شرح دعای مکارم الاخلاق / گفتار چهاردهم

کد : 2549 | تاریخ : 15 آبان 1397

گفتار چهاردهم. هدف از آفرینش

 

امام سجاد (علیه السلام) در این فراز از دعای شریف مکارم الاخلاق از حضرت ربوبی می خواهد که توان و نیروی مرا در طول ایام زندگانیم در راهی قرار ده که مرا برای آن آفریده ای: «و استفرغ ایامی فیما خلقتنی له».

پدیده ها و موجودات عالم، افزون بر علت فاعلی (پدیدآورنده)، علت مادی (عناصر تشکیل دهنده)، علت صوری (شکل و تصویر)، «علتی غایی» دارند. «علت غایی» هر شیء، علتی است که فاعلِ آن شیء، آن را برای آن به وجود آورده است؛ به عبارت دیگر علتِ غایی هر شیء هدف و غایتی است که شیء به دلیل آن، پدید آمده است.

اکنون این پرسش مطرح می شود که علت غایی آفرینش انسان چیست و انسان با چه هدفی آفریده شده است؟ مرحوم سید علی خان کبیر شارح صحیفه سجادیه می نویسد: منظور از «فیما خلقتنی له»، با توجه به آیه شریفه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات/ 56) عبادت خدای متعالی است. (ریاض السالکین/ ج3/ ص293)

آیه شریفه یادشده نیز هدف و غرض آفرینش انسان را عبادت پروردگار معرفی می کند و اگر انسان بتواند به مقام عبودیت و پرستش خدای رحمان دست یابد، به هدف و غایت مد نظر نائل شده است.

اهل معرفت بر این باورند که هدف آفرینش مخلوقات و علت هست شدن عالَم، شناخت و معرفت حق سبحانه و تعالی است، چنان که در حدیث قدسی آمده است: «کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف» (بحار الانوار/ ج84/ ص198) من گنجی پنهان بودم، پس دوست داشتم که شناخته شوم، پس مخلوقات را آفریدم تا شناخته شوم.

در گفتارهای پیشین به این نکته توجه داده شد که عبادتی کامل و پذیرفتنی است که به طمعِ ثواب و یا ترس از عقاب صورت نیافته باشد که چنین عبادتی، عبادت تجار و بردگان است و البته بهایی ناچیز دارد، بلکه تنها عبادت احرار و آزادگان که به عشق پروردگار صورت می پذیرد، عبادت کامل و تام است. آنچه مؤمن را به پرستش خالص و عبادت مخلصانه وا می دارد، شدتِ علاقه و عشق به محبوب است، و این عشق تنها از راه شناختِ معبود حاصل می شود و تا معرفت و شناختی نسبت به حضرت باری تعالی نداشته و معبود را نیافته باشیم، عشق و پرستش توهمی بیش نیست.

افزون براین، آنچه انسان را از شرک و کفر باز می دارد و نیت را خالص و ایمان را کامل می کند، شناخت معبود است و چون شناخت و معرفت حقیقی پدید آمد، لاجرم مؤمن خود را در او فانی می یابد و به پرستش و عبادتش می پردازد.

از امام حسین (علیه السلام) روایت شده است که: «ایها الناس ان الله -جلّ ذکره- ما خلق العباد الّا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة ما سواه» (بحار الانوار/ ج5/ ص 312)؛ ای مردم! خدای بزرگ بندگان را جز برای معرفت الله و شناخت حضرتش خلق نکرد. پس وقتی بندگان خدا را شناختند، به عبادتش می پردازند و هنگامی که خدا را عبادت و پرستش کردند، به واسطه پرستش خدا، از عبادت غیر او بی نیاز می شوند.

مومنی که خدای سبحان را عبادت و قرب حضرت حق را طلب می کند و خود و همه هستی را محتاج و ذیل وجودِ ذی جودِ خدای متعال می یابد، بی گمان عبادت کامل و نیایش تام را مختص پروردگار می داند و جز خدا غیری نمی بیند که لایق توجه و عبادت باشد.

توجه به این نکته لازم است که برای هر چیزی کمالی است و کمال آدمی در این است که عمر خود را در راهی مصروف دارد که برای آن آفریده شده و جسم و جان را برای رسیدن به مقصدی در خدمت بگیرد که حضرت رب العالمین برای وی مقدر ساخته، و هدف و غایت آفرینش خود را که معرفت الله و حب الله و طاعت الله است به سرانجام برساند. انسان وقتی به کمال می رسد که به این مراتب سه گانه دست یافته باشد و ثناگوی محبوبی باشد که می شناسد.

در پایان توجه به این نکته ضروری است که تجلی «جود» و فیض مدام حضرت سبحان که لازمه ذات الهی است، موجب آفرینش و حیات بخشی انسان هاست. لازمه جودِ باری تعالی، تکامل انسان به اختیار است و تکامل انسان تنها با شناخت و معرفت پروردگار حاصل می شود. چنان که گفتیم، آنکه خدا را شناخت، عاشقش می شود و چون عاشق شد، محبوب را پرستش و ستایش می کند و در این موقف است که تکامل نهایی انسان تحقق می یابد.

انتهای پیام /*