احساس نمی‏توانستند بکنند فقر یعنی چه، احساس نمی‏توانستند بکنند بیخانمانی یعنی چه، اینها اصلًا احساس این را نمی‏توانستند بکنند. وقتی کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است، گرسنگی معنایش چی است، این نمی‏تواند به فکر گشنه‏ها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه بزرگ شده‏اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس می‏کردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها می‏توانند به حال فقرا برسند.

کوشش کنیم که این وضعیت در همه ما محفوظ باشد. در مجلس ما، در ارگانهای دولتی ما، در مجاهدین ما، در ارتش ما، در قوای مسلحه، در قوای قضائیه باید این معنویت محفوظ بماند؛ توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست که یک نفر را از آن صحرای گرم عربستان و از آن مرکز همه جهالتها منبعث می‏کند و یک همچو بساط عادی و یک همچو انسانهایی را تربیت می‏کند و یک همچو ملتی را ایجاد می‏کند. از شاهنشاهی این چیزها نمی‏آید. شبان  است که می‏تواند راه بیفتد و در مقابل فرعون بایستد. از یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمی‏آید. ما باید آدم تربیت کنیم، نه‏ شکمباره. اسلام می‏خواهد انسان درست کند. اسلام می‏خواهد که استقلال محفوظ باشد و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود. اینهایی که الآن هم برای ملتهای خودشان آن طور تباهی ایجاد می‏کنند اینهایی‏اند که در کاخ نشسته‏اند و نمی‏دانند گرسنگی یعنی چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و می‏بینند که امریکا منافع خودشان را حفظ می‏کند، منافع خودش را حفظ می‏کند و منافع اینها هم تا آن حدودی که اینها محفوظ باشند برای خودش، حفظ می‏کند. یک همچو اشخاصی نمی‏توانند به فکر ملت و استقلال ملت باشند. اینهایی که همه توجهشان به این است که کاخها برای خودشان درست کنند، حتی برای حیوانات خودشان، برای سگهای خودشان کاخ درست می‏کنند. اینها نمی‏توانند به فکر مردم و آن گرسنه‏هایی باشند که در کشورهای خودشان هست؛ و لهذا می‏بینیم که نفت همین مردم بیچاره را می‏برند به جیب امریکا می‏ریزند و ملتشان آن طور گرسنه و پابرهنه هستند. اینها احساس دیگر ندارند، اینها احساس انسانی از دستشان رفته. این توجه به زرق و برق دنیا انسان را از آن احساس انسانی‏اش می‏برد، یک حیوان است در بین مردم راه می‏رود. کوشش کنید معنویت را تقویت کنید در بین این ملت. با معنویت است که شما می‏توانید استقلال خودتان را حفظ کنید و آزادی خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسید.

و اما گرفتاریهایی که ما الآن داریم و باید دنبالش برویم یکی مسئله قضاوت است. این را من سابق هم عرض کردم و دیروز یک نفر از شورای قضایی آمد پیش من و گفت ما امروز در عین حالی که بسیار کار کردیم و بسیار خوب شده است اوضاع قضا، مع ذلک کمبود داریم از حیث قاضی. ایشان گفتند که ما الآن 120 نفر قاضی معمم لازم داریم، روحانی لازم داریم. و من قبلًا هم عرض کرده بودم که ما دست احتیاج را به این حوزه‏ها دراز می‏کنیم، حوزه‏های بزرگ مثل حوزه قم- قم خیلی کار کرده است در این امر- مثل حوزه اصفهان، مثل حوزه مشهد، آذربایجان. آقا! مسئله قضا یک چیزی است که به‏ عهده شماست، مسئله قضا یک مسئله‏ای است که به عهده اهل علم است، اینها مسئول هستند پیش خدا و نمی‏شود که انسان بنشیند نگاه کند و قضاوت به وضعی باشد که نتوانند، شورای قضایی نتواند در هر جا یک قاضی متوسط بفرستد. البته آن قضایی که اسلام فرموده است و آن شرایطی که اسلام فرموده است باید بتدریج دنبالش برویم. باید حوزه‏ها دنبال این مطلب بروند که قاضی به آن نحوی که شارع مقدس مقرر فرموده است پیدا بکنند. لکن امروز که ما دستمان از آن مرتبه بالا کوتاه است نباید بنشینیم تا اینکه قضاوت به حال سابق باقی بماند. باید ما کوشش کنیم و آن قدری که می‏توانیم حوزه‏ها باید کوشش کنند و افرادی که الآن در حوزه‏ها هست و صلاحیت دارند از برای این کار و در حوزه‏ها هم مدرس مثلًا نیستند، مشغول کارهای تدریسی و امور این طوری نیستند اینها، خوب اشخاص زیادی هستند که می‏توانند بروند؛ از حوزه اصفهان می‏تواند یک عده کثیری را، از مشهد می‏شود، از تبریز می‏شود، از اینجاها می‏شود، از حتی دهات هم ما داریم افرادی را، که این کاری است که باید انجام بگیرد. ما هی بنشینیم که کی برای ما انجام بدهد، کی قوّه قضائیه را اداره کند، غیر از حوزه‏های علمیه، کی قدرت این مطلب را دارد؟ البته، هم باید به فکر آتیه باشند و درست کردن یک قاضیهای صالح بزرگ، و هم الآن که ما گرفتار هستیم و بخواهیم معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش رسیدگی به گرفتاریهای مردم، امروز با اجازه فقها، خوب، یک عده‏ای باید متصدی این امر بشوند که می‏دانند به طور- فرض کنید- تقلیدی هم حتی کار را انجام بدهند و این یک تکلیفی است از برای همه ما. و یکی هم خود قوه قضائیه، قوه قضائیه باید توجه بکند که سر و کارش با جان و مال مردم است، نوامیس مردم، سر و کار این با آنهاست و باید افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطای قاضی بزرگ است، عمدش مصیبت‏بار است، خطایش هم بزرگ است، باید خیلی در این معنا توجه کنند. و آن چیزی که من عرض کردم در آن اعلامیه‏ای که دادم، راجع به این اعلامیه 8 ماده‏ای، البته دنبال کردند، تعقیب کردند لکن تعقیب بیشتر لازم است، باید با قدرت و قوّه دنبال این بروند که نابسامانیهای این کشور رفع بشود.

حالا اگر یک کلمه من وقتی می‏گویم باید بشود، الآن، شب وقتی که باز می‏کنیم رادیو فلان و فلان را، می‏گوید که معلوم می‏شود اصلش در ایران به هم خورده همه اوضاع، برای اینکه فلانی گفته است که باید چه بشود. اگر در قرآن گفت که مردم تقوا داشته باشید، معلوم می‏شود در اسلام اصلًا تقوا نیست؟! قرآن گفته تقوا پیدا کنید. خوب، ارشاد مردم و لو اینکه خوب باشند، یک امر راجح است. خدای تبارک و تعالی پیغمبر را نصیحت می‏کند، امر به تقوا می‏کند، حالا اگر رادیوی فلان بگوید که خوب، خدا به پیغمبر گفته است که یا ایُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّه  پس معلوم می‏شود تقوا نداشته؟! نخیر.

من الآن یکی از نعمتهای بزرگی که می‏خواستم عرض بکنم این وضعی است که ما الآن در ایران داریم. ما نمی‏توانیم از عهده این شکر بربیاییم که ما در همه بلاد الآن، هم ائمه جمعه‏مان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همه ائمه جماعات، زن و مرد، مردم توجه دارند. شما این نماز جمعه‏هایی که در ایران، سرتاسر ایران بپا می‏شود ملاحظه می‏کنید که در حال سرما با آن وضع سرما، در رطوبت، در یخبندی وارد می‏شوند، در آن گرمای تابستان هم در بلاد گرم وارد می‏شوند، در این بلاد جنگزده مثل آبادان که هر روز مورد تجاوز جنایتکاران است باز هم نماز جمعه بپا می‏شود و مردم در نماز جمعه حاضر می‏شوند. این چی است؟ این چه چیزی است که برای ما حاصل شده؟

این را کی کرده غیر از خدای تبارک و تعالی؟ این نعمتهایی است که خدا به ما داده.

ما بحمد اللَّه الآن یک مجلسی داریم، که ان شاء اللَّه بهتر خواهد شد، لکن مجلسی داریم که خواست اسلام را دارد ایجاد می‏کند. وقتی که ملاحظه مجلس را می‏کنیم، ملاحظه شورای نگهبان را می‏کنیم، ملاحظه دولت را می‏کنیم، ملاحظه قوه قضائیه را می‏کنیم، وقتی همه این را ما ملاحظه می‏کنیم اینها مورد تشکر است که یک دسته‏ای از همین مردم، نه آن بالانشینها و کاخ‏نشینها، از همین مردم متعارف خودمان، متصدی‏ شدند و دارند زحمت می‏کشند برای این ملت. این ملت را هم تشکر از او می‏کنیم که دارد با کمال قدرت پشتیبانی می‏کند. ملت باید از این دولت تشکر کند و قدردانی کند و دولت هم باید خدمتگزار این ملت باشد و از او تشکر کند. ملت باید از این قوای مسلح، این جوانها که دارند جان خودشان را برای حفظ نوامیس شما فدا می‏کنند، دارند صحت خودشان را از دست می‏دهند و دارند زحمت می‏کشند برای حفظ شما، باید قدردانی بکنند و می‏کنند. ما از شکر خدا نباید غافل باشیم که یک همچو وضعی الآن ما داریم، وقتی می‏رویم جبهه‏ها می‏بینیم که جبهه‏ها جوانها آن طور مشغول فعالیت هستند و مشغول جانبازی هستند. وقتی می‏رویم در بیمارستانها، این بیمارها آن طور، این علیلها، اینهایی که در جنگ معلول شدند، اینهایی که زخمی شدند، آن طور روحیّه اسلامی دارند. ژاندارمری آن وقت چی بود، حالا چی هست؟ ارتش آن وقت چی بود، حالا چی هست؟ ستاد ارتش آن وقت کیها بودند، حالا کی هست؟ همه چیز بحمد اللَّه عوض شده است. ما باید شکر خدا را بکنیم و این را حفظش کنید، حفظش به این است که با هم باشیم. آقا، همه دنیا مخالف ماست، ما خودمان باید با هم باشیم، هستیم با هم، حالا شب نگویند که معلوم شد همه‏شان به هم ریختند، لکن تذکر همیشه لازم است.

انسان، یکی از نکاتی که در قرآن مکرر هست یا مکررات، برای اینکه، قرآن یک آدم‏سازی می‏خواهد بکند. قرآن تاریخ نیست، اگر تاریخ بود، در تاریخ، کتاب تاریخ، یک قصه را نوشت، ثانیاً اگر بنویسند زیادی نوشته‏اند، اما کتاب اخلاق باید مکرر باشد.

کسانی که اخلاق می‏خواهند برای مردم بگویند، باید بگویند، بگویند، بگویند تا توی مغزشان بکنند، با یک دفعه گفتن درست نمی‏شود. یکی از نکات بزرگی که قرآن کریم، مکررات را می‏بینید دارد، اینها مکررات نیست، سبک انسان‏سازی این جوری است، هر صفحه را باز می‏کنی دعوت به تقوا، دعوت به خوبی، دعوت به چی، آن صفحه هم باز می‏کنی، قصه موسی را چندین مرتبه ذکر می‏کند، قصه ابراهیم را چندین مرتبه ذکر می‏کند، قصه نمی‏خواهد بگوید که، یک دفعه وقتی گفت، خوب، بس است. اینهایی که قرآن را نمی‏شناسند، این خارجیها که نمی‏فهمند قرآن چی است، می‏گویند خوب بود باب باب باشد، هر بابی یک کلمه‏ای باشد دیگر. قرآن آمده آدم درست کند؛ آدم درست کردن به یک دفعه گفتن نمی‏شود. معلم اخلاق با یک دفعه بگوید و تمام کند برود نمی‏شود؛ باید در یک مجلس هم ده مرتبه یک مطلب را هی بگوید، بگوید، بگوید تا در دلها بنشیند. ما باید دائماً به هم سفارش کنیم. حوزه‏های علمیه به دولت و به ملت و به اینها باید سفارش کنند، دعوت به تقوا کنند، دعوت کنند به وحدت، دعوت کنند به تقوا. مردم، هر کس با هم می‏نشیند این دعوت را بکنند، اهل منبر که می‏کنند و باید زیادتر بکنند. مجلس باید در بین صحبتهایشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل جنگ دو فقیه می‏ماند، نه این است که اینها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف دارند از صدر اسلام تا حالا، اگر این نظرها تصادم با هم نمی‏کرد فقه ما به این قوت نبود؛ نظرها باید تصادم کنند، دعوا شود باید سر آن. بعضی حوزه‏هایی که ما ادراک کردیم دعوا بود، استاد یک چیزی را می‏گفت، شاگرد می‏ایستاد در مقابلش می‏گفت، او می‏گفت، این می‏گفت، او می‏گفت تا یک مطلب تا دیگران استفاده می‏کردند از آن؛ در مجلس هم باید این جور باشد. مخاصمه در کار نیست مباحثه علمی است، مباحثه اخلاقی است، باید اخلاق به مردم یاد بدهند، دعوا نباید باشد در آن.

و همین طور مادامی که ما منسجم هستیم با هم، دستهایمان تو هم است و دعای وحدت می‏خوانیم، هستیم. آن روزی ما از بین خواهیم رفت که این دستها از بین هم بیرون برود، این به او بد بگوید، او به او بد بگوید، او اشکال به او کند، او اشکال به او بکند، آن روز است. و ما بحمد اللَّه الآن یک ملتی داریم که دستشان در دست هم است و کسی نمی‏تواند به این ملت آسیب بزند. این پشتیبانی از هم و این کمک کردن، حوزه‏ها به دولت، به قوه قضائیه، به مجلس کمک کنند، مجلس به آنها کمک کند، دولت به همه‏ کمک کنند، مردم به هم کمک کنند. این باری که الآن به دوش دولت هست نمی‏تواند تنهایی این بار را بردارد. این یک مسئله واضحی است، اگر پشتیبانی این ملت نباشد، اگر پشتیبانی همه قشرها نباشند همه به هم می‏خورد و هیچ کاری نمی‏شود کرد. اینکه تا الآن شما پیروز شدید برای این است که پشتیبان شما خود ملت هست. و خدای تبارک و تعالی این ملت را بعث کرده است به اینکه پشتیبان شما باشد. وقتی شما خوب کار کنید برای ملت، آنها هم پشتیبان‏اند. وقتی دولت خوب کار کند برای ملت، پشتیبان‏اند.

وقتی مجلس خوب کار کند برای مردم، پشتیبان هستند. مردم باید پشتیبان ملت و پشتیبان دولت باشند، پشتیبان مجلس باشند، پشتیبان قوّه قضایی باشند و همه به هم خدمت کنند. همه حسن نیت داشته باشند برای خدمت کردن به هم؛ و بدانند این خدمت عبادتی است که کمتر عبادت به این بزرگی هست. امروز برای حفظ اسلام باید ما از همه چیزهایی که در ذهنهایمان هست و کدورتهایی که فرض کنید یک وقتی داریم، دست برداریم، برای خدا با هم باشیم. اگر این طور شد شما حفظ خواهید شد و اسلام را خواهید صادر کرد به همه دنیا. و من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمی‏تواند سرش را بلند کند. این الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران. و حفظ اسلام در ایران به وحدت شماهاست، وحدت روحانی و مردم، مردم و روحانی، ارتشی و ژاندارمری و قوای مسلح با دولت، همه اینها با هم، همه وقتی دست به هم دادیم و همه شدیم یَدٌ واحِدَةٌ علی‏ مَنْ سِواه همان طوری که فرمودند که اینها دست واحد هستند بر سوایشان، اگر دست واحد شدیم برای «مَنْ سِواه» هیچ کس نمی‏تواند به ما ضرری بزند. آن روز به ما ضرر می‏خورد که خلل در وحدت ما پیدا بشود. هیچ کس نمی‏تواند در این کشور کودتا کند، با وضع فعلی هیچ کس نمی‏تواند. آن روزی که اختلاف پیدا شد بینتان، آن روز بدانید که‏ آن شیاطینی که نشستند آنجا و نگاه می‏کنند، آن شیاطین یک کودتاچی درست می‏کنند، می‏تراشند، اختلاف این کار را درست می‏کند. و ما امیدواریم که این وحدت محفوظ باشد و این سال جدیدی که آمده است، وحدت ما زیادتر از آن وقتی که بوده است باشد. و به برکت این وحدت، ما هم معنویاتمان را درست کنیم و هم مادیاتمان را و هم فکری برای این مستمندان، فکری برای این بیخانمانها، فکری برای اینها بکنیم.

و من امیدوارم که کسانی که تمکن دارند، کسانی که خانه‏های زیادی دارند، کسانی که چیزهای زیاد دارند گمان نکنند سعادتشان به این زیادیهاست. یک نفر آدمی که کم دارد ولی به اندازه معاش دارد، این آدم لذت زندگی را، همین زندگی مادی را، لذتش را بیشتر از آن می‏برد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست. لذت زندگی را او نمی‏تواند بفهمد چی است. هزاران غذا در اینجا هست- شما گاهی وقتها شاید دیده باشید در این چیزهایی که نمایش دادند، مثلًا در فیلمها هست- این قدر غذا هست میل نمی‏کند که دست دراز کند، نه اینکه نمی‏خواهد، اصلًا میل ندارد، نه اینکه می‏خواهد حالا خودنمایی کند که من کم می‏خورم، نمی‏تواند. یک درویش وقتی که یک نان پیدا می‏کند و می‏خورد لذتش از آن آدمی که صد تا کاخ دارد و نمی‏تواند استفاده بکند بیشتر است. لذت به دارایی نیست، لذت یک مطلبی است که انسان در خودش باید پیدا بشود و او نمی‏شود الّا اینکه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا باشد. آن کسی که تزلزل دارد در زندگی، شما خیال می‏کنید که حالا رئیس جمهور امریکا یا رئیس شوروی خیلی در رفاه هستند؟ تزلزلی که در دل آنها هست در هیچ کی نیست، در هیچ فردی نیست، هر یکی آنها می‏خواهند دیگری را بخورند. نمی‏دانم شنیدید این را؟ من شنیدم که گرگها وقتی که می‏خواهند بخوابند- جمعیت هستند و می‏خواهند بخوابند- رو به هم می‏خوابند، یعنی یک دایره می‏شود، هیچ کدام پشت به هم نمی‏کنند برای اینکه اگر پشت بکنند می‏ترسند آن یکی بخوردش. این ابرقدرتها این طوری‏ هستند. الآن آن قدری که امریکا در فکر این است که شوروی را به هم بزند وضعش را، آن هم در فکر این است که این را به هم بزند و همه سر این سلاحهای هسته‏ای دعوا دارند. اینها تزلزل خاطرشان این قدر زیاد است، این قدر از هم می‏ترسند، این از او می‏ترسد، او از او می‏ترسد. باید ما فکر باشیم که خودمان را در بین این تلاطمی که در دنیا هست حفظ کنیم و حفظ به این است که به اسلام گرایش پیدا کنیم و به احکام اسلام گرایش پیدا کنیم و به حال این مردم فقیر برسیم و به حال این اشخاصی که زحمت دارند برای این ملت می‏کشند، به حال اینها دولت برسد، مردم برسند. و من به اینهایی که دارای املاک زیاد هستند و دارای ثروت زیاد هستند، به اینها عرض می‏کنم که یک قدری به حال این فقرا برسید، اینها را از خانه‏هایی که فرض کنید حالا نشستند شما دو هزار تومان می‏گیرید می‏گویید من سه هزار تومان می‏خواهم، خوب یک قدری کم [مصرف‏] بکنید اینها هم زندگی داشته باشند. هی دنبال این نباشید که یک زوری تو کار بیاید. ما امیدواریم که احتیاج به این حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب، این کار را حل کنند و این مستمندها را به یک زندگی، آنها بیچاره‏ها قانع هستند به یک زندگی متوسط، به یک زندگی که بتوانند اعاشه خودشان را بکنند، بتوانند یک سایه سری داشته باشند.

خداوند همه شما را ان شاء اللَّه موفق کند، و این سال را به مسلمین و به همه شماها و به همه ملتهای دربند و ملت عزیز خودمان این سال را مبارک فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه‏                                                صحیفه امام، ج‏17، ص: 371-385

 

 

سخنرانی [در جمع اعضای هیأت دولت (لزوم خنثی‏سازی تبلیغات سوء دشمنان)]

زمان: 1 فروردین 1362/ 6 جمادی الثانی 1403

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: لزوم خنثی‏سازی تبلیغات سوء دشمنان‏

مناسبت: فرا رسیدن عید نوروز

حضار: اعضای هیأت دولت‏

 [بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏]

داشتن نیت خالص الهی در امور

... همین طور بوده اعانت به تقوا و حسن رفتار، آن را می‏داند. و من امیدوارم که در این سال آینده- یعنی همین سالی که در آن هستیم- نیّتهایمان یک نیّتهای خالص الهی باشد، که در زیر سایه این نیّت خالص الهی، هیچ توجه نکنیم به اختلافاتی که گاهی پیش می‏آید. گاهی افرادی که ممکن است خیلی توجه به همه مسائل نداشته باشند و گاهی دامن‏می‏زنند به آن، اشخاصی که می‏خواهند اختلاف باشد، ما به کلّی قلم سرخ بکشیم روی این طور چیزهایی که هست. البته بینشهای مختلف هست؛ این اشکالی نیست، در عمل ممکن است که انسان خودش را تطبیق بدهد. ان شاء اللَّه این راه را پیش ببریم و این طور نباشد که دیگران به ما هجمه کنند و خودمان از آن غافل باشیم و خودمان مشغول باشیم.

و عمده نظر به این است که در این سال به این آوارگان، زیاد رسیدگی بشود، و به این مستمندان، به این روستاها زیاد رسیدگی شود. رسیدگیها هم به ملت گفته بشود. مثل اینکه گاهی آقایان، مقدّس مآبی می‏کنند و خیال می‏کنند که این «ریا» ست مثلًا، و حال آنکه گاهی لازم است این، اگر در مقابل شما، هِی گروههایی به گوش مردم خواندند که این دولت هیچ کاری نکرده است، هیچ تغییری واقع نشده است، این همان رژیم سابق است،

 بزرگترهایشان دارند پدر مردم را درمی‏آورند، اموالشان را چه می‏کنند. رادیو خارج [از قول آنها] گفته بود که- البته فحّاشیهای زیاد به آخوند، آخوندیسم، و به مرحوم آقای کاشانی»

 و به ما و به همه آقایان و به دولتیها- نه، آنها می‏خواهند این طور باشد.

در مقابل یک تبلیغات دامنه‏داری که همه جا را گرفته است خارج و داخل و اینها، خوب، باید یک اظهار وجودی بکنیم. البته ما به اندازه آنها نمی‏توانیم تبلیغات کنیم، همه دنیا دست آنهاست، تبلیغاتشان را هم همه می‏کنند. اما تا آن اندازه‏ای که می‏توانیم- لا اقل در محیط خودمان، اینهایی که دارند بازی می‏دهند همین محیط را و یک جوّی درست می‏کنند و همه چیز را می‏خواهند به هم بزنند- مطالبمان را بگوییم. لازم است هر چیزی که برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی لازم است ما بگوییم به مردم که ما چه کرده‏ایم.و وزارت ارشاد هم باید خیلی توجه داشته باشد به این و همه‏مان، این یک مسئله‏ای نیست که من و شما و آقا و دیگران با هم فرقی داشته باشیم. ما همه‏مان باید کوشش کنیم در مقابل همه این تبلیغاتی که دارد بر ضدّ ما می‏شود. کوشش کنیم که خنثی کنیم و می‏شود خنثی کرد ان شاء اللَّه؛ امّا خوب، دیر و زود می‏شود و ما میل داریم زود واقع بشود و الّا خواهد شد. یعنی اگر ما تعهدمان را نسبت به خدای تبارک و تعالی حفظ کنیم خداوند رحمتش را به ما حفظ می‏کند. و خدا نیاورد آن روزی را که ما در مقابل خداوند تبارک و تعالی تعهدی را که داریم حفظ نکنیم. و خدا می‏فرماید شما به عهدتان وفا کنید، من هم به عهدم وفا می‏کنم؛ ما عهدمان این است که خدمتگزار اسلام و این کشور و این مردم بیچاره‏ای که هستند، خدمتگزار اینها باشیم. و خدای تبارک و تعالی کمک می‏کند ان شاء اللَّه. خداوند ان شاء اللَّه این عید را بر همه مسلمین جهان، بر همه مستضعفین جهان مبارک کند. و مبارک آن روزی است که ان شاء اللَّه پیروز بشوند مسلمانها ان شاء اللَّه‏

صحیفه امام، ج‏17، ص: 386 – 387

              

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (عید از دیدگاه اهل معرفت)]

زمان: صبح 1 فروردین 1363/ 17 جمادی الثانی 1404

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: پیام رادیو تلویزیونی به مناسبت عید نوروز

مخاطب: ملت ایران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

در آرزوی برافراشته شدن پرچم اسلام در جهان‏

از خدای تبارک و تعالی خواستارم که به برکت حضرت ولی امر- سلام اللَّه علیه که این کشور، کشور اوست، این سال جدید را بر همه مسلمین جهان خصوصاً بر ملت عزیز ما مبارک کند. مبارک باد این پیروزی بزرگ اسلام بر کفر، و مبارک باد این جهاد بزرگ مجاهدین ما در راه اسلام. ان شاء اللَّه این روز عید مبارک باشد بر همه. و امید است که خدای تبارک و تعالی با عنایات خاص خودشان این ملت را، همان طوری که تا کنون به پیروزی رسیده است به پیروزی بیشتر برساند. و امیدوارم که خدای تبارک و تعالی شهدایی که در این پیروزی جان خودشان را از دست دادند، به رحمت خودش واصل کند و به همه ملت ما، خصوصاً به بازماندگان شهدا و به مجروحین و معلولین ما و به مفقودین و به خانواده‏های همه اینها، به همه مجاهدین از هر طریقی که هستند، از هر قشری که هستند ان شاء اللَّه این عید مبارک باشد. و در سایه عنایات حق تعالی و در سایه عنایات حضرت ولی امر- سلام اللَّه علیه- روحی فداه، این ملت آن چیزی را که خدای تبارک و تعالی از او خواسته است به او برساند و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کند. این عید و این روز جدید طلیعه‏ای است ان شاء اللَّه بر اینکه این ملت به آن خواستی که دارد، به آن خواستی که آن خواست، خواست خدای تبارک و تعالی است به زودی برسد و همان طوری که تا کنون با قدرت به پیش رفته است و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کرده است، باز هم با همین قدرت به پیش برود و کشور خودش را نگه دارد.

و امیدوارم که اسلام پرچم خودش را بر سر همه مسلمین جهان افراشته کند و دست ستمکاران را از کشورهای اسلامی کوتاه کند، و این ملت را توفیق بدهد که در راه رضای او صرف بشود، و در راه رضای او عمل کند.

برداشت اهل معرفت از عیدالبته عیدهایی که اسلام تأسیس فرموده است برداشتهای مختلفی از آن به حسب نظرهای مختلفی که اهل نظر دارند و به حسب قشرهای مختلفی که برخورد می‏کنند با آن بسیار مختلف است. آن برداشتی که اهل معرفت از عید می‏کنند، با آن برداشتی که دیگران می‏کنند بسیار مختلف است. آنها بعد از اینکه در ماه مبارک رمضان آن ریاضتها را می‏کشند و کشیدند، روز عید روز لقای آنهاست، لقاء اللَّه است آن روز برای آنها.

ا لِغَیرِکَ مِن ظُهورِ ما لَیْسَ لَکَ «1» آنها همه چیز را از او می‏دانند و آن روز را عید می‏کنند برای اینکه بعد از ریاضات یوم ورود است به حضرت. و عید قربان را بعد از اینکه تمام عزیزان خودشان را از دست دادند مهیا برای ملاقات می‏شوند. آن هم ملاقات است بعد از اینکه نفس خودشان را کشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند، آن وقت است که روز لقاست. و جمعه هم اجتماعاتی که مسلمین با هم می‏کنند مهیا می‏شوند اهل معرفت برای لقاء اللَّه. پس برداشت آنها از عید، غیر برداشت ماست و ما هم امیدواریم که به تبع اولیاء خدا به جلوه‏ای از آن جلوه‏ها برسیم و ذره‏ای از آن معارف در قلب ما واقع بشود.

و امیدواریم که ملت ما همان طوری که جوانان ما تحول پیدا کردند و راه صد ساله را با یک شب پیمودند، این تحول نصیب ملت ما همه بشود. بحمد اللَّه نسیمی از این مسائل در این کشور وزیده است، و لهذا پیروزیهایی که ما داریم پیروزیهایی نیست که مال یک ملت چهل میلیونی که دارای هیچ نیست باشد، اینها پیروزی‏ای است که اسلام برای ما آورده است، خدای تبارک و تعالی به ما عنایت فرموده است. هر کس از شرق و غرب هر چه می‏خواهد بگوید، ما راه خودمان را داریم می‏رویم. و امیدواریم که این راه را به آخربرسانیم. آنها البته از باب اینکه ناراحت هستند از اینکه دست‏شان از منافع خودشان در این کشور کوتاه شده است، و خوف این را دارند که از کشورهای دیگر هم کوتاه بشود، این است که توطئه‏های خودشان را می‏کنند و خواهند کرد بعد از این، و خدای تبارک و تعالی هم این توطئه‏ها را خنثی خواهد کرد ان شاء اللَّه. و من امیدوارم که به یمن برکات حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه و روحی فداه- این کشور، کشور پیشرفته‏ای بشود از حیث اخلاق، از حیث دیانت، از حیث معنویات و از حیث همه چیزها، مادیات و همه چیز. و بحمد اللَّه ما هر روزی را که می‏گذرانیم از روز سابق برای ما بهتر است. و من امیدوارم که این سال بهتر از همه سالها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمت‏های خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست. اگر همه چیز را از او دانستند دیگر در هیچ چیز ناراحت نمی‏شوند. ناراحتیها برای این است که انسان از خودش می‏بیند. ما در فقدان عزیزانمان که ناراحت می‏شویم برای اینکه، اینها را از خودمان می‏دانیم. اگر ما همه را از خدا بدانیم و ببینیم که اینها نعمتی هست که خدا داده، نعمتی هست که خدا می‏برد پیش خودش، شهدا مهمان خدا هستند، اگر اینها را ما واقعاً در قلبمان ادراک بکنیم. عید می‏شود برای کسانی که شهید دارند، عید می‏شود برای کسانی که مجروح شدند، عید می‏شود برای کسانی که در راه خدا عزیزان خودشان را از دست دادند، برای اینکه این عزیزان، عزیزان خدا هستند، اینها همه از او هستند.

مجامع بین المللی مدافع جنایات صدام‏

و من امیدوارم که این حس و این ایمان در ما پیدا بشود و تقویت بشود امیدوارم که این مسلمین به خود بیایند. شما می‏بینید که در حالی که صدام آن کار را کرد، آن جرم را مرتکب شد، ما را محکوم کردند به جای اینکه اینها بنشینند با هم و بگویند کسی که روی مسلمین، روی ملت عرب، روی ملت غیر عرب، روی فارس، روی همه، بمب‏های شیمیایی می‏ریزد، این محکوم است در دنیا، لکن مجامع دنیا یک کلمه‏ای می‏گویند، باز هم می‏گویند باز معلوم نیست که مال آنجا باشد، معلوم نیست که اینها آن باشد و ما رامحکوم می‏کنند. در مقابلش در عین حالی که سازمان بین المللی این مسأله را تعقیب دارد می‏کند، دنبالش بی‏فاصله ایران را برای نقض حقوق محکوم می‏کند. این توطئه است برای پوشاندن او. یا بعدها نمی‏گویند، یا اگر بگویند با این توطئه می‏خواهند روپوشی از آن بکنند، لکن ما متوسل هستیم به خدای تبارک و تعالی. و امیدواریم که این سالی که می‏آید یک سال پر برکتی برای این کشور و برای مسلمانها باشد. و امیدواریم که خداوند تبارک و تعالی ما را توفیق بدهد که در خدمت او باشیم.

وقتی در خدمت او هستیم از چیزی باک نداریم. و امیدوارم که این سال باز مبارک باشد بر همه قشرهای ملت و همه کسانی که در زیر سایه جمهوری اسلامی هستند و بر همه ملتهای ضعیف.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه‏

                        صحیفه امام، ج‏18، ص: 394- 397

 

     

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران و مسلمانان جهان (تقدیر از استقامت ملت)]

زمان: 1 فروردین 1364/ 28 جمادی الثانی 1405 «1» مکان: تهران، جماران‏

موضوع: تقدیر از روحیه استقامت و شهادت طلبی ملت‏

مناسبت: حلول سال جدید و عید نوروز

مخاطب: ملت ایران و مسلمانان جهان‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جلوه‏ هایی از استقامت ملت‏

حلول سال جدید را به همه مسلمین جهان خصوصاً ملت قهرمان ایران و قشرهای مختلف ملتمان، و آن کسانی که در جبهه‏ها دارند برای اسلام خدمت می‏کنند، کسانی که در پشت جبهه‏ها خدمت می‏کنند و خانواده شهدا و خود معلولین و وابستگانشان و به همه تبریک عرض می‏کنم. ان شاء اللَّه این سال، سال مبارکی باشد برای مسلمین جهان و خدای تبارک و تعالی مقدر بفرماید که دست این ابرقدرتها و کسانی که به آنها مرتبط هستند قطع بشود و مردم دنیا با آرامش زندگی کنند.

همه گرفتاریهای جهان مال این قدرتهای بزرگی است که ادعا می‏کنند که ما برای صلح این کارها را میکنیم. این همه جنایت می‏کنند، این همه کشورها را به خون می‏کشند و ادعا می‏کنند که ما نمی‏توانیم ببینیم که حقوق بشر از بین می‏رود. اینها ادعایی است که آنها می‏کنند که هیچ واقعیت ندارد، بلکه خلافش واقعیت دارد و مسلمین در غفلت هستند، مستضعفین جهان غفلت دارند. این بارقه‏ای که در ایران پیدا شد اگر چنانچه ملت‏های سایر کشورهای مسلمین به اینجا ملحق بشوند و همه با هم دست به هم بدهند و در مقابل این همه جنایاتی که به بشر و بشریت می‏شود، بایستند کارها اصلاح می‏شود، لکن مع الأسف نشده است این کار و نمی‏دانم که چه خواهد شد. و من امیدوارم که‏

خدای تبارک و تعالی به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پیغمبر اکرم- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نگران بود راجع به این که آیا ملتش استقامت می‏کنند یا نه؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده که شیَّبَتْنی سُورَةُ هُود  برای این آیه‏ای که آمده است که فَاسْتَقِمْ کَما امِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ  در عین حال که این آیه در سوره دیگری هم- سوره شوری‏ هم- آمده لکن آن ذیل را ندارد، سوره هود که این ذیل را دارد فرموده است. این به نظر می‏رسد که نگران بوده است از این که ملتش و امتش مبادا خدای نخواسته استقامت نکند. باید ملت ایران، دولت ایران، ارتش ایران، سپاه پاسداران ایران، همه قشرهای ایران توجه کنند که استقامت در مقابل ظلم، در مقابل این قدرتهای بزرگ از اموری است که امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است که استقامت بکنید و اگر استقامت بکنید پیروز هستید. بحمد اللَّه ایران به این صفت، بسیاری از قشرها به این صفت متصفند و من فراموش نمی‏کنم قصه روز جمعه را که آن طور با شکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آن طور مردم با طمأنینه، با آن صداهایی که می‏آمد، با آن رگبارهایی  که می‏آمد، من ملاحظه می‏کردم، نگاه می‏کردم، مخصوصاً نگاه می‏کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آن طور گوش کردند، آن طور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. یکی از اینهایی که‏شهید شده است- یا اینکه چند نفر، یکی- دو نفر ازشان- به من گفتند که این وصیت هم کرده است، همین که من می‏روم برای شهادت، وصیت کرده و از همانهایی است که در همین جا شهید شده. با یک همچو ملتی کسی نمی‏تواند مقابله کند. ملتی که این طور است؛ آن روزی که اعلام می‏کنند که می‏خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آنهایی که نمی‏آمدند برای نماز، [از] قراری که برای من نقل کرده‏اند، آنهایی که برای نماز جمعه هم نمی‏آمدند هفته‏های دیگر، این هفته آمده‏اند؛ این یک همچو ملتی است. یک همچو ملتی را نمی‏تواند کسی به واسطه بمباران کردن یک جایی، به واسطه شرارتهایی که دارد می‏شود، این را منصرفش کند از اینکه دارد .... ملت ما، در مقابل چی‏چی منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما؛ اسلامی است که- از صدر اسلام- با زحمت و با مشقت، این اسلام تولد پیدا کرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.

پیغمبر اسلام- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- از اوّلی که دعوت کرده است تا آن وقتی که در رختخوابِ رفتن از این عالم بوده است و لقاء اللَّه بوده است، در حال جنگ بوده. حتی آن وقتی هم که در بستر خوابیده است باز برای جنگ بسیج کرده است و آن همه مشقت‏هایی که ایشان دیدند؛ از قریب و از غیر قریب دیدند و بعد از آن هم همین طور؛ مسلمین دیده‏اند؛ ائمه ما دیده‏اند؛ امیر المؤمنین دیده است. خوب! آنها برای اسلام چون بوده، به ذائقه‏شان شیرین بوده. ما باید کوشش کنیم که ذائقه‏مان را یک همچو ذائقه‏ای قرار بدهیم که برای ما هر چیز شیرین باشد. رضای به قضای خدا، معنایش همین است که یکوقت تسلیم است، آدم تسلیم می‏شود، خوب، ما سِلْمیم. یکوقت رضاست به آنچه او می‏کند، این دیگر فرق نمی‏کند بین اینکه آن کسی که راضی است، فرق نمی‏کند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت می‏داند. می‏گوید از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان همین محبوبهای ظاهری هم اگر چنانچه فرض کنید که یک چیزی که ناگوار است بگوید، در ذائقه کسی که دوست دارد، خوش می‏آید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانی. الآن ما می‏بینیم که این جوانهای ما که دارند می‏روند در جبهه‏ها، برای شهادت می‏روند، اینها همینند. اینها برای اینکه در ذائقه‏شان خوش آمده است این معنا؛ این را از خدا می‏دانند؛ چون از خدا می‏دانند از این جهت سخت برایشان نیست. ما باید خودمان را جوری تربیت کنیم که راضی باشیم به آنچه خدای تبارک و تعالی به ما اعطا می‏کند.

آنچه می‏دهد بلا باشد خوب است و واقعش هم این طور است، برای اینکه خدای تبارک و تعالی بندگانش را می‏خواهد. گاهی وقتها «بلا» برای انسان نعمت است، گاهی وقتها نعمت «بلا» ست. خدای تبارک و تعالی می‏خواهد مردم را تربیت کند. کسانی که به او متوجه می‏شوند تربیتش گاهی به این است که فشار برشان وارد بیاورد؛ گاهی به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتی که فشار وارد می‏آید روحها پرواز می‏کنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست که این طور می‏شود

بنا بر این، یک ملتی ما می‏خواهیم و خودشان، خود ملت ما هم بحمد اللَّه این طور است که فشارها برایشان اشکالی ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمین مثل سایر قشرهای عالَم بودند که برای مال و منال و منصب و این طور چیزها می‏رفتند دنبال کار و بالاخره برای شکم و برای شهوت می‏رفتند، اگر چنانچه کسر می‏آمد باید ناراحت بشوند. اما ملتی که برای شهادت می‏رود، ملتی که زن و مردش عاشق شهادت هستند و فریاد شهید شدن می‏زنند، یک همچو ملتی دیگر از اینکه فلان چیز کم است، فلان چیز زیاد است، این نمی‏نالد. اقتصادش چطور است، این مال آنهایی است که وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهایی که دل به خدا دادند، آنها این طور نیستند که دنبال این باشند که فلان چیز فراوان باشد؛ فلان چیز کم باشد، زیاد باشد، نرخش کم باشد، نرخش زیاد باشد.

اینها که در نظر اینکه شهید می‏خواهد بشود، این چیزها نیست. آن که دارد برای شهادت‏می‏رود به او بگویی که مثلًا مالت را دزد برده است، او اصلًا اعتنا به این حرف ندارد. به او بگویی که قیمت [اجناس‏] گران است، او که نرفته برای اینکه غنیمتی بیاورد. غنیمتی که او می‏خواهد بیاورد آن غنیمتی است که هیچ زوال ندارد. آن چیزی است که هیچ شکست ندارد. آن کاری است که از دست هیچ کس بر نمی‏آید جز از دست خدای تبارک و تعالی و ملت ما دارد این کار را می‏کند و من امیدوارم که همه این طور بشویم.

البته من که می‏گویم، نیستم آن طور، اما دیگران را میل دارم بشوند این طور و خودم هم میل دارم بشوم، باید همه بشویم.

و ان شاء اللَّه امیدواریم که این سال جدید برای ما یک سال خوبی باشد. و تذکر این معنا را من لازم می‏دانم که ما هم هیچ میل نداریم که حتی آنهایی که با ما دشمنند صدمه ببینند. اگر در مقابل ما نایستند، اگر با اسلام مخالفت نکنند، مسْلم باشند، با اسلام مخالفت نکنند، ما هیچ صدمه‏ای نمی‏خواهیم ببینند. ما الآن میل نداریم که آن جاهایی را که مراکز اقتصاد آنهاست، مراکز جمعیت عراق است، ابداً میل نداریم که یک صدمه ضعیفی هم ببینند. صدام نکند این کارها را، دولت هم نمی‏کند این کار را. لکن وقتی او می‏کند دیگر از دست ما خارج است. ملت وضعش یکجوری است که از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنا بر این این طور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از اول جنگ نکردیم، جنگ نمی‏خواستیم، از حالا هم نمی‏خواهیم، بعدها هم نمی‏خواهیم، اما صلحی که از جنگ بدتر است هم نمی‏خواهیم. ما می‏خواهیم که دنیا این آدم فاسدی که این همه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند. الآن دنیا متوجه این است که این را زیر بغلش را بگیرد، نگه‏اش دارد. برای چی نگه دارد؟ برای به هم زدن همه اوضاع، برای اینکه اسلام نباشد. همه دردشان این است که نبادا اسلام بیاید؛ و اسلام موافق با این طور بد کاریها نیست، با این طور عیاشیها نیست، با این طور فجایع نیست، با این طور زورگوییها نیست. چون اینها می‏ترسند از این، و صدام هم مقابل اسلام ایستاده است، از این جهت آنها هم زیر بغلش را نگه داشته‏اند که نبادا یکوقت چه بشود. لکن خدای‏

 تبارک و تعالی اگر اراده فرموده باشد تمام این کیْدها به خودشان بر می‏گردد. تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسی که تعدی به ما کرده است، تو دهنی به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نیست. زدن این طور مراکز هم از طرف آنهاست. شما می‏آیید نماز جمعه را می‏زنید. نماز جمعه را که می‏زنید خیال می‏کنید ملت ما عقب می‏نشیند! می‏بینید که در نماز جمعه چه کردند. این یک مطلبی است گفتنی، تاریخی، تا کسی نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند، باورش نمی‏آید که زن بچه‏اش تو بغلش است، مرد بچه‏اش پهلویش است هیچ حرکت نکند، این همه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آن طرف هم آن طور رگباری که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشسته‏اند سر جای خودشان و هیچ ابداً حرکتی نمی‏کنند. و ملت، یک همچو ملت است.

ملت این طوری دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طوری که پیغمبر اکرم هم بوده، پیغمبر اکرم هم این طور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، حالا خودم کشته شدم، بچه‏ام کشته شد، از بین رفتند، سید الشهدا؛ بچه‏هایم اسیر شدند .... خوب! می‏بینید که در روایات هست که هر چه به ظهر عاشورا نزدیک می‏شد، حضرت سید الشهدا صورتش شکفته‏تر می‏شد. برای چی؟ برای اینکه می‏دید که دارد می‏رود پیش خدا. او نظر به «او» داشت، نه نظر به اینها داشت. نظر به اینها- هر کدام که مربوط به خدا باشد- به عنوان مربوط به خدا، و الّا نه اینکه به این نظر داشت که پسر دارد، اولاد دارد، این حرفها نبود در کار.

بنا بر این، ما باید استقامت کنیم و آن چیزی که نگرانی پیغمبر هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کاری بکنیم که این نگرانی نگذاریم در حق ما ثابت بشود. و من از خدای تبارک و تعالی می‏خواهم که همه این قشرهای ملت را از مجروحین، مصدومین، شهدا و خانواده‏های اینها و مفقودین ما و اسرای ما، همه اینها را هم سالم نگه دارد و شهدای ما را بیامرزد و در جوار خودش نعمت‏

 عنایت کند و اینهای دیگر هم سالم نگه دارد و به پیروزی برسند و ان شاء اللَّه اسرای ما و مفقودین ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوّت پیش برود و هیچ از این نوع چیزها باک نداشته باشد. چیزی است که بر ملت- بر ملت بیدار- ثابت شده است که می‏خواهی بیدار باشی، می‏خواهی مستقل باشی، باید جورش را بکشی! می‏خواهی ذلیل باشی؟ برو پیوند کن با امریکا، همه این حرفها تمام می‏شود، جنگ هیچ نمی‏شود؛ پیوند کن با شوروی، باز هم نمی‏شود! اما چی؟ این است که یک ملت عقب مانده توسری‏خورده ضعیف و تا آخر. اما وقتی بخواهی، یک ملتی بخواهد سر بلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، این دیگر نباید فکر این باشد که ما حالا این ارزشی که داریم، ببینیم به اندازه این هست که ماستمان گران باشد! یا دوغمان چه باشد! اگر این طور است، که ما از حالا هم رفتیم. اما می‏بینیم این جور نیستند، ملت ما الحمد للَّه این طور نیست. و امیدوارم که قویتر بشوند و شادمان بشوند در این سال جدید و خدای تبارک و تعالی به همه قدرت عنایت کند و سلامت عنایت کند و همه ما را بیدار کند و در استقامت به ما کمک کند، ان شاء اللَّه.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه‏ صحیفه امام، ج‏19، ص: 194  - 200

 

  

سخنرانی [در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)]

زمان: قبل از ظهر 1 فروردین 1364/ 28 جمادی الثانی 1405

مکان: تهران، حسینیه جماران‏

موضوع: لحاظ بُعد معنوی اعمال در اوامر و طاعات الهی‏

مناسبت: عید نوروز

حضار: خامنه‏ ای، سید علی (رئیس جمهور)، هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)، موسوی، میر حسین (نخست وزیر) و مقامات لشکری و کشوری‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

لحاظ نمودن بُعد معنوی پیروزیها

من سال جدید را به همه مسلمین جهان، مستضعفان جهان و به ملت شریف خودمان و به آقایان و به همه کسانی که در جبهه‏ها مشغول خدمت هستند، یا در پشت جبهه‏ها و تمام کسانی که در این انقلاب دخالت داشتند و فداکاری کردند، شهید شدند، مفقود شدند، اسیر شدند، به همه اینها تبریک عرض می‏کنم و امیدوارم که این سال جدید یک سال خوشی برای ملت ما و برای ملت‏های تحت ستم دنیا باشد.

تمام این پیروزی‏ها و عدم پیروزی‏ها و سلطنت‏ها و ابرقدرتی‏ها و همه، گذراست. ما این جا نشستیم، بلااشکال در صد سال دیگر از ما خبری نیست، گذشته است، رفته است، پیروز بشویم رفته است، شکست بخوریم رفته است، قدرت داشته باشیم رفته است، نداشته باشیم گذشته است. آن که باقی است، آن است که در پیش خودمان است. آنچه باقی می‏ماند، ما و چیزهایی که حمل می‏کنیم به عالم دیگر است. ما باید فکر این معنا باشیم که خدمت بکنیم؛ خدمتی که برای ما سرمایه باشد برای آن جهان. زدن و پیروز شدن و فتح کردن و همه اینها اگر آن بُعد معنوی‏اش نباشد، همه‏اش شکست است، بلکه آنهایی که بیشتر در نظر مردم پیروزند، شکسته‏ترند. این قدرت‏های بزرگی که در عالم بوده است و هست و خواهد بود، اینها اگر آن بُعدی که آنها را به سعادت می‏رساند

 نداشته باشند، تمامش شکست است. چند روز خورد و خواب و جنایت و خیانت و بعدش تمام، این جا بسته می‏شود و درِ آن عالم باز می‏شود، صحیفه ما باز می‏شود. همه این عالم شهادت می‏دهند برای ما، همه حاضرند. ما باید که فکری بکنیم که نصرت کنیم خدا را؛ انْ تَنْصُروا اللَّه یَنصُرْکُمْ. جنگ نیست، انزوا هم نیست پیشرفت نیست، شکست هم نیست. نصرت یک معنایی است که در خود انسان باید متحقق بشود. ما اگر چنانچه در همه جبهه‏ها پیروز بشویم، لکن به عنوان نصرت خدا نباشد، برای نصرت خودمان باشد، بخواهیم که خودمان یک جایی را بگیریم، ما نصرت خدا را نکردیم و خدا هم آن وعده‏ای را که داده‏اند، عمل نمی‏کنند، اگر عمل کنند یک عنایت خاصی است، ربطی به ما ندارد. آنی که وعده کرده است که إِنْ تَنْصُروا اللَّه یَنصُرْکُمْ و یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ ، آن این است که شما جبهه نصرت را بازکنید، خدا هم باز می‏کند. شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همه کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه هست برای خدا باید جبهه باشد. آن که پشت جبهه است برای نصرت خدا باشد.

این کسی که متصدی امور لشکر است برای خدا متصدی باشد. آن که متصدی امور کشور است برای نصرت خدا باشد. آن که در مجلس است برای خدا در مجلس باشد، برای نصرت خدا باشد. و بالاخره اگر همه در نصرت خدا باشیم، خدا به وعده خودش بی‏اشکال عمل می‏کند. اگر نقصی باشد در ماست. اگر ما به خیال خودمان پیروزی داریم پیدا می‏کنیم، لکن نصرت خدا نباشد، یعنی برای او نباشد برای پیشرفت مقاصد الهی نباشد، مقاصد الهی مقصود این است که برای مظلومان، برای مستمندان، برای پیشرفت احکام اسلام، برای دفع ظلم از مظلومان، برای قطع ید ستمگران، همه اینها برای خدا، خدا فرموده است، ما عمل می‏کنیم. اگر فرموده بود که بروید در منزلتان بنشینید، آن وقت ما برای خدا می‏رفتیم منزل می‏نشستیم. وقتی می‏فرماید که قتال کنید. قاتِلوُهُمْ برای خدا،برای اطاعت اوست. وقتی برای اطاعت اوست، نصرت و شکستش هیچ فرقی با هم ندارد، برای این که، این وجهه الهی‏اش همه‏اش نصرت است. آن چیزی که مربوط به معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر است و برای ما، مایه دست است، برای ما سرمایه است، وقتی در دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم، هیچ فرقی با هم ندارد، و اگر این معنا نباشد باز هم فرقی ندارد، بلکه پیروزی‏ها شکستش بیشتر است.

باید ما جدیت کنیم که این معنا را درست بکنیم. دنبال این باشیم که اگر چنانچه متصدی امر دولتیم، دولتی باشیم که برای خدا کار بکنیم. و برای خدا کار کردن، این است که ببینیم خدا چی فرموده است، چی گفته است، ما باید بکنیم.

فرموده است که به مستمندان باید برسید، به ضعفا باید برسید، به مردم فقیر باید برسید، برای همه باید تهیه کنید. وقتی که بنا شد ما برای این جهت خدمت کردیم، این نصرت خداست. نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دین خداست. وقتی ما نصرت کردیم بندگان خدا را برای خدا، برای این که اینها «عیال اللَّه» هستند. ما اگر چنانچه در جبهه‏ ها هم پیروز نشویم، این جا پیروزیم. و اگر این طور نشد، شکست خوردیم از همین حالا، در اوج پیروزی در شکست هستیم و در حضیض شکست، پیروز هستیم. میزان، این است و ما باید این را در نظر بگیریم. در هیچ پیروزی به مقدار خارج از متعارف که مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالی پیدا نکنیم و در هیچ شکستی سرشکستگی نداریم، برای این که، ما نمی‏خواستیم خودمان یک چیزی بشویم که سرشکستگی پیدا کنیم، ما می‏خواستیم اطاعت امر خدا را بکنیم. خدا فرموده است:

بروید دست ظالم را قطع کنید. ما می‏رویم، آن قدری که قدرت داریم، دست ظالم را، بتوانیم قطع می‏کنیم؛ نتوانستیم، کار خودمان را انجام داده‏ایم. به ما فرموده است که «قاتلوهم»، یا خداوند تعزیرشان می‏کند به دست شما. ما مقاتله می‏کنیم، اطاعت است؛

 یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم، اطاعت بکنیم، دنبال هر چی می‏رویم اطاعت بکنیم. اگر موعظه می‏کنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه می‏شنویم هم برای اطاعت خدا باشد. اگر جنگ می‏کنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح می‏کنیم، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را می‏کنیم. هرجا فرموده این کار را بکنید، این کار را می‏کنیم. اگر این طور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه نگذاشتیم، هر چه هست از اوست، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم، خیال می‏کنیم چیزی داریم، هر چی هست از اوست. هر چی ما خیال می‏کنیم داریم، نه! از اوست پیش ما، امانت است. این امانت هم یک وقتی رد می‏شود به خودش. اگر هم داشته باشیم به خیال خودمان، از ما نیست، اشتباه می‏کنیم. همه عذاب‏هایی که در آن عالم هست برای نفهمی آدم است. خیال می‏کند خودش چیزی است، چون خیال می‏کند خودش چیزی است، می‏خواهد به همه تفوق پیدا کند. چون برای خودش هست، می‏خواهد همه چیز را برای خودش تحصیل بکند، و این است که انسان را به شقاوت می‏رساند. و سعید این است که هم چیز را برای «او» بخواهد و برای او خواستن، یعنی برای بندگان خدا، برای احکام خدا. ما اگر چنانچه در این جنگی که برمان تحمیل شده است، دفاع می‏کنیم و دفاع کردیم و بیرون کردیم این اشخاص جنگجوی مفسد را، برای این است که خدا فرموده است: دفاع باید بکنید. دفاع هست، ما دفاع می‏کنیم. اگر هم فرموده بود که نه، بروید جنگ بکنید، می‏رفتیم جنگ می‏کردیم. حالا چون فرموده دفاع است، ما دفاع می‏کنیم.

مادامی که آنها مشغول این کارهای مفسده‏جویی هستند، ما هم باید دفاع کنیم؛ یعنی، ما اطاعت امر خدا می‏کنیم، هر کس هم هر چی می‏خواهد بگوید. اگر برای خدا شد، از حرف‏های مردم هیچ ناراحت نمی‏شویم؛ حرف را همه می‏زنند، حرف زده می‏شود.

شما بایستید شب و روز را اطاعت خدا بکنید، برایتان یک چیزی می‏گویند، بروید برای جنگ و همه کار بکنید برای خدا، برایتان یک چیزی می‏گویند. مأمون نیستید از زبان مردم، همان طوری که پیغمبر اکرم مأمون نبود، برای او آن همه می‏گفتند، برای امیر المؤمنین هم آن همه می‏گفتند. لکن آنها برای این که، کارشان برای خدا بود از این که بگویند فرض کنید که؛ «مگر امیر المؤمنین نماز هم می‏خواند؟ مگر علی نماز هم می‏خواند که تو مسجد کشتندش؟» او از این ناراحت نمی‏شود. اگر ناراحت بشود، برای این که چرا یک آدمی این طور است، نه چرا برای من می‏گوید. انبیا، ناراحت اگر می‏شدند برای این بود که چرا باید بندگان- این مردمی که آمدند در این جا و بنده هستند- خودشان را مستقل بدانند و برای خودشان کار بکند و فساد بکنند، برای این دلسوزی می‏کردند. و احتمال من می‏دهم که ما اوُذِیَ نبیٌ مِثْلَ ما اوذیتْ هم، این معنا باشد. من احتمال می‏دهم که آن معرفتی که رسول خدا داشت، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر چه بود، به اندازه ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیت‏هایی که در عالم می‏شود، بیشتر اذیت می‏شود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسی یک کسی را اذیت کرده این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است، نه از باب این که مملکت خودم است، اقربای خودم است، از باب این که یک مظلوم در دنیا واقع شده. و لهذا می‏بینید که حضرت امیر آن طور می‏فرماید که وقتی که آن چیز را از پای یک ذمّی بیرون آوردند، می‏فرماید مرگ برای انسان چطور است. از «ظلم، بما أنَّهُ ظلْمٌ»  بدش می‏آید، نه از ظلمِ به خودم، از خوبی به آن طوری که خوب است خوشش می‏آید. هر کس هم به هر کس خوبی کند، از باب این که خوبی است خوشش می‏آید. هر کس هم به هر کس ظلم کند، از باب این که ظلم است ناراحت می‏شود. این معنی، این است که یک انسانی بداند که چی هست و کجا هست و کجا می‏رود. همه این بساط برچیده می‏شود، لکن صحف ما برچیده نمی‏شود، هست، آن طرف است. پرده را الآن هم اگر بردارند، ما خودمان می‏بینیم که چه کردیم، چی هست، دیگران هم می‏بینند، اگر ستاریت خدا نباشد.

ما دنبال این باشیم که اطاعت خدا بکنیم. خدا فرموده است که شماها باید با هم باشید، اتحاد داشته باشید، وحدت. اگر کسی یک کلمه بگوید که به این وحدت صدمه بزند، این معصیت کار که هست هیچ، خائن که هست هیچ، معصیت یک معصیتی است که ممکن است که یک کشوری را به هم بزند. اگر کارشکنی برای این وحدت بشود، این وحدتی که الآن در بین ملت ما موجود است، بین دولت و ملت ما موجود است، اگر یک نفر خدشه بکند بر این، بخواهد به هم بزند این وحدت را، این معصیت خدا را کرده است و در حضور خدا، معصیت خدا را کرده است و علاوه بر این جنایت بر جمهوری اسلام کرده. اگر این معنا در ذهن انسان باشد که خدا فرموده است که با هم باشید، تنازع با هم نداشته باشید، خدا فرموده است که وحدت داشته باشید، و ما برای خدا وحدت می‏خواهیم داشته باشیم، این وحدت را کسی نمی‏تواند به هم بزند، این وحدت الهی است، این «ید اللَّه» است. «ید اللَّه» فوق همه «أیدی » است، این را کسی نمی‏تواند به هم بزند. اما اگر برای خودم هی می‏خواهم بکشم، اگر هم می‏گویم وحدت پیدا کنید که خودم به نوایی برسم، این مال شیطان است، هیچ اثری ندارد، یعنی اثر سوء دارد برای انسان.

ما باید دنبال تحکیم وحدت خودمان باشیم. ملت و دولت‏مان خیال نکند که او دولت است و آن ملت. همه مال یک کاروان هستیم که رو به آن عالم می‏رویم و باید اطاعت خدا بکنیم و با هم باید باشیم. اگر این طور باشد، پیروزی هیچ اشکال ندارد، که نصیبتان می‏شود و این پیروزی‏ای است که خدا می‏دهد، این نصرتی است که خدا می‏دهد، او را ما با جان و دل قبول می‏کنیم چون هدیه خداست. و اگر خدای نخواسته، این طور نباشد و ما با زور شمشیر فرض کنید و با زور تفنگ پیروز بشویم و پیروزی را از خودمان بدانیم، این پیروزی نیست، این شکست است، حالا شما خیال می‏کنید پیروزی است اما اگر پرده برداشته بشود، می‏بینید یک شکست بزرگ است. باید با هم باشید. برای اطاعت خدا که فرموده است که باید با هم باشید، وحدت باید داشته باشید، اختلاف نباید داشته باشید. ما باید وحدت داشته باشیم، یعنی حفظ کنیم وحدت را. وحدت هست، لکن ادامه می‏خواهد. ادامه باید بدهیم ما این وحدت را و او این است که به حرف کسانی که خدای نخواسته می‏خواهند تفرقه بیندازند، به حرف آنها گوش ندهیم اصلش. البته در هر جایی هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند، لکن وقتی یک ملتی برای خدا وحدت را می‏خواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران، این دیگر گوشش به حرف این کسی که فساد می‏خواهد بکند، بدهکار نیست. گوش آن آدمی بدهکار است که در او یک سستی هست در این جهت. در جهت معنویت و الهیت وقتی که یک سستی باشد، آن وقت آن چیزهایی که گفته می‏شود، در انسان تأثیر می‏کند. تأثیرش هم کم کم زیاد می‏شود، یک وقتی انسان هم می‏شود از آن وری. اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما برای خدا، از خدا هستیم و برای خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه می‏کنیم، إِنَّا للَّهِ وَ انَّا إِلَیْهِ راجِعُون ما از اوییم، به او برمی‏گردیم، او فرستاده، برمی‏گردیم، اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم، و هر چه او گفته است باید بکنیم. گفته است که با هم باید باشید که اگر با هم باشید کسی نمی‏تواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت خدا.

این نصرت خداست، این نصرتی است که تخلف ندارد از نصرت‏هایی که خدا می‏کند، ما او را نصرت می‏کنیم، ما بنده ضعیف، نصرت بندگان خدا را برای او می‏کنیم و او به واسطه عنایات زیادش این را نصرت خودش حساب کرده است، با این که غنی از همه عالم است. نصرت ضعفا را، نصرت مظلومین را نصرت خودش حساب کرده است و گفته است: انْ تَنْصُروا اللَّه و الّا نصرت خدا یعنی چه؟ ما کی هستیم که نصرت خدا را بکنیم؟

عالم کی هست؟ همه موجودات عالم هیچند. نصرتی که ما بکنیم از دین خدا، نصرتی که بکنیم از بندگان خدا، خدا به عنایت خودش این را نصرت خودش حساب کرده،

 فرموده‏اند: ان تنصروا اللَّه، ما می‏دانیم که خدا محتاج به نصرت ما نیست، لکن نصرت بندگان خدا را می‏کنیم، نصرت دین خدا را می‏کنیم و خدا به عنایت خودش قبول کرده است که این نصرت من است. و ما شک نداریم که خدا- غنی مطلق- که گفته است که نصرت من را بکنید و نصرتتان می‏کنیم، اگر ما ضعفا، نصرت او را کردیم، او نصرت ما را می‏کند؛ این مسئله عقلی است. او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم، هر کس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمی‏رود، هر شایعه‏ای درست بکنند، شایعه‏ها همه خنثی می‏شود، هر دروغپردازی که بکنند- تبلیغاتی که در خارج دارد می‏شود و در هرجا- همه‏اش خنثی خواهد شد، برای این که، ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم. ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم. خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او وحدت داریم و این وحدت که برای خداست، هر کیدی در مقابلش خنثی است. برای این که این کید، کید با خداست، این دشمنی، دشمنی با خداست. وقتی ما برای خدا این کار را کردیم، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است. چون ما برای او می‏کنیم، آنها هم برای این که ما برای خدا می‏کنیم دارند [دشمنی‏] می‏کنند. الآن دشمنی‏ها برای این است که ما برای اسلام داریم کار می‏کنیم، و الّا ما چیزی نیستیم که آنها می‏بینند که اسلام اگر چنانچه دامنه‏اش توسعه پیدا بکند، دامنه نفاق برچیده می‏شود، دامنه کفر برچیده می‏شود، همه این چیزها از بین می‏رود، قدرت‏ها فلج می‏شوند. اینها دیدند که یک موج کوچکی در این جا پیدا شده، لکن الآن در شرق و غرب از آن حرف است، صحبت است، اینها از این صحبت می‏ترسند. الآن ایران در همه جا مطرح است، آنها از این مطرح شدن می‏ترسند. ایران هم برای خودش، برای این بیست میلیون نیست، برای این چهل میلیون، پنجاه میلیون نیست، پیشتر هم بودیم. ایران برای این است که مردم یک تحول الهی پیدا کرده‏اند، و این تحول الهی اسباب این شد که با هم شدند و قدرت بزرگی را- مثل قدرت شیطانی رژیم سابق- در هم شکستند، و مقابل همه قدرت‏ها هم ایستاده‏اند؛ مردانه ایستاده‏اند، مشتشان را هم محکم نگه داشته‏اند، می‏گویند ما نه‏

شرق را می‏خواهیم، نه غرب را می‏خواهیم. اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن طمطراق شرقیت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نیستیم، اگر غرب هم همین طور باشد ما نیستیم. هر یک از اینها بخواهند تعدی بکنند ما تا آخر نفرمان می‏ایستیم مقابلش‏

اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامی، نصرت خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست، این معنا اگر در قلب ما محکم بشود، از هیچ چیز نباید بترسیم. و ان شاء اللَّه نمی‏ترسیم و هیچ کس هم به ما نمی‏تواند که غلبه کند و در همه جا هم پیروز هستیم. در همه جبهه‏ ها؛ در جبهه‏ های جنگ، در جبهه‏ های صلح، در جبهه‏های- عرض می‏کنم که- بیمارستان، در همه جا پیروز هستیم. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که ما بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست برسیم. و ما ان شاء اللَّه با هم باشیم و این قافله را با هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت رد کنیم.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه‏       صحیفه امام، ج‏19، ص: 201 - 209

 

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (مقصد انبیا، بازگشت به معرفة اللَّه)]

زمان: 1 فروردین 1365/ 10 رجب 1406

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: مقصد انبیا، بازگشت به معرفة اللَّه‏

مناسبت: حلول سال جدید هجری شمسی (عید نوروز)

مخاطب: ملت ایران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

معرفة اللَّه، مقصد عالی انبیا

 «یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الْأَبصارِ، یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَ النَّهارِ، یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوالِ، حَوِّلْ حالَنا الی‏ أَحْسَنِ الْحال».

خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن. ما گرفتار هواهای نفسانی هستیم و تو می‏دانی، و تو می‏توانی ما را نجات بدهی.خداوندا! این پیروزیهای چشمگیری که برای ما و ملت ما و برای اسلام حاصل شده است، طوری کن که در قلوب ما تأثیر سوء نگذارد و ما را مغرور نکند. ما را از آن راهی که انبیا- علیهم السلام- داشتند منحرف نکند. من امیدوارم که این سال نو، به همه ملتهای اسلامی و خصوصاً ملت تحت ستم ایران که سالهای طولانی در گرفتاری بودند، مبارک کند، و همان طوری که این رزمندگان عزیز ما، اینها در جبهه‏ها حاضر هستند و ان شاء اللَّه بیشتر هم حاضر خواهند شد و آن طور آن روح آنها را تبدیل کردی، روح ما را هم متحول کن به یک روحی که مورد رضایت تو باشد.

تمام مقاصد انبیا، برگشتش به یک کلمه است و آن «معرفة اللَّه». تمام، مقدمه این است.

اگر دعوت به عمل صالح شده است، اگر دعوت به تهذیب نفس شده است، اگر دعوت به‏معارف شده است، تمام برگشتش به این است که آن نقطه اصلی را که در فطرت همه انسانها هست، حجاب را ازش بردارند تا انسان برسد به او، و او معرفت حق است، مقصد عالی همین است. انبیا نمی‏خواستند که جنگی باشد و نمی‏خواستند که دعوتی باشد به غیر از این دعوت، دعوت به گرفتن کشور و دعوت به اینها، هیچ وقت در آنها نبوده است. ما اگر چنانچه در این پیروزیها که بحمد اللَّه به طور چشمگیر حاصل شده است، ما از آن راهی که انبیا دارند منحرف نشدیم، این سال نو بر ما مبارک است و ما پیروز هستیم. و اگر خدای نخواسته، اینها اسباب یک غروری شد، اسباب یک دلبستگی به دنیا شد، ما هم بخواهیم یک توسعه‏ای در کشورمان حاصل بشود، حکومتی بکنیم بر مردم، ما هم با سایر ابرقدرتها فرقی نداریم، بلکه ما عقبتر از آنها هستیم. آنها به صراحت حرفهای خودشان را می‏زنند که «ما می‏خواهیم دنیا را بگیریم». این را می‏گویند که «ما همه باید چیزهایی که منافع ماست محفوظ باشد و لو به لگدمال شدن همه کشورها». ما که این طور نمی‏گوییم، ما که خودمان را تابع اسلام می‏دانیم، اگر خدای نخواسته، در قلب ما این معنا باشد که ما هم یک قدرت زیادتری پیدا بکنیم، ما هم برای خودمان یک شخصیت بیشتری پیدا بکنیم، یک حکومتی بکنیم، توسعه‏ای در مِلک خودمان حاصل کنیم، ما از آنها حالمان بدتر است، برای اینکه مسئله ریا هم در کار می‏آید.من باید تشکر کنم از این جوانهایی که، طبقات مختلفی که الآن از همه جای ایران مدتهاست به طرف جبهه‏ ها می‏روند. اینها متحول شدند. اینها این دعایی که در روز عید می‏کنیم، در حق آنها به یک مقدار زیادی مستجاب شده است. آنها وضع روحی‏شان یک وضع روحی دیگری است، غیر از آنی است که ما داریم. آنها به میدان جنگ می‏روند، به میدان قتال می‏روند، به آغوش مرگ می‏روند با آن روی گشاده، با آن قلب قوی. انسان وقتی هر یک از اینها را می‏بیند، می‏بیند که با ما فرق دارند. ما از خدا می‏خواهیم که ما را هم نظیر آنها متحول کند. ما از آنها باید تشکر کنیم. ما باید دعا کنیم به آنها و من دعا می‏کنم به آنها. وظیفه همه‏مان، همه‏مان هست که به این جوانهایمان، به این‏راهیان کربلا، به این پاسدارها، به ارتش، به همه قوای مسلحه، به بسیج، به همه دعا بکنیم. آنها دارند اسلام را حفظ می‏کنند و در این سال نو من امیدوارم که پیروزی چشمگیری عایدشان بشود و اسلام تقویت بشود و آن چیزهایی که در دنیا الآن دنبالش هستند که تقویت کنند دشمنهای ما را، و ما را به عقب بزنند، ان شاء اللَّه که در این سال، کیْد اینها به خودشان برگردد. چنانچه تا حالا خدای تبارک و تعالی این طور فرموده است و عمل کرده است. و ما باید همه شکرها را در محضر او بکنیم.

من از همه خانواده‏ های شهدا، خانواده‏های معلولین، مفقودین، اسرا، آنهایی که رنج دیدند در این کشور، و در این جنگ رنج دیدند و بحمد اللَّه برای خدا دیدند و خدا اجر می‏دهد، لکن ما هم وظیفه داریم که برای آنها دعا کنیم و به آنها هم تبریک بگوییم که یک همچو جوانهایی دارند، یک همچو دامنهای پاکی دارند که این جوانها را تربیت کردند، یک همچو قلوب قوی‏ای دارند که جوانهایشان را می‏فرستند به جنگ و به جایی که احتمال این معنا هست که خدای نخواسته، یکوقتی شهید بشوند ما از آنها تشکر می‏کنیم. به آنها دعا می‏کنیم و از خدا می‏خواهیم که اینها را صبر عنایت کند و اجر عنایت کند و این سال را، این نوروز را بر آنها مبارک کند. و ما از خدا می‏خواهیم که قلوب ما را تغییر دهد. ما بفهمیم که برای چی در این دنیا آمدیم و باید چه بکنیم و چه جور برویم از این دنیا. یک مرگ حیوانی نباشد. یک نحوی نباشد که ما انبار کنیم معاصی را، در آنجا روسیاه باشیم.

خداوند تأیید کند ما را و همه را تأیید کند که همه ما آدم بشویم. اسلام آمده است که آدم درست کند. همه انبیا برای این معنا آمدند که این انسان را به آن چیزی که در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهی است که توجه به خداست، همه چیز مربوط به اوست ما را یک اندکی معرفت عنایت کند که این را بفهمیم. بفهمیم که خودمان چی هستیم و دنیا چی است، نسبت به حق تعالی چه وضعی دارد. گفتنش آسان است که همه فانی‏اند، همه چه‏اند، اما یافتنش مشکل است، که ما بیابیم این مطلب را که انبیا چه خواستند از ما و خودانبیا چه بودند. در عین حالی که آن طور بودند، مع ذلک اظهار عجز می‏کردند و حق هم همان است. برای اینکه عظمت حق، فوق این مسائل است. و من امیدوارم که این رزمندگان ما و تمام این قوای مسلحه با هم متحد بشوند. یک جهت داشته باشند- همان طوری که هستند- و جبهه‏ها را محکم کنند و این شرّی که برای مسلمانها، برای ملت عراق پیش آمده و برای ملت ما، این شرّ را رفعش کنند و همان طوری که خودشان می‏خواهند، خود رزمندگان ما می‏خواهند بدون یک وقفه، کار را انجام بدهند و ان شاء اللَّه پیروزی را به دست بیاورند. خداوندا! اینها را پیروز کن. ما را در جهاد نفس پیروز کن. همه را در جهاد نفس پیروز کن. ما را به تکالیف خودمان آشنا کن. ما را به وظایفی که با این ملت داریم آشنا کن. خدمت ما را پیش خودت که خدمت به اینها خدمت به تو است، این را بپذیر. دین و دنیای ما را حفظ کن. این سال را مبارک کن بر همه قشرهای ملت ما. خدایا! دلهای اینهایی که مخالف با این جمهوری هستند، این دلهای اینها را برگردان، تو مقلب القلوب هستی. اینها را برگردان که آدم بشوند. توجه داشته باشند اینهایی که کنار نشستند و جوانها این طور پرپر می‏شوند، و آنها یا شادی می‏کنند یا بی‏تفاوت هستند، دلهای اینها را برگردان به یک دلهای سالمی، و این حجابها را از پیش چشم همه ما بردار. و ما را موفق کن که در تعقیب مسائل الهی کُندی نکنیم، قلب ما به نور معرفت تو روشن بشود. قلب همه ملت ما به نور معرفت تو روشن بشود.

خدایا! «ارِنِی الْاشْیاءَ کَما هی‏».

- و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏  صحیفه امام، ج‏20، ص: 16 - 19

 

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران در آغاز سال نو (وحدت و برادری)]

زمان: 1 فروردین 1366/ 20 رجب 1407

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: وحدت و برادری، به پیروی از اخوت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع)

مناسبت: عید نوروز

مخاطب: ملت ایران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

 «یا مُقَلِّبَ اْلقُلوُبِ وَ اْلَابصار، یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَ النَّهار، یا مُحَوِّل الْحَولِ وَ الْاحوال، حَوِّل حالَنا الی‏ احْسنِ الْحال»

نوروز امسال یک خصوصیاتی دارد که برای ما خصوصیات مبارک است. و من به ملاحظه آن خصوصیات به تمام مسلمین جهان و مظلومین جهان و ملت مجاهد و عزیز خودمان تبریک عرض می‏کنم. بعض از آن خصوصیات این است که بحمد اللَّه ما سالی را تجدید می‏کنیم که قبلش پیروزیهای چشمگیری بود که همه می‏دانند.

و امیدوارم که خداوند در این سال نو هم آن پیروزیهایی که باید عنایت بفرماید به ما عنایت بفرماید. و از خصوصیاتی که کمتر اتفاق می‏افتد این است که امسال، این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است؛ بین سیزدهم و مبعث. مبعث که مال بعثت ولی اللَّه اعظم، ولی اللَّه مطلق بالأصاله است، و مولود که باز عید ولی اللَّه بالتبع است. و این دو بزرگوار در عوالم غیب با هم بودند، متحد بودند و در شهادت در این عالم یکی مظهر آن غیب مطلق است در بعثت و یکی مظهر آن غیب مطلق است در امامت.

امامت و بعثت دو امر هستند که اینها به ظهور آن معنویت بزرگ عام است و آن ولایت است. و به این لحاظ این عید، این روز بزرگ به واسطه محفوف  بودنش به این دو عید بزرگ، این عید ملی هم مبارک است. و دنبال این مطلب این معنا را باید عرض‏کنم که ما واقع شدیم در بین این دو عید که یکی عید ولادت حضرت امیر و یکی عید بعثت که بزرگترین اعیاد اسلامی است.

و این دو بزرگوار همان طوری که در عالم غیب و غیبِ غیب با هم بودند و متحد بودند، در عالَم هم که آمدند، در این دنیا هم که آمدند اینها اخوت داشتند، برادری داشتند و یک بودند.

و این برای ما باید عبرت باشد که مایی که الآن در این عید، در این روز نوروز واقع شدیم، بین دو عیدی واقع شدیم که صاحبان آن دو عید در همه نشئات با هم بودند و در این نشئه هم برادر بودند، ما باید از این عبرت بگیریم که ما هم برادری خودمان را حفظ کنیم. تمام کسانی که در این کشور متصدی امور هستند، باید برادری خودشان را حفظ کنند. و اخوتی که بین آن دو بزرگوار بوده است ما تبعیت کنیم از آنها و اخوت داشته باشیم. همان طوری که آنها در تمام ایام عمرشان در این عالم در تمام اوقات با هم بودند و پشتیبان هم بودند و یکی به تبعیت آن دیگری همه امور را محول به او کرد و همه امور را به تبعیت او به جا آورد و با او بود و برادر او بود در همه امور. کسانی هم که در این کشور هستند، از هر قشر و از هر طایفه خصوصاً متصدیان امور، اینها تبعیت کنند از این بزرگوار در اینکه اخوت خودشان را حفظ کنند، برادر باشند. خصوصاً در این مقطع از زمانی که اگر چنانچه یک خللی واقع بشود در برادری این آقایان، خلل به اسلام واقع می‏شود. علی هذا مسأله، مسأله مهمی است و ما در یک مقطع بزرگ و عظیمی واقع شدیم. و چنانچه اخوت خودمان را حفظ کنیم، و همین طور ارتش و سپاه و بسیج و سایر قوای مسلحه از عشایری و غیره، اینها هم اخوت خودشان را حفظ کنند، تبعیت کردیم از مولاهای خودمان و به سعادت ان شاء اللَّه می‏رسیم.

و چنانچه یکوقت خدای نخواسته هواهای نفسانی در کار بیاید و انسان تبعیت از هوای خودش بکند و بخواهد در مقابل هم جبهه‏گیری بکند، خدای نخواسته اگر یک‏ همچو امری واقع بشود، بدانید که ما مخذول دنیا و آخرت خواهیم بود. و لهذا در این عید، در این مقطع از زمان، در این چیزی که برای ما الآن پیش آمده است و آن روزی که روز نو است، سال نو است و محفوف به دو عید بزرگ است، ما باید از آنها تبعیت کنیم و اخوت خودمان را در همه جا حفظ کنیم.

و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که این اخوت را بین همه ارگانها، بین مجلسیها و بین دولت، قوه قضایی و سایر مردم، بین همه قشرهای ملت حفظ کند، و ما این تبعیت را از موالی خودمان بکنیم که ان شاء اللَّه با سعادت از این دنیا برویم. و مهم قضیه هوای نفس است. در همه امور آن چیزی که انسان را به دام می‏اندازد هوای نفس انسان است.

و من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که موفق کند این مسلمین را. موفق کند این سردمداران مسلمین را به اینکه توجه بکنند کارهایی که می‏کنند از روی هوای نفس نباشد. و خصوصاً در این ملت ما که بحمد اللَّه تا کنون به این وضع رسیده‏اند و این پیروزیها را پیدا کردند و البته شهید دادند، البته معلول دادند، مفقود دادند و جوانهای خودشان را از دست دادند لکن در عین حال با هم بودند و پشتیبان هم بودند، از این به بعد هم پشتیبان هم باشند و برادر باشند با هم.

و من امیدوارم این روز نو به همه مبارک باشد. به همه قشرهای ملت، به هر طایفه‏ای از طوایف ملت.

و امیدوارم که کسانی که تا کنون با این جمهوری اسلامی، از کسانی که مال خود ایران بودند و با جمهوری اسلامی به توهماتی مخالفت می‏کردند، از این به بعد از مخالفتشان دست بردارند. و آن طوری که رضای خداست به جا بیاورند.

رضای خدا امروز این است که اسلام پرتوش در همه جا باشد. و این تابع این است که شما در داخل، همه، همه قشرها، کسانی که به خیالاتی مخالفت می‏کنند یا مخالفت‏کردند، و کسانی که در خارج هستند و به خیالاتی مخالفت می‏کنند، اینها بیدار بشوند، هوشیار بشوند و هواهای نفسانی را از دست بدهند. دست بردارند از هواهای نفسانی. و خداوند ان شاء اللَّه همه قشرها را سعید کند و موفق کند به این خدمت به اسلام و به خدمت به ملت و مسلمین.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏   صحیفه امام، ج‏20، ص: 232 - 235

 

                                                              

پیام رادیو- تلویزیونی [به ملت ایران (اقامه عدل، مهمترین هدف قیام سید الشهدا)]

زمان: 1 فروردین 1367/ 2 شعبان 1408

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: اقامه عدل، مهمترین انگیزه قیام سید الشهدا

مناسبت: عید نوروز

مخاطب: ملت ایران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

انگیزه قیام سید الشهدا

 «یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال».

خداوند این سال جدید را بر همه مسلمانها، بر ملت ما، بر همه مستضعفین جهان مبارک کند. و این سال یک خصوصیاتی دارد که کم اتفاق می‏افتد. نوروز در آستانه ولادت حضرت سید الشهدا، که ما باید انگیزه قیام ایشان را ببینیم چی بود و مقصد ایشان چی بود و وضع زندگی ایشان و همه ائمه- علیهم السلام- چی بود، خصوصاً در ماه شعبان چه وضعی داشتند.

سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه‏شان اقامه عدل بود. فرمودند که، می‏بینید که معروف، عمل بهش نمی‏شود و منکر، بهش عمل می‏شود. انگیزه این است که معروف را اقامه کند و منکر را از بین ببرد، انحرافات همه از منکرات است، جز خط مستقیم توحید هر چه هست منکرات است، اینها باید از بین برود و ما که تابع حضرت سید الشهدا هستیم باید ببینیم که ایشان چه وضعی در زندگی داشت، قیامش، انگیزه‏اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود. مِن جمله قضیه حکومت عدل، جور، حکومت جور باید از بین برود، از آن طرف وقتی که مناجاتشان را

  می‏بینیم، مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است. این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست، معارف بسیار هست و ادب اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک و تعالی مناجات کند. ما غافلیم از این معانی که وضع چی است. شاید بعضی از جُهّال ما هم این طور اعتقاد دارند که این ادعیه وارد شده و این چیزهایی که از ائمه وارد شده است اینها تشریفات است. می‏خواهند ما را یاد بدهند و حال اینکه مسأله این نیست، مسأله این است که در مقابل خدا ایستادند آنها، آنها می‏دانند که در مقابل چه عظمتی ایستادند، آنها معرفت دارند به خدای تبارک و تعالی و می‏دانند چه کنند و مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته- نه از این عارفهای لفظی- بخواهد این را شرح کند و شرح کند از برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است، چنانچه همه ادعیه ائمه- علیهم السلام.

شما- در مناجات حضرت- در دعای عرفه حضرت سید الشهدا ملاحظه می‏کنید که چه مسائلی در آن هست و ما ازش غافل هستیم. ماه شعبان این خصوصیت را دارد که الآن عید نوروز ما در آستانه ولادت حضرت سید الشهدا است و دنبال او ولادت حضرت مهدی- علیه السلام- که آن هم در 15 شعبان واقع شده است. بنا بر این تقریباً باید ما بگوییم که یک حجتی است بر ما این دو ولادت و این واقع شدن این روز شریف و این روز نوروز در یک همچو آستانه‏ای که این دو بزرگوار که هر دو- اقامه عدل- برای اقامه عدل هستند؛ سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- که همه عمرش را و همه زندگی‏اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومتها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگی‏اش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود؛ معروف در کار باشد، منکرات از بین‏ بروند. حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- و ارواحنا فداه- هم که تشریف می‏آورند برای همین معناست. تمام انبیا که قیام کرده‏اند در عالم طبیعت- حالا معانی‏شان که، معارف غیبیه‏شان را خدا می‏داند ما نمی‏دانیم، اما در عالم طبیعت- وقتی زندگی اینها را می‏بینیم از اول مقابله با طاغوت بوده است. بنا بر این معنا بوده و این باید سرمشق بشود از برای مسلمانها، کسانی که واقعاً مسلمان هستند و واقعاً علاقه‏مند به اهل بیت عصمت هستند و به پیغمبر اسلام هستند و از هر مذهبی که هستند، علاقه‏مند به آن مذهبشان هستند، باید ببینند که صاحب مذهب چه کرده است؛ موسی بن عمران چه کرد، در زندگی‏اش چه کرد، حضرت ابراهیم در زندگی‏اش چه کرد، تمام اینها قیام کردند در مقابل جور، در مقابل ظلم، همه، قیامشان این معنا بود. ما سر مشق باید بگیریم از اینها و ما باید قیام کنیم در مقابل ظلم؛ مسلمانها باید در مقابل جورها، در مقابل ظلمها، در مقابل منکرات قیام کنند، همان طوری که ملت شریف ایران بحمد اللَّه قیام کرد و می‏شود گفت که این انقلاب که در این دعای شریف واقع شده است که «یا مقلب القلوب»، در جوانهای ما واقع شده است؛ اینها الآن برگشتند از یک حالی به حال دیگری و حال نویی پیدا کرده‏اند. و در این ماه که ماه شعبان است باید ما توجه به این معنا بکنیم که ما باید چه بکنیم، با این طاغوتها باید چه بکنیم؟ باید همان طوری که سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- تمام حیثیت خودش، جان خودش را و بچه‏هایش را، همه چیز را در صورتی که می‏دانست قضیه این طور می‏شود، کسی که فرمایشات ایشان را از وقتی که از مدینه بیرون آمدند و به مکه آمدند و از مکه آمدند بیرون حرفهای ایشان را می‏شنود همه را، می‏بیند که ایشان متوجه بوده است که چه دارد می‏کند، این جور نبود که آمده است ببیند که، بلکه آمده بود حکومت هم می‏خواست بگیرد، اصلًا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال می‏کنند که حضرت سید الشهدا برای حکومت نیامده، خیر؛ اینها برای حکومت آمدند، برای اینکه باید حکومت دستِ مثل سید الشهدا باشد، مثل کسانی که شیعه سید الشهدا هستند باشد؛ اصل قیام انبیا از اول تا آخر این بوده است. در طبیعت قیام انبیا- قیام مسلحانه یا غیر مسلحانه- در مقابل همه کسانی که به جور داشتند مردم را از بین‏می‏بردند باشد.

و ما امروز مبتلای به این معنا هستیم، مسلمانها مبتلای به این معنا هستند، مسلمانها می‏بینند که این دولتهای بزرگ، این قدرتهای بزرگ و این کسانی که اذناب آنها هستند، کسانی که فرمانبر آنها هستند الآن با مسلمین، با مردم، با مستضعفین، حتی با آن کسانی که مال خودشان است چه می‏کنند. تمام اینها ظاهر می‏گویند که ما اقامه عدل می‏خواهیم بکنیم، اما چه عدلی؟ عدل امریکایی، عدل امریکایی یعنی چه؟ یعنی هر کس خاضع به من شد، آن یک چیزی است که ما او را قبولش داریم، هر کس منافع مملکتش را به ما داد ما او را قبول داریم! از آن ور شوروی هم همین است، همه این قدرتهای بزرگ این طوری هستند و ما باید در مقابل تمام اینها بایستیم، همان طوری که جوانهای ما بحمد اللَّه الآن در جبهه‏ها این پیروزیها را، این پیروزیهای بزرگ را به دست آوردند، باید تا آخر این مطلب باشد، باید هیچ درش سستی نشود تا وقتی که ان شاء اللَّه علم را به دست صاحب علم بدهند. بنا بر این عید نوروز ما، یک عید نوروزی است که در یکوقتی واقع شده است که حجت بر ماست و او این است که زندگی سید الشهدا، زندگی حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- زندگی همه انبیای عالم، همه انبیا از اول، از آدم تا حالا همه‏شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می‏خواستند درست کنند- حکومت- و مع الأسف به قدری به گوش ما خواندند، به قدری به گوش ملت ما خواندند، به گوش ملتهای ضعیف خواندند که حکومت به شما چه کار دارد، شما برو نمازت را بخوان، شما مسجدت را برو، همین! البته، ما اگر فقط مسجد برویم و دعا بکنیم و بعد هم دعا به- عرض بکنم که- آن بزرگان چه بکنیم، همه با ما خوب می‏شوند! اما وظیفه این است که ما برویم مسجد بنشینیم دعا بخوانیم یا وظیفه این است که ما باید قیام بکنیم؟ وظیفه این است که ما همه باید همه چیز خودمان را در راه اسلام فدا بکنیم، چنانچه اولیای ما این کار را کردند. و امروز شما می‏بینید که این صدام را که بحمد اللَّه سیلی خورده است و الآن محواین سیلی است، الآن نمی‏فهمد دارد چه می‏کند؛ شما ببینید که این همه پیروزی‏ای که واقع شده، اصلًا این انکار می‏کند که اینجا چیزی واقع شده، این نمی‏فهمد که فردا این خبرنگارها، این خارجیها می‏آیند می‏روند آنجا می‏بینند چه خبر است. این یک همچو حیوانی است که مملکت خودش را، افراد خودش را، اشخاصی که مربوط به خودش هستند، آنها را بمباران می‏کند، بمباران شیمیایی می‏کند که باید پاسدارهای ما به داد آنها برسند.

من باید تشکر کنم از این ملت، این ملت شریف خودمان و خصوصاً از این کسانی که در جبهه‏ها مشغول هستند یا پشت جبهه‏ها مشغول به این هستند که آنها را کمک کنند، ما باید تشکر کنیم از اینها و خصوصاً از این جوانهایی که همه چیزشان را در راه اسلام دادند. شما ملاحظه می‏کنید که اشخاصی می‏آیند اینجا، همه چیزشان را کأنّه دادند، مع ذلک می‏گویند کاش که ما یک بچه کوچکی که داریم بزرگ بشود، برود جنگ بکند، اینها حجت بر ما هست، اینها حجت بر آن اشخاصی هست که تو خانه نشستند و نق می‏زنند، تو خانه نشستند و به مردم تزریق می‏کنند که نه، نروید جایی؛ خدا ان شاء اللَّه بیدار کند اینها را، خداوند ان شاء اللَّه اشخاصی را که مخالفت می‏کنند یا از روی عمد یا از روی- عرض می‏کنم- نفهمی مخالفت می‏کنند، اینها را بیدار کند و اینها را در این سال نو تجدید کند. و خداوند ان شاء اللَّه این اسرای ما را، این کسانی که محبوب ما هستند، محبوب ملت ما هستند، این معلولین را، این اسرا را و این تمام کسانی که در آنجا دربند هستند، همه اینها را خداوند ان شاء اللَّه آزاد کند و ما را هم به وظیفه خودمان آشنا کند. و ای کاش کسی می‏آمد و این ادعیه ائمه- علیهم السلام- را ترجمه می‏کرد، این را شرح می‏کرد، این ادعیه خیلی محتاج به شرح است. و ما اگر این ادعیه را بتوانیم یک اشخاص عارفی، عارف صحیح، دلسوخته پیدا بشود که اینها را برای مردم تشریح بکند، همه چیز در اینها هست، در عین حالی که دعاست. شما ادعیه حضرت سجاد را می‏بینید، دعاست‏

 اما چه می‏کند در این دعاها! هم معنویات هست، هم قضیه حکومت هست، همه چیز هست، هم از بین بردن حکومت ظلم است، چنانچه سیره همه ائمه- علیهم السلام- بر این بوده و ما به قدری در گوشمان خواندند که بابا بروید سراغ کارتان، کار نداشته باشید به حکومت، که حتی اشخاص که آگاه هم بودند، اینها هم بازی خورده بودند. من بعضی از اشخاصی که ازشان هیچ توقع نداشتم، در سابق [فعّال‏] بودند، ... داخل در این مسائل ما بودند، لکن مع ذلک، اینها می‏گفتند آخر ما چه کار داریم به این کار، حالا آنها می‏خواهند این کار را بکنند، این کار آنهاست، ما کار دیگر داشته باشیم. این یک همچو چیزی بود که ما را بازی داده بودند و مردم الآن باید بدانند که هر مطلبی را که این خارجیها می‏گویند تمام مطالب این خارجیها برای گول زدن ماهاست، گول زدن همه ماست. کسانی هم که تابع آنها هستند مطالبی می‏گویند، برای این است که ما را باز به دامن آنها بیندازند. و ما باید بیدار باشیم و هوشیار باشیم و هیچ وقت لغزش پیدا نکنیم.

خداوند ان شاء اللَّه این ملت ما را بیدار کند و بیدارتر. خداوند ان شاء اللَّه مردم ما را به سلامت، عزت برساند، به مقاصد خودشان، که آن مقصد، مقصد اسلام است و کوتاه کردن دست تمام کسانی که ظالم هستند. ان شاء اللَّه خداوند این عید را بر همه ما، بر همه مسلمین، بر همه مستضعفین مبارک کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏                                                    صحیفه امام، ج‏21، ص: 1 ص 6

 

 آخرین پیام نوروزی (رادیو تلویزیونی) [به ملت ایران‏]

زمان: 1 فروردین 1368/ 13 شعبان 1409

مکان: تهران، جماران‏

موضوع: تبریک عید نوروز و اعیاد مذهبی‏

مخاطب: ملت ایران‏

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

یا مُقَلِّب الْقُلُوبِ و الأبْصار یا مُدَبِّر اللیلِ وَ النَّهار، یا مُحَوِّلَ الحَوْلِ و الأحوال، حوّل حالَنا الی احْسَنِ الْحال.

تحویل حال الی احسن الحال این است که ان شاء اللَّه در این سال نو ما تغییرات روحی بدهیم، یعنی واقعاً تحول بر ایمان حاصل بشود. و او به این است که همان طوری که سیره انبیا از اول تا آخر بوده است که جنگ و صلحشان برای خدا بوده است، هیچ پیغمبری جنگ نکرد الّا برای خدا و صلح نکرد الّا برای خدا.

و امسال نوروز ما بین دو عید واقع شده است: یکی عید سعید ولادت حضرت امام حسین- سلام اللَّه علیه- که احیاکننده دین اسلام بود از صدر اسلام تا آخر الزمان، و یکی هم عید 15 شعبان ولی عصر- ارواحنا له الفداء- که او تا ازل احیا می‏کند دین خدای تبارک و تعالی را. و ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است. به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است. و عمده این است که هواهای نفس از بین برود. انسان در طول عمر مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است. و من که گوینده‏ام موفق نشدم به این عمل. و من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این سال نو که برای خدا کار کنند. برای سلطه خودشان نباشد. برای پیروزی خودشان نباشد. برای هواهای نفسانی نباشد. و خداوند ان شاء اللَّه همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند. و ان شاء اللَّه این روز بر همه مبارک باشد، و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه‏                   صحیفه امام، ج‏21، ص: 324

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انتهای پیام /*