وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 15 دی ماه

کد : 2885 | تاریخ : 15 دی 1398

وصیتنامه [شخصی و تعیین وصی ]15 دی 56

مصاحبه [با تلویزیون «سی. بی. اس» درباره فرار شاه و آینده اوپک ]15 دی 57

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون آلمان، کانال 2 درباره کودتای نظامی ]15 دی 57

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون «بی. بی. سی» درباره مسائل عمومی ایران ] 15 دی 57

پیام [به سازمانهای آزادیبخش جهان (قیام برای آزادی و استقلال)]15دی 58

مصاحبه [با مجله «تایم»؛ (اعتراض ملت ایران به دولت امریکا)]15 دی 58

سخنرانی [در جمع نمایندگان ارامنه (کارشکنی مستکبرین در تحقق مکاتب الهی)]15 دی 58

سخنرانی [در جمع انجمن اسلامی کارکنان وزارت صنایع (وابستگی اقتصادی)]15 دی 58

سخنرانی [در جمع بانوان فرهنگی گیلان (انتخابات ریاست جمهوری و مجلس)]15 دی 58

نامه [به آقای ابو الحسن بنی صدر (تقدیر از نیروهای مسلح)]15 دی 59

پیام [به آقای ابو الحسن بنی صدر (تبریک پیروزی نیروهای مسلح در جبهه ها)]15 دی 59

پیام [به رزمندگان (تقدیر و تشکر از پیروزیهای آنان در جبهه های غرب و جنوب)]15 دی 60

حکم [انحلال هیأتهای گزینش در سراسر کشور و تأسیس هیأتهای دارای صلاحیت ]15 دی 61

پیام [به ستاد تبلیغات جنگ (تأکید بر استمرار حضور رزمندگان در جبهه ها)]15 دی 65

 

وصیتنامه [شخصی و تعیین وصی ]

زمان: 15 دی 1356/ 25 محرّم 1398

مکان: نجف

موضوع: وصیتنامه شخصی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.

چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاریخ بیست و پنجم ماه محرّم الحرام 1398 فرزند خود نورچشم مکرم حاج سید احمد خمینی- ایّده اللَّه تعالی- را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به اموری که توصیه می کنم اقدام و عمل نماید؛ و از خداوند تعالی توفیق و سلامت و تأیید او را خواهانم:

1- کلیه وجوهی که در منزل و نزد آقای خلخالی  و در قم نزد آقای اخوی  موجود است، وجوه شرعیه و سهم مبارک امام- علیه السلام- و سهم سادات عظام است، و یک فلس  آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت  علی حده تعیین نموده ام، و ورّاث این جانب حق معارضه با اوصیایی که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نموده ام ندارند؛ و اگر نزد وکلای من در هر جا وجوهی به اسم من بوده باید برسانند به اوصیا، یا به مرجع عادل.

2- کتب و اثاثی را که از کتابخانه این جانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایی آقای آقا نجفی مرعشی بوده به کتابخانه ایشان برگردانند و

بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانه ها واگذار شود. و کتبی که از خود این جانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی- رحمه اللَّه تعالی- بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند.

3- منزل شخصی که در قم دارم- نزدیک باغ قلعه- و جزئی مِلکی که در کَمَره دارم و نمی دانم چی است و چقدر است و آقای پسندیده اطلاع دارند، بین ورثه- کما فَرَضَه اللَّه- تقسیم شود ولی ورثه موظفند مادامی که مادرشان  در قید حیات است، اگر مایل باشد در آنجا اقامت کند، با او مزاحمت نکنند؛ و به عبارت دیگر سُکنی  و منافع آن تا زمان حیات، حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسی حق مزاحمت ندارد.

4- اثاث البیت- غیر از کتاب که ذکر شد- واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم؛ و کسی حق مزاحمت ندارد.

5- دو- سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قِبَل این جانب قضا شود، اگر در کَمَره مِلکی دارم یا منافع شخصی در آن، بدهند و الّا احمد تبرّع  کند و مختار است در این تبرّع.

6- کتب خطی این جانب را در صورت امکان طبع کنند؛ و اگر کسی خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصاً کتب اخلاقی را.

7- فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام با او رفتار کنند، و رضای او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است. و اگر خواست مستقلًا زندگی کند، در صورت امکان، اسباب آن را فراهم کنند.

8- آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا، و مهر و وفا عمل کنند و با فرزندان و عیال مرحوم مصطفی- رحمه اللَّه- با کمال مهر و محبت رفتار نمایند؛ و احمد از همراهی با آنها- حتی المیسور و المقدور- مضایقه نکند.

از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالی همه را از شرور، خصوصاً از آلودگی به دنیا و زخارف آن، محفوظ نگه دارد. و امید آن دارم که پدر آلوده و عاصی و آثم  خود را که با بار گران و گرفتاری فراوان دنیا را ترک و به سوی حضرت «قابل التّوب و غافر الذّنوب» کوچ نموده، از دعای خیر و طلب مغفرت فراموش نکنند. «إنّه خیرُ معینٍ» و الحمد للَّه أوّلًا و آخراً و ظاهراً و باطناً. و السلام علیکم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 3، ص:292- 294

 

مصاحبه [با تلویزیون «سی. بی. اس» درباره فرار شاه و آینده اوپک ]

زمان: 15 دی 1357/ 6 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: فرار شاه از کشور- وضعیت آینده اوپک

مصاحبه کننده: خبرنگار تلویزیون «سی. بی. اس» امریکا

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، ما گزارشات مستمری دریافت کرده ایم که شاه بزودی کشور را ترک می کند یا ترک کرده است. آیا شما دولتی را که به دست بختیار تشکیل می شود به رسمیت خواهید شناخت؟ و به تظاهرات پایان خواهید داد؟]

جواب: ما با بودن رژیم سلطنتی هیچ دولتی را به رسمیت نخواهیم شناخت.

[حضرت آیت اللَّه، شما فرموده بودید که شاه باید کشور را ترک کند. اما حالا می فرمایید که او بایستی بر طبق قوانین اسلامی محاکمه و مجازات شود و اگر محکوم شود حد اقل محکوم به زندان ابد خواهد بود. آیا این به این معناست که شاه یک فراری محسوب خواهد شد، اگر از کشور خارج بشود؟]

- بله ایشان باید محاکمه بشود. و چنانچه فرار هم بکند هر جا باشد باید محاکمه بشود. و اقل چیزی که بر اوست، علاوه بر اینکه باید جرایمی را که مرتکب شده جبران بکند، حبس ابد است. ولی همه می دانند که او دست به کشتارهای عمومی زده است و باید اعدام بشود.

[حضرت آیت اللَّه، اگر چنانچه بختیار مورد قبول حضرت عالی نیست، چه کسی هست؟ و آیا شما خودتان لیستی از کسانی که مسئولیتها را در دست بگیرند در اختیار دارید؟]

- ما اشخاصی را در نظر داریم، ولی تا پایان کار از معرفی کردن آنها معذوریم.

[حضرت آیت اللَّه، اگر رژیم مورد نظر جناب عالی روی کار بیاید، آیا سیاست نفتی ایران در چهارچوب روابط اوپک خواهد بود و یا اینکه امریکا همچنان مثل زمان شاه به عنوان یک مشتری خوب نفتی برای شما تلقی خواهد شد؟]

- راجع به اوپک بعد از تشکیل حکومت مطالعه خواهد شد و متخصصین تصمیم خود را خواهند گرفت. اما امریکا تا کنون مشتری خوبی نبوده است، برای اینکه پول نمی داده است.

[حضرت آیت اللَّه، چه موقع شما به ایران باز خواهید گشت؟]

- هر وقت صلاح دانستم.

[آیا اکنون صلاح می دانید؟]

- امروز خیر.

صحیفه امام، ج 5، ص:343- 344

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون آلمان، کانال 2 درباره کودتای نظامی ]

زمان: 15 دی 1357/ 6 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: کودتای نظامی- حزب توده- نفت

مصاحبه کننده: خبرنگار رادیو- تلویزیون آلمان، کانال 2

سؤال: [حضرت آیت اللَّه، آیا هیچ راه حلی یا حکومتی در چهارچوب سلطنت برای شما قابل قبول خواهد بود؟]

جواب: با وجود سلطنت و رژیم سلطنتی راه حلی نخواهد بود.

[حضرت آیت اللَّه، از شما دعوت شده است که به ایران برگردید. آیا حاضرید در تحت این شرایط به ایران برگردید؟]

- من هر وقت مقتضی بدانم به ایران می روم؛ چه دعوت بشود و چه دعوت نشود.

[اگر شاه حاضر نباشد ایران را ترک کند و شما هم حاضر نباشید به ایران برگردید، به نظر می رسد که تنها یک راه حل باقی بماند و آن کودتای نظامی است و در نتیجه اختناق و تخریب و خونریزی بیشتر. نظر حضرت عالی چیست؟]

- کودتای نظامی هم همین دولت نظامی است. چه کودتا بشود و چه نشود، ما بنای این داریم که به مخالفت خودمان ادامه بدهیم؛ و ما تحمل مصایب را به خاطر رسیدن ملتمان به آزادی و استقلال خواهیم داشت.

[آیا از این بیم ندارید که اغتشاش ایران موجب برخورد بین المللی گردد و احتمالًا این برخورد بین امریکا و شوروی باشد؟]

- اگر چنین مسئله ای پیش بیاید برای جهان است؛ ولی این دو ابرقدرت هم برای چنین موضوعی دست به یک جنگ جهانی نخواهند زد.

[حضرت عالی اعلام کردید که در آینده، کشورهایی که از شاه پشتیبانی کرده اند نفت دریافت نخواهند کرد. همچنین اعلام شده است که ارسال نفت به اسرائیل و آفریقای جنوبی متوقف گردد؛ و همه ممالک  صنعتی روابط تجارتی با شاه داشته اند؛ آیا این کشورها تا کنون دشمنان شما بوده اند؟]

- ما با کشورها مخالفتی نداریم. ما با دولتهایی که ظالم هستند، چه به ما ظلم کرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم کرده باشند و بکنند، با آنها دشمن هستیم.

[حضرت عالی طرح یک حکومت اسلامی سوسیالیست را می ریزید؛ چه نوع سوسیالیزمی مورد نظر جنابعالی است؟ آیا به «حزب توده» اجازه خواهید داد که در دولت شما شرکت داشته باشند. آیا قرآن قانون اساسی ایران خواهد بود؟]

- ما یک جمهوری اسلامی ای تشکیل می دهیم که خود حکومت و تعیین حکومت به آرای ملت متکی است. قانون چنین جمهوری ای بدیهی است که قوانین اسلام است. ما به حزبی که مطرود جامعه اسلامی است اجازه ورود به حکومت اسلامی را نخواهیم داد.

صحیفه امام، ج 5، ص:345- 346

مصاحبه [با رادیو- تلویزیون «بی. بی. سی» درباره مسائل عمومی ایران ]

زمان: 15 دی 1357/ 6 صفر 1399

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: مسائل عمومی ایران

مصاحبه کننده: خبرنگار رادیو- تلویزیون «بی. بی. سی»

سؤال: [اکنون که شاه قبول کرده است که برود- گر چه برای مدتی نامشخص- آیا دعوت بختیار را در مورد بازگشتن به ایران قبول خواهید کرد؟]

جواب: من هر وقت مقتضی بدانم خودم به ایران خواهم رفت و رفتنم متوقف به دعوت کسی نیست؛ چه دعوت بشود یا نشود.

[آیا از نظر شما نقش قابل قبولی در آینده برای شاه وجود دارد؟]

- هر گز او نقشی ندارد.

[نقش آتی شما در امور کشور چیست؟]

- من همان کسی که قبلًا بودم بعداً هم هستم. من مردم و حکومت را هدایت می کنم.

[شما از بازسازی ایران و تأسیس جمهوری اسلامی صحبت کرده اید. برای ما مشکل است مقصود شما را درک کنیم. عملًا چگونه به این هدف دسترسی پیدا خواهید کرد؟ و زندگی مردم ایران چگونه عوض خواهد شد؟]

- قضیه، تغییر زندگی نیست؛ قضیه این است که تا کنون مردم تحت فشار شاه بودند و مملکت هم استقلال نداشته است. ما می خواهیم که مملکت را مستقل کنیم و به مردم هم آزادی بدهیم. و حکومت جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها و لکن قانونش قانون اسلامی است.

[بعضی از منتقدین ادعا می کنند که شما مسائل مدرن و پیچیده و مسائل جامعه صنعتی آینده ایران را- که به سوی صنعتی شدن می رود- به خوبی در نمی یابید و همچنین انتقاد می کنند که شما مدت زیادی از ایران دور بوده اید. به این انتقادات چگونه پاسخ می دهید؟]

- البته ما برای قضایای پیچیده کارشناس داریم؛ ولی ما آنچه را درک می کنیم این است که شاه ظالم است و خائن، و به مملکت و ملت خیانت کرده است؛ این دیگر یک مطلب واضحی است که همه می دانند. ما می دانیم که مملکت ما استقلال ندارد و اجانب در همه امور مملکت ما دخالت می کنند؛ این هم که مطلب معلومی است. ما برای استقلال و آزادی مبارزه می کنیم.

[غیر مسلمانان تصویری مملو از بی رحمی از جامعه اسلامی دارند؛ تنبیهاتی برای جرایم نسبتاً کوچک و یا قطع ید، چنانکه نمونه ای از آن را در پاکستان و عربستان می بینیم، گفته می شود که این قوانین وحشیانه هستند؛ نظر شما چیست؟]

- آنهایی که نظر سوء نسبت به اسلام دارند از باب این است که اسلام را درک نکرده اند. حکومت اسلامی تا کنون در کار نبوده؛ حکومت اسلامی در صدر اسلام بود و هیچ وحشتی هم در زمان حکومت علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- نبود و مردم در امان بودند. این حکومتهای فعلی است که مردم را به وحشت انداخته و هیچ گونه امنیتی در آن نیست و مردم را دسته دسته می کُشند. ذائقه تلخی که می گویید، از این حکومتهاست نه از حکومت اسلامی که رفتاری عادلانه و منصفانه دارد.

[بسیاری از زنانی که در ایران به سطحی از آزادی و تحصیل رسیده اند، ترس این را دارند که به یک رژیم مذهبی مرتجع بازگشت داده شوند. شما برای اطمینان خاطر آنان چه می گویید؟]

- اسلام به زنان آزادی داده است و این دولت و شاه است که آزادی را از آنان سلب کرده است و آنان را از هر جهت به بند کشیده است.

[سؤالی که مجبورم بکنم این است که بسیاری از منتقدین غربی شما می گویند که شما رهبر مذهبی ای هستید که دستتان به خون بسیاری از مردم رنگین است. آیا شما هیچ از این بابت احساس پشیمانی و ندامت نمی کنید که هزاران نفر در خیابانهای ایران به واسطه فرمانهای شما مبنی بر اعمال مستقیم علیه رژیم، جان خود را از دست داده اند؟ و یا فکر می کنید که هیچ راه حلی جز این وجود نداشت؟]

- این دست شاه است که تا مرفق به خون ملت ما رنگین است. ما دفاع از حق خودمان می کنیم و هر انسانی حق دارد که از حق خود دفاع کند. بنا بر این ما طالب آزادی و استقلال هستیم؛ و این شاه است که مردم را وحشیانه می کشد.

[وقتی که به ایران برگشتید، نظرتان راجع به تأمین نفت اسرائیل و آفریقای جنوبی چه خواهد بود؟]

- اسرائیل در حال جنگ با مسلمین است و غاصب سرزمینهای برادران ماست؛ ما به آن نفت نخواهیم داد. کشورهای دیگری که روش عادلانه ای با ما داشته باشند از نفت برخوردار خواهند شد.

صحیفه امام، ج 5، ص:347- 349

پیام [به سازمانهای آزادیبخش جهان (قیام برای آزادی و استقلال)]

زمان: 15 دی 1358/ 16 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: قیام برای آزادی و استقلال

مخاطب: سازمانهای آزادیبخش جهان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

در این موقع که تعدادی از سازمانهای آزادیبخش و گروهی که برای آزادی مبارزه می کنند به ایران آمده اند تا از نزدیک با ملت ایران تفاهم کنند و گرفتاریهای ملت ما را لمس نمایند، پیشنهاد شد تا پیامی برای آنها بفرستیم.

من نمی دانم که از کجا شروع کنم. از مصیبتهایی که در طول تاریخ و در قرن اخیر بر ملت ما وارد شده است؟ یا مصیبتهایی که از مستکبرین و ابرقدرتها بر مستضعفین جهان وارد شده است؟ و نمی دانم از چه کسی شکایت نمایم؟ از قدرتمندان و ستمکاران و چپاولگران و جنایتکاران و یا از مردمی که ظلم ظالمین را می بینند و قیام نمی کنند- و خود را با دست خود اسیر اجانب نموده اند؛ و از مردم دلیر و مبارز ایران برای شکست قدرتها و ابرقدرتها پیروی نمی کنند؟ مردم مبارز ایران با دست خالی ولی با نیروی ایمان، دولت امریکای جنایتکار را به زانو درآورده اند، و شاه مخلوع را بیرون کرده اند، و به امید خدا به مبارزاتشان تا قطع تمام وابستگیها ادامه خواهند داد و یا از دولتهای کشورهای اسلامی که با داشتن سلاح بُرنده منابع نفت و غیر آن- که با یک تصمیم می توانند غرب و شرق را به تسلیم وادار کنند- خود تسلیم و از این حربه برای آزادی کامل از یوغ استعمارگران شرق و غرب استفاده نمی کنند؟

شما ای جنبشهای آزادیبخش؛ وای گروههای در خط به دست آوردن استقلال و آزادی! بپاخیزید و ملتهای خود و ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و قبیح تر از ستمکاری است.

و به دولتها اخطار کنید که از زبونی و ذلت، خود را نجات دهند.و به همه تذکر دهید که به اسلام بازآیید و به اخوت اسلامی بگرایید.

ای مستضعفین جهان! بپاخیزید و خود را از چنگال دشمنان بشر نجات دهید؛ و بیش از این زیر بار ظلم نروید که خداوند با مظلومان است. و السلام علی عباد اللَّه الصالحین.

15/ 10/ 58

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 12، ص:32- 33

مصاحبه [با مجله «تایم»؛ (اعتراض ملت ایران به دولت امریکا)]

زمان: 15 دی 1358/ 16 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: اعتراض ملت ایران به دولت امریکا

مصاحبه کننده: خبرنگار مجله تایم

سؤال: [احساسات ضد امریکائی در ایران وسیع است، امریکائیان هم به نوبت خود از ایران عصبانی هستند، دورنمای روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شورای امنیت چگونه می بینید؟].

جواب: احساسات ایرانیان علیه ملت امریکا نبوده، بلکه دولت امریکاست. ما سالها از بی عدالتی فریاد می زدیم و از اختناق شکایت داشتیم. اما امریکا شاه را بر تخت نشاند یعنی در 1941 متفقین او را به جای رضا خان که نوکر انگلیس بود نشاندند و دولت امریکا در برابر مخالفت مردم ایران پیوسته از او حمایت کرد. شاه همه منابع ما را غارت کرد، شرف ملی ما، سرمایه های ما، استعدادهای جوانان ما را بر باد داد، بدین ترتیب ایرانیان نمی توانند نظر خوبی به دولت امریکا داشته باشند و اخیراً ملت ما به این نتیجه رسید که دولت کارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پایگاهی برای جاسوسی و توطئه علیه ایران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعالیت می کردند و اکنون که ملت ما این حقیقت را دریافته، امریکا را دشمن شماره یک خود می شناسد. به عقیده ما، ملت امریکا به خاطر رفتار دولتشان در ایران، به هیچ وجه قابل سرزنش نیستند.

اگر امریکا بخواهد از طریق دخالت نظامی یا محاصره اقتصادی و یا شیوه های ارعاب، ما را از عدالت محروم کند، هر گز بحران حل نشده و در اندیشه مردم باقی خواهد ماند.

مردم امریکا نباید بگذارند کارتر چنین شیوه ای را ادامه دهد، در غیر این صورت ملت ما متدرجاً تصور خواهد کرد که مردم امریکا هم در سوء نیت کارتر نسبت به ایران سهیمند.

راه دیگری که در برابر دولت امریکا وجود دارد این است که به اقدامات ناصوابی که در ایران کرده اعتراف کند. از دیدگاه ما راه حل بحران، تحویل شاه مخلوع به ایران و اقداماتی برای جبران ضایعاتی است که دیکتاتوری او بر ملت وارد آورده است. البته ضایعاتی جبران ناپذیر هم وجود دارد من جمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه علیه شاه، نیرو و استعدادهای انسانی که در راه سرنگونی او به کار گرفته شد قابل اعاده نیست، اما ما انتظار پس دادن ثروتهایی را داریم که از این ملت غارت کرده است. در صورتی که ملت ایران قانع شود که رئیس جمهور شایسته ای به جای کارتر مایل به انجام عمل ناروا علیه ما نیست، می تواند رفتاری عادی با امریکا داشته باشد، آن نوع روابطی که ما با دیگر کشورها داریم.

[اینکه بیشتر کشورهای عالم گروگان گیری را محکوم کرده اند، تردیدی در شما در مورد موضعتان پدید نمی آورد؟]

- بیشتر کشورهائی که این کار را کرده اند، زیر فشار امریکا بوده است. ما می خواهیم به همه دنیا نشان دهیم که قدرت های فائقه را هم می توان به نیروی ایمان شکست داد. ما در برابر دولت امریکا با همه قدرتش مقاومت می کنیم و از هیچ قدرتی نمی ترسیم.

[آیا می دانید که شما ایران را منزوی کرده اید؟ حتی ملتهای اسلامی هم گروگان گیری را محکوم کرده اند. شما امریکا را از ایران بیرون کرده اید ولی چه کسی می تواند شما را از فشار شوروی رها سازد؟]

- ما امریکا را بیرون کردیم که دولتی اسلامی به وجود آوریم، نه اینکه شوروی را جانشین آن کنیم. شعارهای ملت ما این حقیقت را جلوه گر می سازد. ما مرتباً گفته ایم نه غرب و نه شرق. اگر روزی شوروی به ما فشار آورد، با همان نیروئی با آن مقابله خواهیم کرد که به ما امکان بیرون راندن امریکا را داد یعنی نیروی ایمان.

[شما باید قبول کنید که امریکا هر گز شاه را تحویل ملت ایران نخواهد داد. اگر تردیدی دارید، معلوم است که امریکا را نشناخته اید. اگر سازمان ملل حاضر به تحقیق در شکایات شما شود، گروگان ها را آزاد خواهید کرد؟ در عین حال آیا همه دیکتاتورهای عالم باید مورد تحقیق سازمان ملل قرار گیرند؟]

- ما امریکا را خوب می شناسیم و می دانیم که می توانیم در برابرش مقاومت کرده و از شرفمان دفاع کنیم. ما نشان داده ایم که در برابر بیعدالتی بزرگ او که پناه دادن شاه است  می توانیم مقاومت کنیم. ما باید بر امریکا غلبه کنیم و او را در همه منطقه شکست دهیم.

خروج شاه از امریکا معما را حل نمی کند. یک سازمان بین المللی باید تلاش های جدی را صورت دهد تا امریکا را وادار به تحویل شاه خائن به ایران کند. این سازمان باید ثروتی را که شاه غارت کرده، به صاحبان اصلیش که ملت ایرانند، برگرداند. چنین سازمانی همچنین باید همه دیکتاتورها را محاکمه کند. ما تسلیم بی عدالتی نخواهیم شد و با ستمکاران کنار نخواهیم آمد.

[اگر بحران گروگان ها حل شود، آیا پیش بینی عادی شدن روابط نظیر از سر گرفتن خرید اسلحه و معاملات تجارتی را از امریکا می کنید؟]

- ما با هر نوع معامله ای که مصالح مسلمین را آسیب رساند مخالفیم. پیوندهای تجارتی و دیگر مبادلات، ما دام که به مصلحت ملت ما باشد برای ما مورد قبول است. در عین حال دولت مسئول امضای چنان موافقت نامه هائی است نه من.

[اقتصاد ایران زنده نشده، فقیران جنوب تهران مثل گذشته اند؛ نیروهای مسلح احتمالًا نمی توانند از ایران در برابر حمله دفاع کنند؛ فعالیت سیاسی عادی به چشم نمی خورد، با توجه به این خصوصیات نباید بگویم که انقلاب موفق نشده است؟]

- ممکن است همه این مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است، حتی ارکان انقلاب محکم تر شده است. این حقیقتی است که ملت ما به انقلاب عادت کرده اند و امروز همه انقلابی و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام می کنم که ما می توانیم به آسانی در برابر تجاوز امریکا بایستیم. امریکا ممکن است ما را شکست دهد ولی نه انقلاب ما را و به همین دلیل است که من به پیروزی خودمان اطمینان دارم. دولت امریکا مفهوم شهادت را نمی فهمد. ما با چنین روحیه ای است که همه مشکلات ایران را حل می کنیم. به شعارهای مردم نگاه کنید که می گویند، «کارتر نمی داند منطق شهادت چیست». باید به شما بگویم که ضایعاتی که با آن روبرو هستیم زائیده پنجاه سال خیانت خاندان پهلوی است و حد اقل بیست سال ترمیم آن طول می کشد. آزادی و جمهوری اسلامی برقرار شده اما استقلال کامل نیازمند قطع وابستگی به شرق و غرب است و آن  هم هدفی است که ما به آن خواهیم رسید.

[پاره ای اوقات شما با صدور اعلامیه هائی به مردم می گویید چه کار بکنند و در عین حال وقتی که می خواهید از مسئولیت اجتناب کنید می گویید من نمی توانم کاری بکنم، این در اختیار مردم یا دانشجویان است؟]

- این حقیقتی است که من هم مثل دیگران نظرم را ابراز کرده و در مورد آنچه که باید انجام شود اظهار نظر می کنم اما شما نباید تردیدی داشته باشید که گروگان ها در دست دانشجویانند.

[آیا هر گز در مورد چیزی اشتباه کرده اید؟]

- فقط محمد رسول اللَّه و دیگر پیامبران و ائمه اشتباه نمی کردند، هر کس دیگری اشتباه می کند.

صحیفه امام، ج 12، ص:34- 37

 

سخنرانی [در جمع نمایندگان ارامنه (کارشکنی مستکبرین در تحقق مکاتب الهی)]

زمان: 15 دی 1358/ 16 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: کارشکنی مستکبرین در تحقق مکتبهای الهی- توحیدی

حضار: نمایندگان ارامنه ایران

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

کارشکنی مستکبران در تحقق مکاتب توحیدی

مکتبهای الهی- توحیدی از اولی که در بین بشر بوده است مع الأسف به واسطه کارشکنیهایی که از مستکبرین شده است، آن طور که باید پیاده نشده است. و خصوص مذهب حضرت عیسی- سلام اللَّه علیه- که به دست یک طایفه هایی افتاده است. یک تحریفهایی شده است، و یک چیزهایی که سزاوار حضرت مسیح نیست ذکر شده است.

و بدتر از او سلاطینی که خودشان را به مذهب مسیح بسته اند و مسیحی نبوده اند، مانع شدند از اینکه تعلیمات حضرت مسیح تحقق پیدا بکند. اگر تعلیمات انبیا؛ حضرت مسیح در مسیحیّین، حضرت موسی در کلیمییّن، حضرت رسول اکرم در مسلمین، آن طوری که آنها می خواستند تحقق پیدا می کرد، این گرفتاریهایی که الآن برای همه بشر در همه جا هست پیش نمی آمد. الآن شما می بینید که دولتهای بزرگ با اسم مسیحیت، با اسم انتساب به مکتب حضرت مسیح- سلام اللَّه علیه- چه جنایتها در عالم می کنند. چنانچه سران ممالک اسلامی هم با اینکه ما مسلمان هستیم و با اسم اسلام بلکه چه جنایاتی که نمی کنند. شما دیدید که محمد رضا در اینجا اظهار اسلامیت می کرد و قرآن طبع می کرد و اظهار تعهد به اسلام می کرد، مع ذلک با اسلام آن طور کرد که همه دیدید. و امثال کارتر هم، نظیر او در مسیحیت می رود دعا می خواند. در کلیسا می رود وادار می کند که دعا بخوانند. لکن بر خلاف تعلیمات حضرت مسیح، آن همه ظلم، آن همه جنایت در دنیا می کند. مذهبها از اول گرفتار این طاغوتها بودند.

از اولی که مذهبها در عالم پیدا شده است جفتش یک طاغوتی یا طاغوتهایی هم بوده اند، و صاحبان مذاهب کوشش کردند برای اینکه مردم را آدم کنند. این انسانی که اگر سر خود باشد از همه حیوانات سرکش تر و بدتر است. انبیا از اول خدا فرستاده که اینها را از آن سرکشی بیرون بیاورند و مهار کنند. لکن انبیا هم آن طوری که می خواستند موفق نشدند. مع ذلک همان مقداری هم که موفق شدند، الآن سلامت دنیا هر جا باشد به تابع مذاهب است که هست. الآن هم توده های مردم در هر جا، آنجاهایی که کلیمی هستند توده هاشان، نه آن سران، آنجایی که مسیحی هستند توده های مردم، نه سرانشان، آنجایی که مسلمین هستند، همین طور توده های مردم باز از باب اینکه یک مقداری از تعلیمات انبیا را به آن تعهد دارند، باز این سلامتی که در دنیا هست، که اگر نبود این کوشش انبیا، بدتر از همه حیوانات به هم می ریختند، این سلامتی که الآن در دنیا هست، این مقداری که هست که اگر سران را بشود مهار کرد، سایر مردم سلامتند. این باز هم همین مقدار از سلامت که هست در اثر کوشش انبیاست. کوشش انبیا اسباب این شده است که در هر مذهبی و ملتی افراد بسیار زیادی هستند که به واسطه قبول کردن مذهب انبیا را، از بسیاری از جنایاتی که بشر، اگر همین طور بود مرتکب می شد، آنها مرتکب نمی شوند. این برای کوشش انبیاست. اگر این کوشش از انبیا نبود آن وقت معلوم می شد چه خبر است این دنیا.

و ما مع الأسف تا کنون در هیچ عصری ندیدیم که مردم به اسلام آن طوری که هست آشنا باشند.

شما گمان نکنید که الآن هم ما باز یک مملکت اسلامی داریم به معنای حقیقی اش.

اسلام اگر تحقق پیدا بکند ان شاء اللَّه آن وقت شما خواهید دید که با مسیحیّین، با سایر اقوام چه خواهد کرد و با آنها با چه سِلمی، با چه مسالمتی، با چه محبتی رفتار خواهد کرد.

خوب، این رئیس مذهب ما حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- هست که وقتی می شنود که یک زن ذمی را که یهودی شاید بوده است، این را خلخال از پایش لشکر کذا درآوردند، آن قدر ناراحت می شود، که می گوید اگر انسان بمیرد در یک همچو امری، سزاوار است.

یک همچو حکومتی است، و چنانچه یک حکومت اسلامی به آن طوری که اسلام  می خواهد، آن طوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد در ایران و در سایر جاها تحقق پیدا بکند، دیگر ظلم درش بسته می شود، تعدیات درش بسته می شود. حکومتها دیگر نمی توانند ظلم کنند و نمی کنند و ارتشیها و سایر قوای انتظامی همه در خدمت مردم هستند. دعا کنید که آن طوری که ما می خواهیم بتوانیم موفق بشویم، و بتوانیم که اسلام را عرضه کنیم. و دعا کنید که اینهایی که الآن در اطراف مملکت ما به آشوبگری مشغول هستند و اعتقاد به هیچ مذهبی ندارند، اینها اصلاح بشوند یا از بین بروند، تا یک حکومت اسلامی صحیح محقق بشود که برای همه شما، برای همه بشر اسلام خوب است. خداوند همه شما را توفیق بدهد و مؤید باشید.

صحیفه امام، ج 12، ص:38- 40

سخنرانی [در جمع انجمن اسلامی کارکنان وزارت صنایع (وابستگی اقتصادی)]

زمان: 15 دی 1358/ 16 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: وابستگی اقتصادی منشأ وابستگیها- تحریکات عناصر مزدور در ایجاد اغتشاشات

حضار: انجمن اسلامی کارکنان وزارت صنایع و معادن

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

وابستگی اقتصادی منشأ وابستگی سیاسی و نظامی

ایران امروز محتاج به کار است. حتی من این اجتماعاتی که در اینجا و در بیرون منزل می شود خیلی صحیح نمی دانم. برای اینکه نباید اینها از کار دست بردارند و همه اش باب تظاهر باشد. تظاهر البته در پیشرفت امور مملکت یک تقویت روحی می کند، لکن دائمی نباید باشد. باید کار بکنند مردم. کشاورز مشغول کشاورزی باشد. آنهایی که کارخانه دارند مشغول تولید باشند. صنایع کوچک و بزرگ مشغول کار باشند. افراد خودشان را موظف بدانند که امروز مملکت احتیاج دارد. یک مملکتی که الآن اقتصادش شکست خورده است محتاج است. نگذارند که این احتیاج باقی باشد که ما در هر چیزمان که آن رژیم ما را مبتلا کرد به وابستگی این ادامه پیدا کند. البته یک وابستگی است که رژیم سابق ایجاد کرد در ایران، به اسم اصلاحات ارضی، زراعت را اوضاعش را به هم زد، و ما وابستگی در زراعت و در این چیزها که ارزاق عمومی است داریم.

دامداری را در اینجا ضایع کردند، از بین بردند، ما محتاج به این هستیم که گوشت از خارج بیاوریم و هکذا.

اگر ما یک وابستگی اقتصادی داشته باشیم این موجب این می شود که وابستگی سیاسی هم پیدا بکنیم، و وابستگی نظامی هم حتی پیدا بکنیم. مملکتمان باز برگردد به آن حالی که سابق بود. ما حالا می خواهیم مملکت مال خودمان باشد، و حالا مملکت مال خود مردم است. در حالی که مملکت مال خود مردم است، یک عده ای افتاده اند توی  مردم تحریک می کنند. تحریکات زیاد می کنند. کشاورزی را به حال اینکه نگذارند تحقق پیدا بکند، درآوردند. به حال تعطیل دارند درمی آورند. کارخانه ها را همین طور.

نمی گذارند که آرام باشد این مملکت، تا اینکه صنایعش راه بیفتد، کارخانه هایش راه بیفتد، زراعتش راه بیفتد و صنعتش ترقی بکند.

عمده این است که عده ای که نمی خواهند این مملکت یک استقراری پیدا بکند و نمی خواهند که یک جمهوری اسلامی- انسانی در ایران پیدا بشود. اینها در صددند که در هر جا بروند هی خرابکاری بکنند. هرجا انسان نظر می کند یک دسته اعتصاب کردند.

برای چی اعتصاب کردند. برای اینکه شلوغ می خواهند بکنند. یک دسته ای، وادار می کنند یک دسته دیگر را. جوانها هم زود باور. به مجرد اینکه یک نفر آدم می آید یک چیزی می گوید قبول می کنند از او. و نتیجه اش اینکه اعتصاب می کنند. از کار کنار می روند.

این اعتصاب پشت سر هم ضربه می زند به این مملکت. ضربه می زند به اقتصاد ما.

ضربه می زند به حیثیت مملکت ما. اینها نمی فهمند این را که اعتصاب در هر جا، هر کس در هر جا، در ارتش می روی اعتصاب هست، در کارخانه ها می روی اعتصاب هست، مدرسه ها اعتصاب می کنند، دانشجوها اعتصاب می کنند، همه، هر قشری، حالا دیگر این معنی رسم شده است که هر قشری اعتصاب کند. اینها نمی فهمند این معنا را که این اعتصابها حیثیت یک مملکتی را از بین می برد، و به خارج می فهماند این معنا را. و آنها هم که باید دامن به آن بزنند دامن می زنند. ابرقدرتها هم دامن می زنند به این معنا که بگویند که یک مملکت متزلزلی است. محتاج به این است که اداره بشود. یک نفر را بیاورند اداره اش کند. نمی فهمند اینها. توجه به این ندارند که اینهایی که می آیند براشان نطق می کنند و وادارشان می کنند به اعتصاب، و یک دسته هم دنبالشان می افتند به داد و فریاد، این مملکت را نمایش می دهند که یک مملکتی است که آرامش ندارد، متزلزل  است، حکومت مرکزی نیست در کار.

این چه دستی است که در بین مردم است که دارد از هر طرف می کوبد اسلام را؟ این چه دستی است که در بین مردم است که جوانها را وادار می کند که به علمای اسلام بدگویی کنند. هر جا می رویم می بینیم یک دسته جوان بازی خورده، یک دسته ملّا را عقب می زند- عرض کنم که- چه می کند. ارتجاع! از این الفاظ نامعلوم که پیش آمده.

اینها نمی فهمند که چه دستی در کار است که دارند بین خود شماها در هر شهری، بین خود افراد شهر دارند به هم می زنند. نمی فهمند که این انعکاسش در خارج از ایران چیست. نمی دانند که بعد از اینکه منعکس شد که ایران نمی تواند خودش را اداره کند، یک قلدری را می آورند کودتا می کند. پدر همه تان را درمی آورد. نمی فهمند اینها. چرا باید این طور؟ چرا بعض جوانهای ما این قدر خوابند؟ چرا ضعیف الادراکند اینها؟ چرا عمق مسائل را ادراک نمی کنند؟

یک نفر آدم با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم چه، بدون اینکه اطلاعی از اسلام داشته باشد، بدون اینکه اطلاعی از قرآن داشته باشد، می رود مردم را وادار می کند به اعتصابات و فحاشی به علما، فحاشی به مراجع، فحاشی به همه. آخر نمی دانند اینها که این اسباب این است که در خارج گفته بشود مملکتی ثبات ندارد، باید ثبات به مملکت داد. نمی دانند دشمنها احاطه کردند الآن به این مملکت، و چون آن منافعی که می خواهند از مملکت ببرند نمی برند، احاطه کردند که نگذارند این مملکت آرامش پیدا کند.

دنبالش یک کودتا بکنند. یک بساط درست کنند. چرا جوانهای ما این قدر خوابند؟ چرا گوش به حرف افرادی می دهند که اطلاعات از اسلام ندارند. با اسم اسلام دارند اسلام را می کوبند. باید یک قدری بیدار بشوند. یک قدر توجه بکنند به مسائل که حالا وقت اعتصاب است؟ یک مملکتی که از آن طرف گرفتار، از آن طرف گرفتار، تمام مجاورین ما با ما مخالف، حالا وقت این است که هر جوانی، هر دسته ای برسند یک جا اعتصاب  کنند؟

امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اینهایی که اعتصاب می کنند خائن به اسلامند.دست بردارند از این الواطیها. دست بردارند از این بساط. بازی نخورند این قدر از این مردمی که می خواهند استفاده از شما ببرند. یک نفر آدم از شما استفاده می خواهد ببرد.

از این اشخاص جوان که پاکدل هستند، اشخاص شیادی هستند که می خواهند استفاده از شما ببرند، با اینکه اعتصاب کنید، با اینکه هیاهو کنید. با اینکه جلو چه بکنید. اینها می خواهند استفاده ببرند از شما. اینها می خواهند که از شما استفاده کنند. شما هم غافل از مسائل هستید. اعتصاب می کنید. دعوا می کنید. جار و جنجال بپا می کنید. نطق می کنید. فحش می دهید. یک مملکت بی ثبات معرفی می کنید. مملکت بی ثبات قَیم لازم دارد. قَیمش یا باید آن طرفیها باشند، یا باید آن طرفیها باشند، و شما را بزنند بیرون کنند از اینجا. نمی فهمند اینها را. این چه مصیبتی است که در این مملکت پیش آمده. این چه برنامه ای است که برای شما ریختند از طرفین. از همه طرف برنامه ریختند. هی شلوغ می کنند. هرجا یک اعتصاب. هرجا یک جنبش. هر جا یک فساد. هر روز یک اجتماعات، نطق و که و چه. فحاشی به این و آن. بدگویی به علما. بدگویی به کسان دیگر.

این چه معنایی است که ما گرفتارش هستیم در این مملکت. چرا باید اوضاع یک مملکت این طور باشد؟ چرا باید خود اهل مملکت به جان هم افتاده باشند حالا؟

امروزی که همه باید با هم باشید، همه باید دست به دست هم بدهید، همه باید با اجتماع، همه باید با تعهد به احکام اسلام باشید، بر خلاف موازین اسلام فحاشی می کنید.

بر خلاف موازین اسلام مال مردم را مصادره می کنید. بر خلاف موازین اسلام می ریزید توی صحراها کشت مردم را چه می کنید. باغات را می برید. همه اش خلاف موازین اسلام هست. شما را وادار می کنند. جوانها را وادار می کنند به این امر؛ یک دستی پشت  پرده است که شماها را حرکت بدهد به این طور حرکتها. و اثبات کند که ایران قابل این نیست که خودش مستقل باشد. هرج و مرج باشد. الآن یک هرج و مرجی است در سرتاسر ایران. انسان می بیند هرج و مرج است. خوب چرا باید این طور باشد. چرا شما باید بیدار نشوید. چرا جوانهای ما باید سر عقل نیایند؟ امروزی که ما با یک مملکتی، با یک قدرت بزرگی مواجه هستیم، باید در هر شهر شماها بریزید به جان هم. به اسم ارتجاع عُلماتان را بکوبید؟! به اسم نمی دانم چه، باغات مردم را تصرف کنید؟! خانه های مردم را بروید بگیرید؟! زن و بچه مردم را از خانه شان بیرون کنید؟! آخر این چه وضعی است که شماها دارید؟ چرا باید شماها به احکام اسلام متعهد نباشید. این اسلام بود که شما را تا اینجا رساند. این اسلام بود که محمد رضا را از خانه های شما بیرون کرد. از مملکت شما بیرون کرد. حالا بر خلاف موازین اسلام پشت به اسلام دارید می کنید. و خدا می داند که اگر پشت به اسلام کنید، همچو سیلی به شما می زند که تا ابد بیدار نشوید. یک قدری به خود بیایید. یک قدری برگردید به احکام اسلام. ما انقلاب کردیم هر چه دلمان می خواهد بکنیم؟! ما انقلاب کردیم، دیگر گوش نمی دهیم. نه به دولت گوش می دهیم و نه به ملّا گوش می دهیم و نه به هیچ کس؟! چون انقلاب کردیم، انقلاب از اسلام است نه از اسلام به غیر اسلام؟! مگر شما از اسلام به غیر اسلام انقلاب کردید که حالا هر کاری می خواهید بکنید؟ شما از غیر اسلام به اسلام انقلاب کردید، رژیم اسلامی پیش بیاورید.

در ارتش می روید می بینید که شوراها درست کردند و یک ارتش توحیدی، ارتش توحیدی، آن هم توحید اصلًا نمی داند مردکه یعنی چه. یک کسی، یک کمونیستی آمده بیخ گوشش این را گفته، ترویج کرده. ارتش توحیدی یعنی دیگر یک ارتشی که هیچ نظام نداشته باشد. هیچ نظمی نداشته باشد. هیچ بالا و پایین نداشته باشد. این معنایش این است که ارتش نمی خواهیم. مسئله نظام توحیدی معنایش این است که همه شان دنبال  حکم خدا باشند. همه توجه به خدا داشته باشند. هر کس هر کاری می کند برای خدا بکند. این نظام توحیدی است. یعنی همه یکی است. جوش خوردند به هم. آن نظامی که این برای خودش می کِشد و آن برای خودش می کِشد. و این به آن فحش می دهد، و آن به او بد می گوید، این نظام توحیدی نیست. آن نظامی که پایین از بالا اطاعت نمی کند، بالا به پایین ظلم می کند، این توحیدی نیست، این نظام شیطانی است نه نظام الهی. نظام الهی باید همه جهاتش محفوظ باشد، لکن همه متوجه به خدا. ارتشش پایین از بالا خدمت بکند، اطاعت بکند. بالا به پایین محبت بکند و ظلم نکند و همه برای خدا باشد.

کشاورزش برای خدا مشغول کشاورزی باشد، کاسبش برای خدا مشغول کسب باشد، دانشگاهش برای خدا مشغول کار باشد. این نظام توحیدی است. معنی نظام توحیدی این نیست که هیچ چیز [نباشد و] هرج و مرج است. درجه دار اطاعت از افسر نکند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نکند. و شهربانی هم هرج و مرج باشد. از رئیس شهربانی اش هیچ کس اطاعت نکند. و ژاندارمری هم همین طور و از دولت هم هیچ اطاعت نکند. یک مملکت وحشی ای، الآن اسم یک مملکت وحشی دارند به ما می گذارند. آخر به داد این مملکت برسید ای جوانها! ای متوجهین! ای اشخاصی که برای دیانت می خواهید کار بکنید و شما را منحرف می کنند به راه دیگر! مع ذلک به شما توصیه می کنم که حفظ کنید وحدت خودتان را، و به شما مژده می دهم که مع ذلک پیروز هستید. این خرابکارها به جهنم می روند و شما جوانهای عزیز راهتان راه خداست. برای خداست و پیروز خواهید شد. ان شاء اللَّه موفق باشید. من از خواهرها، از برادرها تشکر می کنم و توصیه می کنم به اینکه هر کاری می کنید، خدا را در نظر بگیرید، هر کاری می کنید برای خدا باشد و توجهتان به مبدأ خیر باشد. و خدای تبارک پشتیبان شما خواهد بود. ان شاء اللَّه.

صحیفه امام، ج 12، ص:41- 46

 

سخنرانی [در جمع بانوان فرهنگی گیلان (انتخابات ریاست جمهوری و مجلس)]

زمان: 15 دی 1358/ 16 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: انتخابات ریاست جمهوری و مجلس- اهمیت امور فرهنگی

حضار: بانوان فرهنگی گیلان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

اهمیت فرهنگ

من این مسائل و مشکلاتی که شما گفتید می دانم، و این طور نیست که اختصاص به طرف شما داشته باشد. همه جا مشکلات دارد، و بعد از هر انقلابی این مشکلات هست.

یک کشوری که لا اقل در این پنجاه و چند سال که ما شاهد بودیم آن طور به هم ریخته و خراب و آشفته و همه چیزش عقب مانده و اقتصادش ورشکسته تقریباً و همه چیزش عقب رانده و فرهنگش یک فرهنگ فاسد استعماری. یک همچو کشوری الآن به دست شما افتاده است و به دست ملت. کشوری که پنجاه و چند سال لا اقل در طول تاریخ از همه اطراف کوشش کردند که عقب مانده باشد و آشفته. شما امید این را نداشته باشید که به مجرد اینکه آن سد بزرگ شیطانی شکسته شد ما به بهشت موعود برسیم. ما به یک خرابه رسیده ایم. یک خرابه ای که فرهنگش سالهای طولانی لازم دارد تا عوض بشود. مغزها که در آن رژیم تربیت شده است به تربیت خاصی، طول یک نسل می خواهد تا اینکه تغییر بکند. همه چیز باید تغییر بکند. فرهنگ هم از امور مهمی است که در رأس امور تقریباً واقع شده است. این طور نیست که مطلب معلوم نباشد و این طور نیست که در استان گیلان تنها مشکلات باشد. هرجا شما بروید همین مسائل هست، منتها کم و زیاد دارد. و شما از مشکلات خودتان که مشاهده می کنید، اطلاع بیشتر دارید، از مشکلات دیگر کمتر و هر گروهی که می آیند همان مشکلات منطقه خودشان که مشاهدشان هست ذکر می کنند و گمان می کنند که جاهای دیگر این طور نیست. این تبلیغاتی که در طول مدت  سلطنت اینها و خصوصاً دوّمی انجام گرفته است، باور [برای ] مردم آورده است که یک مملکتی که در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست، منتها هر جمعیتی در منطقه خودشان دیدند این طور نیست، لا بد خیال کردند منطقه های دیگر این طور شده و بعد نوبت می رسد. علی  هذا از هرجا می آیند مشکلاتشان را می گویند، آن چیزهایی که در زندگی ابتدایی لازم دارند. حالا شما در گیلان دیگر مبتلای به اینکه باید بروید آب از یک فرسخ بیاورید و مبتلای به همین که، در اطراف خود تهران در حاشیه تهران هست که این زنها آن طوری که من در نجف که بودم این را برای من نوشته بودند که شاید بیشتر از سی تا محله است در این حاشیه تهران، یعنی از تهران است، اما حاشیه هست، بعضی شان هم در خود متن است که اینها مبتلای به این هستند که اینهایی که حاشیه هستند نه آب دارند، نه اسفالت دارند، نه فرهنگ دارند، هیچ چیز ندارند، این زنهای بیچاره باید بروند از پله های زیاد، بیشتر از پنجاه تا بروند بالا کوزه هایشان را آب کنند، از این پله ها باز برگردند بیایند برای این بچه هایی که توی آن زاغه نشسته اند.

این ابتلائات همه جا هست. در بعض از نقاط ایران طوری است که آب انبار باید داشته باشند که این آب باران جمع بشود در آن و برای تابستانشان آب باران داشته باشند.

حتی یک همچو آب انباری ندارند. من نجف که بودم، بعضی اهل خیر می آمدند و اظهار می کردند که اینها لازم دارند و ما هم کمکی، با اجازه کمک می کردیم و این کارها را می کردند. شما گمان نکنید که شما فقط مبتلای به این نقیصه ها هستید. یک نقیصه عمومی است برای همه کشور، و این نقیصه باید رفع بشود. و این نقیصه با همت همه ملت باید رفع بشود. یعنی اگر یک نقیصه در یک جا بود، خوب، دولت قدرت داشت که آن یک جا را زود درست بکند، اما در سرتاسر کشور حتی در مرکز، وقتی این نقیصه در سرتاسر کشور هست، یک مملکت وسیع سی و چند میلیونی و فاقد تقریباً همه چیز، باید این رفع بشود. و این باید به دست ملت رفع بشود، همان طوری که پیروزی با دست ملت  [حاصل ] شد. شما بانوان محترم، مردها، بچه ها، بزرگها، کوچکها، شهریها، دهاتیها، همه با هم مجتمع شدند و پیروزی را تحصیل کردند. لکن بعد از اینکه پیروزی را تحصیل کردند دیدند همه تبلیغات سابق حرف بوده است، هیچ ما نداریم. تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است. برای اینکه دلگرم کنند مردم را و اغفال کنند مردم را و همه چیزش را ببرند و این کار را هم کردند و بردند و خوردند. و حالا هم که این پیروزی اولی که این قدم اول برداشته شده و این همه آشفتگیها هست باز مجال نمی دهند.

این ریشه های فاسدی که در مملکت هست، و این توطئه هایی که در همه جا هست، مجال نمی دهد که یک فکر اساسی بشود، و آن فکرهای اساسی که دارد می شود پیاده بشود. خوب شما دیروز که آمدید قم مشاهد قم بودید. قم که مرکز علم است و مرکز اسلام است، یک وقت می بینید که یک همچو توطئه ای هست که این توطئه مربوط به قم تنها هم نبوده است. در همان حالی که قم یک همچو مسائلی بوده، تبریز هم در همان حال بوده است و از یک دست بوده. یعنی توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اینجا ندارد، با خارج هم روابط هست. الآن ما گرفتار این هستیم که این کشور را از دست دیگران که بیرون کردیم، بتوانیم حفظش کنیم. همه قوّه ها باید دنبال این معنا باشد. همه افکار دنبال این معنا که این توطئه هایی که هست اینها خنثی بشود و یک استقراری برای کشور حاصل بشود. شما دیدید که در هر قدمی که این کشور می خواست برای یک پیشرفت- پیشرفت راجع به اصل تأسیس حکومت که درجه اول است- هر قدمی که می خواست بردارد، مخالفتها شروع شد، و توطئه ها و کارشکنیها در همه جا. الآن هم این آشفتگی تازه ای که در قم و در تبریز تحقق پیدا کرد برای این است که آن قدمی که می خواهند باز ملت بردارند که تعیین رئیس جمهور است، این را نگذارند. یک نقشه حساب شده است که قدم به قدم هر چه ملت می خواهد یک کاری را انجام بدهد، در آن  قدم کارشکنی می کنند، و الحمد للَّه شکست می خورند. لکن در قدم بعد هم دست بردار نیستند، باز همان مسائل پیش می آید. حالا که ریاست جمهور می خواهد تعیین بشود و مردم می خواهند با فکر آزاد، با رأی آزاد یک کسی را تعیین بکنند، باز آن توطئه ها پیش آمده است. چنانچه قبلًا که قانون اساسی را می خواستند طرح ریزی کنند، آن مسائل پیش آمد. آن وقت که مجلس خبرگان تأسیس شد باز کارشکنی کردند. بعداً که تصویب شد قانون اساسی، باز کارشکنی می کنند، باز تعقیب می کنند و همینها هستند که روابط با خارج، با دیگران دارند و قدم به قدم با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند. و حالا این مخالفتی که، آشفتگی که تازه دیدید، این روی زمزمه ریاست جمهور است و در این هم شکست می خورند، لکن اینها دست برنمی دارند. بعد در مجلس شورا که می خواهند مردم وکیلشان را معین کنند منتظر مصیبتهای زیادتر باشید. آنجا دیگر آشفتگی بیشتر خواهد شد. لکن باید با قدرت [بایستید] هیچ مأیوس نباشید. هیچ این آشفتگیها شما را مأیوس نکند [تا] آن روزی که ما باید به آن مسائل اساسی برسیم و بعد ان شاء اللَّه این مسائل دوم را شروع بکنیم.

اگر ما بخواهیم حالا قوا را صرف بکنیم. همه قوا را صرف بکنیم برای این سازندگیها، برای فرهنگ که در رأس است و برای همه چیز، این مسائل اساسی آسیب ممکن است به آن برسد. الآن وقتی است که همه افکار، همه فعالیتها، همه اراده ها مصمم باشد، و فعالیتها شروع بشود برای اینکه این سنگر هم ما پیش ببریم، و یک رئیس جمهور به آن طوری که قانون اساسی تعیین کرده است و شرایطش را ذکر کرده است، خوب آن طور تعیین کنیم. و بعدش هم آن وقتی که مقتضی بشود، مجلس شورای ملی هم تأسیس بشود که ارکان حکومت مستقر باشد. ما حالا یک حکومت لغزان داریم. یک حکومت که باز استقرار ندارد. برای اینکه ما [و لو] قانون اساسی مان مورد تأیید ملت شد، لکن خوب باز رئیس جمهور و مجلس شورا لازم داریم. الآن اگر بخواهید افکار را متوجه بکنید به این مسائلی  که دست دوم است و از آن مسائل غفلت بکنید، خوب، احتمال این است که یک رئیس جمهور، یک وقتی آنها که در صددند، و اشخاص منحرف در صددند که یک منحرفی را- مثلا فرض کنید- تعیین کنند و جا بزنند، یک منحرفی که شاید در طول مدت حیاتش هم خودش را ملی جا زده، چنانچه دیدید مثل بختیار که در جبهه ملی و- نمی دانم- از طرفدارهای دکتر مصدق، و اینها ده- بیست سال اینجا این را حفظش کردند و [با چهره ] ملی، بعد هم دیدید چه جنایتکاری از کار درآمد و الآن هم مشغول هست. یک آدمی که به امریکا [پیشنهاد] می کند که دخالت نظامی مثلًا بکن- شاید گفته است- و قضیه اقتصادی را به قاعده گفته است که نه، باید ایران را در [حصر] اقتصادی قرار بدهی. آدمی که می گوید ملی، خودش را ملی حساب می کند آن وقت تأکید می کند که امریکا این کار را بکند. اینها دارند، یک همچو اشخاصی ذخیره دارند. ممکن است یک اشخاصی خودشان را، اگر ما غفلت بکنیم جا بزنند و یک مقامی را بگیرند. یا در مجلس شورا اشخاصی وارد بشوند که آن اهمیتش خیلی بیشتر است و اصل اساس را از بین ببرند. حالا باید همه شماها، همه خواهرها، همه برادرها، همه قوا باید مجتمع بشوند برای اینکه ما این دو مرحله را هم بگذرانیم. مرحله تعیین رئیس جمهور و بعد هم ان شاء اللَّه مجلس شورای ملی که یک حکومت مستقری، اسکلت حکومت تحقق پیدا بکند، و بعد برویم سراغ اینکه محتوای این باید چی باشد. محتوا الآن یک محتوای غربی تقریباً باید گفت هست. نه غربی غربزدگی! یک غربی وارداتی، یک غربی که این اجناس که خودشان نمی خواهند صادر می کنند، فرهنگی که خودشان نمی پذیرند برای ما صادر می کنند. یک همچو چیزهایی است الآن در کار. لکن ما باید حکومتمان را اساسش را درست کنیم. بعد برویم سراغ محتوا در درجه دوم. نه اینکه حالا نباید اصلًا در این کارها دخالت بکنیم نه اینکه نباید فعالیت بکنیم، باید بکنیم. لکن نباید از آن اصل، آن اساس غافل باشیم. گاهی وقتهاست که برای خاطر توجه به فروع، آدم از اصل باقی می ماند، عقب می ماند. باید کاری بکنیم که از آن اصل عقب نمانیم. اصل قضیه که عبارت از استقرار یک حکومت مستقر تامّی است، اسلامی و صحیح این تحقق پیدا بکند. آن وقت بعد از اینکه اصل تحقق پیدا کرد برویم سراغ فروعش. همان طوری که در اسلام هم از اول که اسلام را آوردند یا انبیای دیگر، ادیان خودشان را آوردند، اول دنبال این بودند که مشرکها را متوجه بکنند به اصول. اصول را اول پیشنهاد می کردند، بعد که اصول را پابرجا می کردند می رفتند سراغ فروعش می رفتند، سراغ آن چیزهایی که شاخه های او هست. الآن هم ما مبتلای به این مسأله هستیم که راجع به اصل دارند کارشکنی می کنند. همین توطئه دیروز قم- که دنباله هم دارد- به نظر می رسد برای این است که این قضیه [در] اصل پیش نرود. و بعد هم منتظر این هستیم که توطئه های زیادتر در قضیه شورای ملی، مجلس شورای ملی باشد. اینکه من عرض می کنم، نه اینکه می گویم نباید حالا فرهنگ را هیچ دست به آن زد. الآن هم باید جدیت کرد و مشغول هم هستند. مشغول طرح ریزی و مشغول این مسائل هستند. نه اینکه خیال کنید نیستند.

لکن خوب، این مجال می خواهد ...

صحیفه امام، ج 12، ص:47- 52

نامه [به آقای ابو الحسن بنی صدر (تقدیر از نیروهای مسلح)]

زمان: 1359 ه. ش./ 1401 ه. ق

مکان: تهران، جماران

موضوع: تقدیر از نیروهای مسلح

مخاطب: بنی صدر، ابو الحسن (رئیس جمهور)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب آقای بنی صدر، رئیس جمهور

مراتب تقدیر این جانب را از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و فرماندهان محترم ابلاغ نمایید. به خواست خداوند متعال، نیروی ایمان پیروز است.

صحیفه امام، ج 13، ص: 491

 

پیام [به آقای ابو الحسن بنی صدر (تبریک پیروزی نیروهای مسلح در جبهه ها)]

زمان: 15 دی 1359/ 28 صفر 1401

مکان: تهران، جماران

موضوع: تبریک پیروزی سپاهیان اسلام در جبهه های جنگ

مخاطب: بنی صدر، ابو الحسن (رئیس جمهور)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب آقای رئیس جمهور- ایّده اللَّه تعالی

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ  خبر پیروزی چشمگیر قوای مسلح اسلام، با هماهنگی بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید. سلام و تقدیر این جانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمایید. انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگی و انسجام همه رزمندگان محبوب بزودی کشور اسلامی از لوث وجود کفار- خذلهم اللَّه- پاکسازی شود. از خداوند تعالی سلامت و پیروزی همگان را خواستارم. امیدوارم خبر پیروزی نهایی را به خواست خداوند تعالی بزودی دریافت دارم. سلامت جنابعالی و رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی که ستون فقرات انقلاب اسلامی ما می باشند از خداوند تعالی خواستارم.

15 دی ماه 1359- روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 13، ص: 492

پیام [به رزمندگان (تقدیر و تشکر از پیروزیهای آنان در جبهه های غرب و جنوب)]

زمان: 15 دی 1360/ 9 ربیع الاول 1402

مکان: تهران، جماران

موضوع: تقدیر از پیروزی لشکریان اسلام در جبهه های جنوب و غرب

مخاطب: رزمندگان اسلام

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ  خبر پیروزی چشمگیر قوای مسلح اسلام با هماهنگی بین جمیع رزمندگان عزیز موجب تقدیر و تشکر گردید. سلام و تقدیر این جانب را به فرماندهان محترم و سران عزیز و سربازان و پاسداران معظم اسلام ابلاغ نمایید. انتظار دارم که با پشتکار و هماهنگی و انسجام، همه رزمندگان محبوب بزودی کشور اسلامی را از لوث وجود کفار- خذلهم اللَّه- پاکسازی کنند.

از خداوند تعالی سلامت و پیروزی همگان را خواستارم. امیدوارم خبر پیروزی نهایی را به خواست خداوند تعالی بزودی دریافت دارم. سلامت رزمندگان عزیز و فرماندهان و افسران و درجه داران و پاسداران و بسیج و شبه نظامیان و تمامی نیروهای مسلح و نیروهای مردمی که ستون فقرات انقلاب اسلامی ما می باشند، از خداوند تعالی خواستارم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 15، ص: 466

 

حکم [انحلال هیأتهای گزینش در سراسر کشور و تأسیس هیأتهای دارای صلاحیت ]

زمان: 15 دی 1361/ 20 ربیع الاول 1403

مکان: تهران، جماران

موضوع: انحلال هیأتهای گزینش در سراسر کشور، و تأسیس هیأتهای دارای صلاحیت

مخاطب: ستاد پیگیری تخلفات قضایی و اداری (فرمان هشت ماده ای)

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

ستاد پیگیری تخلفات قضایی و اداری

اخیراً چند کتاب به عنوان سؤالات دینی و ایدئولوژی اسلامی را ملاحظه نمودم و بسیار متأسف شدم از آنچه در این کتابها و جزواتی از این قبیل به اسم اسلام، این دین انسان ساز الهی، برای گزینش عمومی مطرح شده است و آنها را میزان رد و قبولی افراد قرار داده اند. این نوشته ها که مشحون از سؤالات غیر مربوط به اسلام و دیانت و احیاناً مستهجن و أسف آور است از آنجا که به اسم دیانت اسلام منتشر شده است، از کتب و جزوات انحرافی است که برای حیثیت اسلام و جمهوری اسلامی مضر است، و به وزیر ارشاد توصیه نمودم که امثال این کتب را در اسرع وقت جمع آوری و فروش و خرید و نشر آنها را ممنوع شرعی اعلام نمایند. شاید بسیاری از افرادی که در تدوین آنها دخالت داشته اند دارای حسن نیت بوده اند، لکن احتمال نفوذ شیاطین در این نحو مسائل قوی است که برای مشوه نمودن چهره نورانی اسلام یا جمهوری اسلامی به این امر اقدام نموده اند. لهذا مراتب زیر را از ستاد محترم خواستارم:

1- تمام هیأتهایی را که به نام گزینش در سراسر کشور تشکیل شده اند، منحل اعلام می نمایم، چه در قوای مسلح یا در وزارتخانه ها و ادارات، و چه در مراکز آموزش و پرورش تا برسد به دانشگاه ها، تمام آنها منحل است و ستاد انحلال را اعلام نماید.

2- ستاد موظف است در اسرع وقت دستور دهد تا هیأتهایی به جای هیأتهای منحله، از افراد صالح و متعهد و عاقل و صاحب اخلاق کریمه و فاضل و متوجه به مسائل روز تعیین تا در گزینش افراد صالح، بدون ملاحظه روابط اقدام نمایند، و گزینش زیر نظر آنها. انجام گیرد، و دقت شود تا این افراد، تنگ نظر و تندخو و نیز مسامحه کار و سهل انگار نباشند. و چنانچه قبلًا تذکر داده ام میزان در گزینش، حال فعلی افراد است، مگر آنکه از گروهکها و مفسدین باشند، یا حال فعلی آنها مفسده جویی و اخلالگری باشد. و اما کسانی که در رژیم سابق به واسطه جو حاکم یا الزام رژیم ستمگر مرتکب بعضی نارواها شده اند ولی فعلًا به حال عادی و اخلاق صحیح برگشته اند، تندرویهای جاهلانه در حق آنها نشود که این ظلم است و مخالف دستور اسلام، و باید ممنوع اعلام شود.

3- از آنجا که بسیاری از سؤالهای اسلامی این کتابچه ها از مسائل غیر محل اطلاع می باشد که شاید فضلا و علمای زحمتکش نیز در جواب آنها عاجز باشند، و نیز بعض آنها غلط و بعضی از سؤال و جوابها بر خلاف است، این نحوه سؤالات به هیچ وجه معیار در گزینش افراد نیست، و ندانستن آنها برای آنان اشکال و عیبی ندارد. لازم است ستاد محترم، اشخاصی را مأمور کند که اگر افرادی، چه به واسطه سؤالهای شرعی، که دانستن آنها برای این اشخاص لزوم ندارد، و چه سؤالهای ناروایی که به اسلام ارتباط ندارد، از ادارات و یا وزارتخانه ها یا دیگر مراکز اخراج شده اند و یا به واسطه آن استخدام نشده اند، تشخیص داده تا اگر اخراج یا عدم پذیرش به صرف این امور یا اشباه آن بوده است، آنان را به محل خود برای خدمت برگردانند که این نحوه عمل که با آنها شده است ظلم فاحش است، و محروم نمودن کشور از اشخاص مفید می باشد که از همه اینها باید جلوگیری شود. و نیز از افراد صحیحی که در هیأتهای گزینش بوده اند، قدردانی شود و به افراد دیگر آنها نصیحت شود تا نظیر این افعال در کشور اسلامی واقع نشود.

4- ستاد محترم دستور دهد کتابچه های مختصری شامل بعضی از مسائل شرعی که محل اطلاع عمومی است، و مسائل اعتقادی که دانستن آنها در اسلام لازم است به طور ساده، بدون معماها که در این کتب و نشریات انحرافی موجود است، و بعضی مسائل مناسب با شغل افراد، با نظارت اشخاص مطلع از احکام اسلام و متوجه به اطراف مسائل سیاسی و اجتماعی تهیه شود و آنها را در دسترس افراد قرار داده، و در صورت احتیاج  اشخاص را آموزش دهند، و بدون آموزش، سؤال از آنها نشود و میزان رد و قبول، موازین اسلام و انسانی باشد که هدایت جاهلان، منظور نظر اصیل است.

5- تجسس از احوال اشخاص در غیر مفسدین و گروههای خرابکار مطلقاً ممنوع است، و سؤال از افراد به اینکه چند معصیت نمودی، چنانچه بنا به بعضی گزارشات این نحوه سؤالات می شود، مخالف اسلام تجسس کننده، معصیت کار است. باید در گزینش افراد این نحوه امور خلاف اخلاق اسلامی و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.

6- بنا به گزارش رسیده، بعضی از کلاسهای درسی که در ارتش و سپاه و سایر مراکز نظامی و انتظامی تأسیس شده است، بسیار مستهجن و مبتذل است. باید این کلاسها به وسیله اشخاص عالم، عاقل و متعهد اداره شود، و نمایندگان این جانب در نیروهای نظامی و انتظامی با کمال جدیت به اصلاح آنان پرداخته و به کار خود ادامه دهند. این ستاد موظف است برای هر وزارتخانه یا مراکز دیگر کتابچه هایی مناسب با کار آنان به صورتی معقول و اسلامی تهیه نموده و از تعلیمات جاهلانه و احیاناً ضد انقلابی جلوگیری نمایند.

از خداوند تعالی توفیق آقایان را در امور محوله و حُسن جریان آن را خواستارم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 17، ص:219- 221

 

پیام [به ستاد تبلیغات جنگ (تأکید بر استمرار حضور رزمندگان در جبهه ها)]

زمان: 15 دی 1365/ 4 جمادی الاول 1407

مکان: تهران، جماران

موضوع: تأکید بر استمرار حضور رزمندگان در جبهه های جنگ

مخاطب: ستاد تبلیغات جبهه و جنگ

[محضر مبارک فرمانده کل قوا، امام خمینی. سلام علیکم.

مواردی در جبهه پیش می آید در هنگامی که فرماندهان محترم نظامی لشکرها و تیپهای سپاه اسلام به حضور بیشتر و ادامه فعالیت برادران عزیز بسیجی در جبهه ها برای آمادگی و ادامه عملیات نیاز مبرم و حیاتی دارند برخی از این عزیزان به این دلیل که مأموریت چند ماهه آنان پایان یافته است تقاضا و اصرار به مراجعت به شهر و گرفتن پایانی می نمایند که در صورت توافق مسئولین جایگزینی سریع آنها ممکن نبوده و رفتن آنها ضربه کاری و جبران ناپذیری در وضعیت تثبیت خطوط پدافندی و یا نتیجه عملیات و ... وارد نموده و باعث تضعیف روحیه رزمندگان نیز می گردد. متمنی است نظر مبارک خود را در این مورد بیان فرمایید تا رزمندگان اسلام به گوش جان پذیرا باشند و سرلوحه عمل قرار دهند. از خداوند تبارک و تعالی صحت و سلامت و طول عمر حضرت عالی را عاجزانه مسألت داریم. 27/ 9/ 65- تبلیغات جبهه و جنگ ].

بسمه تعالی

در فرض مذکور باید در جبهه باشند و نمی توانند به هیچ عذری جبهه ها را ترک نمایند. ان شاء اللَّه موفق باشند.

15 دی 65

روح اللَّه الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 20، ص: 180

 

 

انتهای پیام /*