وقایع و بیانات و رخدادهای حیات پر برکت حضرت امام خمینی (س) 11 دی ماه

کد : 2879 | تاریخ : 11 دی 1398

سخنرانی [در جمع خانواده شهدا و امدادگران (راه رسیدن به پیروزی نهایی)]11 دی 58

سخنرانی [در جمع بانوان آذربایجان (گروهکهای ضد انقلاب در تبریز)] 11 دی 58

سخنرانی [در جمع نمایندگان مردم آذربایجان شرقی (ایستادگی و مقاومت)] 11 دی 58

 

سخنرانی [در جمع خانواده شهدا و امدادگران (راه رسیدن به پیروزی نهایی)]

زمان: 11 دی 1358/ 12 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: راه طولانی تا رسیدن به پیروزی نهایی- توطئه ها و ترفندهای رنگارنگ

حضار: خانواده های شهدا و امدادگران شهرهای شیراز و تهران، کارکنان شرکت هپکو

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

استمرار نهضت و مبارزه با ریشه های استعمار

ما تقریباً هر روز مواجه هستیم با این مادرهایی که بچه هایشان را از دست دادند و این پدرهایی که عزیزانشان را از دست دادند و این معلولین و این مجروحین و این گرفتاریهایی که در رژیم سابق برای ملت ما مهیا شده بود. ما هر روز تأثرات زیادی در این مسائل داریم، لکن خودمان را تسلیت می دهیم به اینکه ملت ما به صورت مجاهدین صدر اسلام درآمدند. همان طور که در صدر اسلام در رکاب رسول اللَّه و امیر المؤمنین، سلام اللَّه علیه- عده کثیری از فرزندان اسلام از دست رفتند، لکن اسلام را حفظ کردند.

امروز هم که ما در یک موقعیتی واقع هستیم که اسلام روبروی کفر ایستاده است و احتیاج به فداکاری دارد، ملت ما بحمد اللَّه مردانه ایستاده و فداکاری می کند. نه مردها، زنها، و نه زنها و مردها، بچه ها همه ایستاده اند و اسلام عزیز را می خواهند که به پیش ببرند. امروز روزی است که ما مواجه با قدرتهای شیطانی بزرگ هستیم و آنها هم از توطئه ها [باز] ننشسته اند. مشغول توطئه هستند. توطئه های زیادی در داخل دارند. مهم آن توطئه های داخلی است. آن حرفهای خارجی که مثلًا انحصار اقتصادی، مداخله نظامی، اینها مهم نیست که قابل اعتنا باشد و امریکا هم در این اعلام کردن که شکست خورد. لکن توطئه های داخلی که عمال اجانب و بیشتر از همه عمال امریکا در داخل مشغول توطئه هستند، اینها هستند تا حالا آن شکست نهایی را نخوردند. آن مقداری را که ملت ما شکست داد آنها را، این است آن عمال ظاهریشان را که در رأسشان محمد رضا بود. آنها را دستشان را کوتاه کردند و از ایران راندند و دستهای جنایتکار اجانب هم آنها که ظاهر بود قطع شد. لکن ریشه های زیرزمینی، توطئه های دامنه دار همه جانبه در همه قشرها مشغول اند. و ملت ما گمان نکند که پیروزی نهایی را پیدا کرده است نه، بین راه هستیم، در حال انقلابیم ما. تا تمام این قشرها، و تمام این ریشه های فاسد از این مملکت قطع نشود ملت ما نباید آرام بگیرد. همین نهضت را که بحمد اللَّه با قدرت تا اینجا رسانده است، باید با قدرت هم پیش ببرد. و من امید دارم که با این روشنی که پیدا شده است، با این نوری که در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پیدا کرده اند و فهمیده اند که دشمنها کی هستند و دوستها کی و توطئه گرها چه سنخ مردمی هستند. امید این هست که ان شاء اللَّه پیروزی را شماها در آغوش بگیرید.

لکن مهم دو مطلب است: یکی که بسیار مهم است، این است که جوانهای ما در هر رشته ای که هستند و خصوصاً آنهایی که در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهایی که در کمیته ها هستند و چه آنهایی که پاسدار هستند و چه قوای انتظامیه و همه قشرها، توجه کنند که اسلام است که ما را پیروز کرده. همین فریاد «اللَّه اکبر» و تقاضای شهادت که در همه قشرها پیدا شده است. پدری که فرزندش را از دست داده افتخار می کند که شهید شده است. مادری که چند تا فرزند داشته و بعضی اش را از دست داده و آرزو می کند، می گوید که، دعا کنید آنهای دیگر هم شهید بشوند. و این دنبال این است که نهضت اسلامی بوده. اگر یک نهضت غیر اسلامی بود، برای دنیا بود، معنا نداشت که یک کسی بگوید، من بچه هایم را می دهم برای دنیا، چون برای خداست و نهضت برای خدا بوده است. و در آن وقتی که همه شما توجه داشتید به اینکه پیش ببرید، هیچ راجع به خودتان دیگر توجه نداشتید. و باید گفته بشود که از خود گذشته و به خدای تبارک و تعالی پیوسته بودید، پیروزی را به دست آوردید، آن هم یک پیروزی که در تاریخ نظیر باید گفت ندارد.

تقریباً تمام انقلاباتی که پیدا شده است به توسط یک قشر نظامی، یک حزبی که پیوند با نظامی داشته است، یک اشخاصی که از غیر، از خارج تقویت می شدند واقع شده است. شما همین کودتایی که در افغانستان در این چند روز واقع شد، یک شخص که اعلام کرده است من کمونیست هستم، و از سران کمونیست بوده است، با نظامی کشور شوروی این کودتا را کرده است. و آن هم الآن معلوم نیست که بتوانند به آخر برسانند.

ملت افغانستان هم یک ملتی است که بپاخاسته، لکن کودتاهایی که در آنجا [پیاپی ] پیدا شده است، یکی بعد از دیگری، یک کودتای نظامی بوده است و به وسیله خارجیها بوده است. سایر کودتاها هم این طور بودند. انقلاباتی هم که پیدا شده است، آن مقداریش که نظامیها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آن قدر دخالت نداشت. شما شاید در طول تاریخ کم پیدا کنید یا پیدا نکنید، یک انقلابی که از متن خود مردم جوشیده باشد و هیچ اتکا به قوه نظامی، به قدرت خارجی نداشته باشد، و هیچ سازوبرگ نظامی هم نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعلیمات نظامی در کار نباشد، همین توده مردم، دانشگاهی که شغلش تحصیل بوده، طلبه که شغلش تحصیل بوده، بازاری که شغلش کسب بوده، کشاورز که شغلش معلوم بوده است و آنهایی که در کارخانه ها کار می کردند که همه یک شغلهای خاصی داشتند و اصلًا نظامی در کار نبوده، نه تعلیمات نظامی دیده بودند و نه سازوبرگ نظامی داشتند، با یک قدرت معنوی یک تبدل از انسان مادی به انسان معنوی پیشبرد شد. آنها مجهز به همه قوا، به همه آلات تجهیز، دارای همه جور سازوبرگ جنگی و افراد نظامی تعلیمات نظامی دیده و پشت سرشان تمام قدرتها، ابرقدرتها و پایین تر از آنها، و شما اتکا به خود و از باطن خود جمعیت جوشید این نهضت، و اتکا به خدا، این شما را پیش برد. این را باید حفظش کنید.

اگر بخواهید که نهضتتان ان شاء اللَّه به آخر برسد و همه احکام اسلام ان شاء اللَّه پیاده بشود و یک مملکت اسلامی، یک مملکت الهی پیدا بشود، باید این رمزی که شما را به  پیروزی رساند حفظش کنید. و این توجه به خدا، و همین ایمانی که شما را پیش برد و بی اعتنایی به آن چیزهایی که خود آدم می خواهد بلااشکال شما توجه به این داشتید.

همه خواهرها، برادرها، آن روزی که تو خیابانها می آمدید و فریاد می زدید که این رژیم را ما نمی خواهیم و جمهوری اسلامی را می خواهیم، توجه داشتید که هیچ کدام فکر این نبودید که لباستان چی است، خانه تان چی است، زندگی تان چی است، مدرسه هایتان چه جوری است، هیچ، ابداً، این فکر در مغز شماها نبود. اگر این فکر بود پیروز نمی شدید.

اگر هر کدام فکر این بودید که زندگی ام باید چه جوری باشد، پیروز نمی شدید. برای اینکه هر کس فکر خاصی دارد و دنبال آن است. همه جهات مربوط به خودتان را رها کردید و وجهه قلبتان خدا بود و اینکه اسلام را می خواهیم زنده کنیم. از ظلم و از بیدادگریها به تنگ آمده بودید. توجه کرده بودید به عدالت الهی. و آن روزی که پیش می رفتید هیچ در فکر نبودید. همه به فکر آن مقصد بودید. این معنا اگر از دست شما گرفته بشود و حالا [دائماً] مربوط باشد به کارهای خودتان، اگر ما به آخر رسیده بودیم، آن وقت وقت این بود که بنشینیم راجع به اینکه چه باید بکنیم، سازندگی. اما ما به آخر نرسیدیم ما. الآن نظیر همان وقتهاست که توی خیابانها فریاد می زدید. حالا آن جهت خیابانی اش از بین رفته است لکن مواجهید با یک قدرت بالاتر و آن قدرت امریکا و دیگران.

اگر ما خودمان را پیروز حساب کنیم و برویم دنبال اینکه باید ما حالا که پیروز هستیم برویم ببینیم کی چی دارد، کی چی ندارد، برگردیم به خودمان و به حال خودمان، این پیروزی همین جا توقف می کند. اگر توقف هم بکند خوب است، عقب می رود. آنها توطئه می کنند و با هم مجتمع می شوند. شماها وقتی برگشتید به حال خودتان، با هم متفرق می شوید. آن وقت شما مجتمع بودید و آسیب ناپذیر و آنها نمی توانستند کاری بکنند. حالا شیاطین با هم اجتماع می کنند و با هم پیوند می کنند. و شما چنانچه از آن  حالی که داشتید برگردید به حال خودتان، هر کدامتان آن چیزی را که مربوط به خودتان هست توجه به آن پیدا بکنید، متفرق می شوید و آسیب پذیر، در صورتی که بین راه هستید. اگر به مقصد رسیده بودید، اشکالی خیلی نداشت. لکن بین راه هستید الآن. یک قافله ای که یک گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است، گذرانده، اگر خیال کند که تمام شد قضیه و گردنه های دیگر را در فکرش نباشد، با چند نفر دزد از بین می رود. اما اگر همان طوری که در گردنه اول مجهز بود و خودش را برای مقابله با سارق مهیا کرده، در گردنه های بعد هم به همان طور مجهز باشد، نمی تواند آسیب ببیند. شما حالا یک گردنه را گذراندید. این گردنه شاهنشاهی است، این را گذراندید. اما گردنه های دیگر هست الآن، باید آن را هم بگذرانید و می توانید. اگر آن معنایی که درتان حاصل بود که آن گردنه را از آن گذشتید آن را نگهش دارید محکم نگهش دارید، همه گردنه ها را خواهید گذراند. امروز چیز مهم این است که اختلافات بکلی از بین برود.

آنهایی که می خواهند این جمهوری به آخر نرسد و ضربه دیدند از جمهوری اسلامی، ضربه دیدند از ملت ایران، و می دانند این ضربه را از اسلام دیدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام می کنند، و می خواهند نگذارند. نمی خواهند که جمهوری اسلامی پیدا بشود. اول راجع به جمهوری اسلامی اش، اسلامش را می گفتند لازم نیست، بعداً نمی خواستند بگذارند رأی بدهند. بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست کردند تا رسیده به اینجا که حالا می خواهید رئیس جمهور فرض کنید معین کنید. اینجا هم باز همین مسائل پیش می آید. بعد هم در مجلس شورا همین مسائل پیش می آید. اینها نمی خواهند که یک مملکتی با رژیم اسلامی تحقق پیدا بکند. برای اینکه ضربه را از اسلام خورده اند. توطئه ها یک قسم زیادش به وسیله آنهایی که وابسته به آن قدرتهای بزرگ، وابستگی به قدرتهای بزرگ دارند، یک مقدار زیادش صرف می شود فعالیتها در اینکه، نگذارند جمهوری اسلامی پیدا بشود. نگذارند یک رئیس جمهور متعهد و مسلمان و دلسوز برای ملت، غیر وابسته به شرق و غرب پیدا بشود. این یک قضیه هست که شما با قدرت اسلامی پیش رفتید و خودتان چیزهایی که احتیاجات شخصی بود کنار گذاشته بودید. حالا هم باید همین طور جلو بروید و تا آنجایی که ان شاء اللَّه مستقر بشوید.

یک قضیه هم که دنبال این مطلب است و آنها باز جدیت در آن دارند این است که با راههای مختلف، گروههای مختلف درست کنند. و این یک گروهی که شما داشتید، همه یک حزب کأنّه بودید همه حزب خدا بودید، آن را می خواهند از دستمان بگیرند. این وحدت را می خواهند از دستمان بگیرند. یک جمعیتی هر چه افرادش زیاد باشد، اگر این جمعیت با هم منسجم نشوند، یک نحو وحدت پیدا نکند، آسیب برمی دارند. اصلًا خودشان آسیب خودشان می شوند. اگر یک جمعیتی در یک کشوری، در یک استانی، در یک شهری، با هم یک وحدتی نداشته باشند، اینها به جان هم می ریزند، قهراً خود باطنشان آسیب می بیند. و اگر وحدت داشته باشند، هر چه وحدت زیادتر باشد، آسیب کمتر می شود. در راه که ما بودیم، این نهضتی که داشتیم در اول راه، این وحدت و این انسجام زیاد بود، محکم بود. یعنی اصل فکر اینکه «کی دشمن من است» هم نبود تو کار.

همه یک نظر بود. اگر هم یک فکری بود خیلی در اقلیت بود. یک انسجامی بین ملت حاصل شد، کأنّه از یک حلقوم صدا درمی آید. شما اگر در تهران می آمدید همان معنا را می شنیدید. در تظاهرات که در آخر ایران می شنیدید همان مطلبی که ... همان فریادی که از حلقوم تهرانیها در می آمد از حلقوم آبادانیها هم در می آمد [و] بندرعباسیها هم در می آمد، مشهد هم همین طور، همه جای ایران یک صدا داشتند. مثل اینکه یک حلقوم دارد صدا می کند. این طور منسجم شده بودید. یک جامعه توحیدی ایجاد کرده بودید که همه یکی بودید. آنها هم این جهت را دیدند که سیلی که خوردند از این حیثیت خوردند، از دو حیثیت بود: یکی اسلامش بود، یکی هم این حیثیتی که، انسجامی که شما با هم داشتید. این دو تا هر دو مورد نظر بوده است. آنجا را کوشش می کنند با قلمها و با قدمها، با تبلیغات، اسلام را از دستمان بگیرند؛ نگذارند حکومت اسلامی پیدا بشود. از این طرف هم انسجام را می خواهند از دست شما بگیرند. آن وحدت و جهت جامعه توحیدی که عبارت از این بود که همه با هم یک مقصد داشتید و کأنّه از یک حلقوم صدا در می آمد، یک اراده کأنّه دارد عمل می کند. این را می خواهند از دستمان بگیرند، متفرق کنند همه را از هم. طرحهای مختلفی در این [مورد] دارند. راههای مختلفی برای اینکه این انسجام را از دست شما بگیرند، این وحدت را از دست شما بگیرند، راههای مختلفی دارند در هر جا.

این لشکرهای شیطان، جنود ابلیس، الآن در همه جای ایران رفتند و هستند. هر جا هم یک صدایی درمی آید از همینهاست. از همین شیطانهایی است که تابع همان شیطان بزرگها هستند. از اینها هر جا یک صدایی درمی آید و تفرقه افکنی می شود، از همینهاست. هر جا صحبت این است که ما می خواهیم چه بشود در مقابل نهضت، در مقابل این جمهوری اسلامی یک قدی عَلَم می کنند، از این تبلیغات اینهاست. توی شهرها، بیشتر توی دهات، حالا توی روستاها. الآن بیشتر با اسمهای مختلف، با فرمهای مختلف می روند و این اشخاص خوب را، اشخاص اسلامی را گولشان می زنند. اینها شیطانند، و اینها یک مردم سالمی هستند. می آیند به اسم اسلام، آنهایی که می خواهند اسلام را بشکنند، با اسم اسلام اینها را گول می زنند. اوراق می نویسند متفرق می کنند در همه جا که چه. و می خواهند تفرقه بیندازند بین قشرها. دانشگاه می روند یک چیز می گویند. بازار یک چیزی می گویند. در پیش کشاورزها می روند یک چیزی می گویند.

در کارخانه ها می روند با کارگرها یک چیزی می گویند. هر جا به یک فرمی وارد می شوند. در شهرها هم الی ما شاء اللَّه تفرقه می خواهند بیندازند. و اینها بین همه قشرها می خواهند، همان طوری که تا حالا زحمت کشیده شد و دانشگاهی را به اهل علم و به طلبه های مدرسه نزدیک کرد و با همّشان کرد و همفکرشان کرد، می خواهند این را از هم  جدا کنند باز. بازاری و دانشکده ای به هم رفیق شده بودند. دانشگاه و بازار کأنّه یک موجود بودند. با هم عمل می کردند. اینها می خواهند حالا جدا کنند از هم. در همه قشرها یک همچو کاری توطئه است، و در صددند که بشود. تا ببینیم که ملت ما تا چه اندازه بیدار است. آیا دستهای اینها را خوانده است؟ آیا توطئه های اینها را توجه به آن کرده است؟ باید بگویید به همه. همه ما مکلفیم که این مسائل را تبلیغ کنیم. اهل علم و اهل منبر بیشتر، روشنفکر و اهل قلم بیشتر. دیگران هم باید بگویند به همه. به طور توصیه از هم، توصیه کنند به هم. سفارش کنند به هم که گول این شیاطینی که می خواهند جدا کنند شماها را از هم، گول اینها را نخورید. با اسم اسلام هم می آیند. با اسلام می خواهند جدا کنند از هم. باید این دو تا مطلب در نظر گرفته بشود، که یکی حفظ وحدت ما، یکی هم این جهت اسلامیت که توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود.

و یکی از مسائل دیگری هم که باز شیاطین دارند دنبال می کنند و ما باید توجه داشته باشیم این است که کارهایی که انجام می گیرد، چه از دولت و چه از ملت، چه از پاسدارها و چه از کمیته ها، چه از دادگاهها و چه از نظامیها، از هر طایفه ای که انجام می گیرد، توجه داشته باشند که روی موازین اسلام انجام بگیرد. ما انقلاب که کردیم، انقلاب از تقریباً رژیم طاغوت و کفر به رژیم اسلام و عدل است. نباید به اسم انقلاب، ما کار خلاف انقلابی بکنیم. انقلاب اسلامی است. انقلابات دیگر دنیا اسلامی نبوده. دنبالش هزار جور فسادها بوده است. اما انقلاب ما انقلاب اسلامی است. همه شما به جمهوری اسلامی رأی دادید. یک عده معدودی نه، رأی ندادند. اما ملت رأی داد به جمهوری اسلامی. رأی داد به جمهوری اسلامی. یعنی پذیرفت که نظام، نظام اسلامی باشد. این را ملت ما پذیرفته است، و رأی به آن داده. باید وفادار باشد به این رأی. وفادار باشد به این تعهد. شما با اسلام یک تعهدی الآن کردید. همه مان متعهدیم برای اسلام. اما تازه یک تعهد خاصی با اسلام بستیم و ما بیعت کردیم با اسلام. بیعت ما این است که ما جمهوری  اسلامی و نظام اسلامی می خواهیم و رأی به این دادیم و بیعت کردیم با این. اگر بنا باشد که بگوییم که ما بیعت کردیم با اسلام، با جمهوری اسلامی، رأی دادیم به جمهوری اسلامی، لکن به احکام اسلام عمل نمی کنید، این خلاف بیعت است. این خلاف معاهده است. باید همه چیز، همه چیزها اسلامی باشد. اگر مصادره می شود باید روی موازین اسلامی باشد. اگر مال دیگری را، هر چه باشد، مال او باشد و از او به اسم مصادره بگیرند، این خلاف بیعتی است که شما با اسلام کردید. اگر یک دادگاهی مال یک شخصی را که احراز نکرده است که این مال از طریق حرام آمده پیش او، از چپاول آمده پیش او، بخواهد آن را مصادره کند، با آن بیعتی که کرده است که من اسلامی هستم، مخالفت کرده. اگر یک وجب زمین مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون میزانهای شرعی، بر خلاف این معاهده ای است که با اسلام ما کردیم. اگر یک نفر آدم ظلم به او بشود، بر خلاف موازین به او یک تعدی بشود، هر که این کار را بکند، و این معاهده ای که کرده است، مخالفت کرده. ما همه چیزمان باید اسلامی باشد. نباشد آن طوری که اسم اسلام را رویش بگذاریم و در واقع طاغوت باشد. یک وقتی ما توجه به این نکنیم که ما از طاغوت سر درآوردیم با اسم اسلام، خوب، آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو کار نبود. ما می گوییم اسلام، لکن یک وقت سر از طاغوت درآوریم. طغیان بکنیم به مردم. پاسدار مردم را اذیت کند. پاسبان مردم را اذیت کند. دادگاهها بر خلاف حکم بکنند. باید همه چیز اسلامی بشود.

اگر همه چیز اسلامی بشود، یک جامعه ای پیدا می شود غیر قابل فساد. آسیب دیگر نمی بیند آن جامعه. و اگر بنا باشد که باز یک جامعه هرج و مرجی باشد آسیب بردار هست. همه چیزش باید سر جای خودش محکم باشد، و موازین باید موازین الهی باشد، و مملکت یک مملکت اسلامی باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام یک چیز حکم می کند و آن قانون است. زمان پیغمبر هم قانون حکم می کرد. پیغمبر مجری بود. زمان امیر المؤمنین هم قانون حکم می کرد. امیر المؤمنین مجری بود. همه جا باید این طور باشد که قانون حکم کند. یعنی خدا حکم بکند. حکم خدا. حاکم یکی است: خدا. قانون، قانون الهی. دیگران هم مجری.

اگر بخواهند از خودشان یک چیزی بگویند، پیغمبر اکرم که رأس همه عالم است، خدا به او خطاب می کند که اگر یک چیزی بر خلاف آن چیزی که من گفته بودم بگویی «، وتینت» را قطع می کنم. اخذت می کنم و رگ کمرت را پاره می کنم. برای اینکه اجرا باید بکنی آن که اسلام گفته. تو مجری آن هستی. البته معلوم بود که او مجری است و البته معلوم بود که هیچ وقت تخلف نمی کند. لکن سرمشق است این. به آن فرد اول این اخطار را می کند تا من و شما بفهمیم مطلب را. تکلیف مان را بفهمیم. به فردی که معلوم است، خدا هم می داند این را که این تخلف کن نیست، یک قدم آن طرف نخواهد گذاشت، لکن به او به طور اینکه اگر این کار را بکنی، به او می گوید تا همه مردم تکلیفشان را بفهمند که اگر پیغمبر این طور است دیگران هم همین طور. و اگر ما تخلف کنیم از قوانین الهی، تا یک حدودی خدای تبارک و تعالی، مهلت می دهد. لکن یک وقت هم اگر از مهلتش گذشت دیگر معلوم نیست چه خواهد شد. حالایی که ما همه فریاد می زنیم و بر ضد این اشخاصی که همه چیز ما را بردند این صداها را می کنیم که امریکا کذا، اگر خودمان یک وقتی یک تخلفی بکنیم و توجه نداشته باشیم به اینکه نباید تخلف کنیم، اعتنا نکنیم به قوانین اسلام، یک وقت خدای نخواسته عنایت خدا از ما سلب می شود. خودمان را به خودمان واگذار می کند. و اگر این طور شد، یکی، یکی از بین خواهیم رفت. باید همه توجه داشته باشیم، و همه دعا کنید، از خدا بخواهید که ما پیرو اسلام و پیرو قوانین اسلام باشیم. خداوند ان شاء اللَّه همه تان را حفظ کند. موفق باشید. و من متشکرم از اینکه در این هوای سرد از راههای دور تشریف آوردید اینجا. و من امیدوارم که همه تان با سعادت و سلامت، خواهرها همین طور، برادرها همین طور و مؤید و منصور باشید.

صحیفه امام، ج 11، ص: 514-523


سخنرانی [در جمع بانوان آذربایجان (گروهکهای ضد انقلاب در تبریز)]

زمان: 11 دی 1358/ 12 صفر 1400

مکان: قم

موضوع: فتنه و آشوب در آذربایجان- ائتلاف گروهکهای ضد انقلاب در تبریز

حضار: بانوان آذربایجان

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

فتنه و آشوب در آذربایجان

اشکال این است که آنهایی که آشنا نیستند به وضع آذربایجان و به حالات مردم غیور تبریز، آنهایی که نمی دانند که اهالی تبریز و آذربایجان همیشه طرفدار اسلام و کشور بودند، قشرهایی از خارج کشور و مردم بیرون هستند، اشکال این کارها این است که در خارج منعکس می شود که آذربایجان این طور شد، یا تبریز این طور اختلافات شد. شما خودتان که آگاهید و ماها آگاه هستیم. می دانید که این جمعیتی که در اینجا این طور شرارتها را می کنند، اینها یک اشخاصی هستند که هر جا یک صدایی بلند می شود از اطراف جمع می شوند آنجا، و آن وقت یک دسته اشخاصی که آگاه نیستند، مردمی هستند، خوب هستند، لکن از روستاییها از اهل دهات که توجه ندارند به عمق مسائل که اینها چه نقشه ای دارند، اینها می روند آنها را با وسائل مختلف اغفال می کنند. آن وقت یک آشوب بپا می کنند. یک کارهایی که بر خلاف اسلام است، بر خلاف نهضت اسلامی است، آنها را وادار می کنند که این کارها را بکنند. در خارج منعکس کنند به اینکه آذربایجانیها این طورند، یا آذربایجان این طور است. اگر مرزهای خودشان را مشخص می کردند که ما چه اشخاصی هستیم و چه می خواهیم، این اشکال خیلی نداشت.

ما از اول انقلاب تا حالا فهمیدیم که این اشخاص چه می خواهند. این اشخاص می خواهند که اسلام نباشد. یک دسته ای هستند که اول انقلاب اینها در فکر این بودند که  این جمهوری اسلامی در ایران تحقق پیدا نکند، و لهذا دیدید که از آرای مردم جلوگیری می کردند. یک دسته ای بعضی صندوقها را آتش زدند. با اسلحه جلوگیری کردند از رأی دادن بعض جاها. و بعد هم قدم به قدم با جمهوری اسلامی مخالفت کردند.

و حالا هم مخالف اند. مطلبشان معلوم است که این است و چرا این طور است. آن هم باز معلوم است. برای اینکه این اشخاص از ریشه های آنها هستند و همدست با آنها هستند آنها از اسلام ضربه دیدند. سیلی خوردند از اسلام. نمی خواهند که اسلام در خارج تحقق پیدا بکند. لکن مرز خودشان را معین نمی کنند که ما کی هستیم. ما چه جور اشخاصی هستیم. از این جهت این خطر برای آذربایجان هست که در خارج بگویند آذربایجان این طوری است. و این را باید جوانهای آذربایجان، آقایان از آذربایجان کاری بکنند که این خطر مخالفت آذربایجان با اسلام برداشته بشود.

آذربایجانی همیشه طرفدار اسلام بوده، و در هر قضیه ای که پیش آمده پیشقدم بوده است. برای رفع ظلم پیشقدم بوده است. آذربایجانی که در صدر مشروطیت «ستارخان و باقر خان اش» آن زحمات را کشید. بعد خیابانی آن کارها را کرد. در زمان ما از آذربایجان قیام شد بر ضد رضا خان. مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجی  و بعضی دیگر از علمای آذربایجان قیام کردند. تبعید شدند. مدتها تبعید بودند در خارج.

شاید در سنقر بود یا در سقز بود، یک همچو جایی. آذربایجان همیشه در صف اول واقع  بوده است برای مخالفت با اشرار. و برای پیشبرد اهداف اسلام. آن وقت یک دسته ای، خوب، اشرار هم، در هر طایفه ای چند نفر از اشرار هم هست، لکن از اطراف جمع می شوند و اعلام می کنند که ما هم ملحق شدیم. آن وقت گروه فرقان مثلًا، یک گروهی که تروریست هستند و مثل آقای «مطهری» را می کشند و اعلام می کنند. آقای «قاضی» را می کشند و آن «چریکهای خلق» کمونیست، وقتی بنا شد که یک همچو جمعیتی باشند که رفقاشان اینها باشند، آنهایی که متصل به آنها می شود اینها باشند، یعنی اینهایی که اسلام به خودش راه نمی دهد. اسلام راه نداده به خودش، جمهوری اسلام به اینها راه نداده، اینها آمدند در قبال جمهوری اسلام. یک جمعیتی که محل نماز جمعه را آتش می زنند. و یک وقت مخالفت یک دسته با دسته دیگر است، از آثار هر کاری معلوم است که چکاره اند اینها. آن که محل خطبه امام جمعه را، محل عبادت مسلمین را آتش می زند، نمازگزارها را حمله می کند و زخمی می کند و چه می کند، خوب، اینها معلوم است که وضع روحیشان چیست. کارهای آدم انعکاس روحش است، از کار آدم معلوم می شود که روح آدم چه است، از این طور کارها، این طور شرارت که به عبادتگاه خدا حمله بکنند، آتش بزنند محلی را که نماز خدا در آنجا انجام می گیرد. حمله کنند به عبادتگاه مردم. به جایی که مردم نماز می خواهند بخوانند. خوب، از اینها معلوم می شود که اینها سنخ روحشان چه است و عقایدشان چه است. باید آذربایجان خودش را از این لکه ای که می خواهند به او بچسبانند مبرا کند. تبرئه کند خودش را از این مردمی که با این اسمها؛ اسمهایی که اصلًا مربوط به انسانیت و اسلام نیست. دارند یک همچو کاری می کنند که خلق آذربایجان را آلوده کنند. این یک مسئله مهمی است برای آذربایجان.

آذربایجانی که در طول تاریخ مخالفت کرده است با اینها. زمان سابق که ایران را گرفته بودند و پیشه ور آن بساط را درست کرد، آذربایجان نجات داد ایران را. یک جمعیتی که همیشه خدمتگزار به اسلام بوده اند، حالا برای خاطر اینکه یک دسته ای با هواهای  نفسانی خودشان دارند می رسند آنها را لکه دار می کنند.آذربایجان باید خودش را از اینها نجات بدهد. باید خودش را از این عیبی که برایش درست می کنند، از این لکه ای که برایش می چسبانند، باید نجات بدهد خودش را.

جوانهای آذربایجانی باید نگذارند که این لکه به دامن آنها بچسبد، و در خارج اشخاصی که نمی دانند، به اسم آذربایجان یک همچو مسائلی تمام بشود. و ما امیدواریم که اینهایی که برای رسیدن به مقاصدی که طرحش از خارج دارد ریخته می شود، خارج است که اینها را راه می برد، راهنمایی می کند، آذربایجان به این توجه داشته باشد. و ما امیدواریم که خداوند تأیید کند مسلمانها را و تأیید کند شماها را. و من باید از شما بانوان محترم تشکر کنم، که از راه دور در هوای سرد آمدید و در این منزل محقر در زحمت واقع شدید. خداوند شماها را ان شاء اللَّه در پناه خودش حفظ کند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمنهای اسلام را محو کند. و آثار آنها را از بین ببرد. سلام بر همه شما.

صحیفه امام، ج 11، ص: 524-527

 

سخنرانی [در جمع نمایندگان مردم آذربایجان شرقی (ایستادگی و مقاومت)]

زمان: قبل از ظهر 11 دی 1358/ 12 صفر 1400 مکان: قم

موضوع: آذربایجان سنگر مقاومت

حضار: نمایندگان اقشار مختلف مردم آذربایجان شرقی

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

آذربایجان، سدی استوار در برابر دشمنان

درود بر شما جوانان عزیزی که از راه دور و از مرز قدرت در این منزل کوچک که نتوانست این منزل تمام رفقای شما را جا بدهد می فرستم. درود بر ملت ایران. درود بر اهالی غیور آذربایجان. درود بر مردم غیرتمند تبریز و سلام بر همه مؤمنان و عباد اللَّه الصالحین.

ما امروز محتاج به قدرت هستیم. امروز که اسلام مواجه با دشمن است و تمام اسلام با تمام کفر مواجه است، احتیاج به قدرت داریم. قدرت با توجه به خدای تبارک و تعالی و وحدت کلمه حاصل می شود. آذربایجان همیشه سد محکمی در مقابل دشمنان ایران بوده است و آسیب پذیر نبوده است. آذربایجان آسیب پذیر نبوده است و نخواهد بود.

آذربایجان طرفدار اسلام و پشتیبان اسلام است. آذربایجان با ملت ایران یکی است و ملت آذربایجان و ملت ایران، دو تا نیست، همه یک هستند. اسلام به همه ما حق دارد. ما باید حق اسلام را ادا کنیم. ادا کردن حق اسلام به این است که تفرقه در بین خودمان نباشد. آنهایی که می خواهند ایجاد تفرقه کنند، از خود برانید. توطئه هایی که از شرق و غرب در ایران دارد نُضْج می گیرد، نگذارید که نضج بگیرد. اهالی آذربایجان نگذارند اختلاف در میان ملت حاصل بشود، اختلاف در بین خودشان حاصل بشود. اسلام بین همه افراد مسلمین را عقد اخوت بسته است. مؤمنین را برادر خوانده است. شما برادرها پشتیبان هم باشید.

نکند که اعدای اسلام بخواهند با طریقهای مختلف تفرقه بیفکنند بین شماها و دیگران استفاده کنند. نگذارید قشرهایی که الهام از خارج می گیرند و الهام از دشمنان اسلام می گیرند بین جوانان شما نفوذ کنند و نگذارند وحدت حاصل بشود، تفرقه ایجاد کنند. امروز هر ندایی که بر خلاف نهضت اسلامی، بر خلاف انقلاب اسلامی، بر خلاف جمهوری اسلامی بلند بشود به نفع اجانب است، به ضرر اسلام. جمهوری اسلامی، جمهوری است که بر او احکام اسلام باید جاری بشود، و مخالفت با جمهوری اسلامی مخالفت با اسلام است. کسانی که نغمه مخالفت با جمهوری اسلامی دارند، می خواهند اسلام را نگذارند در ایران پیاده بشود. شما برادرها بیدار باشید و هوشیار. توجه داشته باشید که اجانب و توطئه گران ننشسته اند و از همه طرف مشغول توطئه هستند. جوانان عزیز آذربایجانی را نگذارید آنها اغفال کنند. نگذارید با شیوه های مختلف اغفال بشوند.

عزیزان آذربایجانی! شما همیشه طرفدار اسلام و همیشه سد بزرگ بودید و این سد بزرگ را حفظ کنید. ما مدیون اسلام هستیم. امروز اسلام در موضع حساسی واقع است و کشور شما در موضع حساسی واقع است؛ در مقابل قدرتهای بزرگ و توطئه های داخلی و خارجی. اینها که موجب تفرقه می شوند آلت دست خارج هستند. آنها که در بین اقشار مختلفه ملت ما ایجاد نفاق می کنند، الهام از خارج می گیرند. ملت ما هوشیار باشد و بیدار.

آن روز که می خواستید رأی به جمهوری اسلامی بدهید، مخالفت کردند و آن روز که می خواستید خبرگان خودتان را تعیین کنید، مخالفت کردند، و آن روز که قانون اساسی را رأی دادید مخالفت کردند، و امروز که می خواهید رئیس جمهور تعیین کنید مخالفت خواهند کرد، و فردا که می خواهید مجلس شورای ملی را تأسیس کنید، مخالفت خواهند کرد. اینها مخالفت با اسلام است. آنها از اسلام ضربه خوردند و با اسلام آشتی نمی کنند. شما پاسداران اسلام هستید و با مشت محکم در مقابل آنها باید بایستید.

ما در صف واحد، ما همه در یک صف، در مقابل اجانب، در مقابل توطئه ها ایستادگی می کنیم و نخواهیم گذاشت که اجانب به وسیله عمالشان نفوذ کنند در ملت. و به خواست خدای تبارک و تعالی استقرار را در کشورمان ایجاد می کنیم، و برنامه های اسلامی را و احکام اسلام را در همه جا پیاده خواهیم کرد. خداوند همه ملت ایران را از شر اجانب حفظ کند. خداوند آذربایجانیهای غیور را از شرّ اجانب حفظ کند. خداوند به شماها عزت و سعادت عنایت فرماید.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته

صحیفه امام، ج 11، ص: 528-530

 

 

 

سان بود. در پی اوج گیری مبارزات مردم انقلابی مشهد بویژه واقعه فوق، سپهبد صادق امیر عزیزی- استاندار خراسان- در 1357/10/14 مجبور به استعفا شد و مشهد را به قصد تهران ترک کرد

انتهای پیام /*