وظایف و مسئولیت های روحانیت

کد : 2418 | تاریخ : 13 آبان 1397

* امروز مسئولیت روحانیت و کسانی که در این لباس مقدس هستند مسئولیتی است که در طول تاریخ بر عهده روحانیت نبوده است .


* آن قدر مسئولیتی که بر عهده آقایان اهل علم است ، بر عهده دیگران نیست.


* دراین مقابله ما بین اسلام و کفر همه ملت مسئولند ؛ همه مسئولند لکن روحانیت بیشتر مسئول است.


* علمای اسلام وظیفه دارند هر وقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند ، به مردم مسلم گوشزد کنند ، تا درپیشگاه خداوند متعال مسئول نباشند.


* علمای اسلام موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نا مشروع ستمگران مبارزه  کنند، و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر برند.


* فقها باید با جهاد خود و با امربه معروف  و نهی از منکر ، حکام جائر را رسوا و متزلزل و مردم را بیدار گردانند، تا نهضت عمومی مسلمانان بیدار حکومت جائر  را سرنگون و حکومت اسلامی را برقرار سازد.


* همه ما ، همه روحانیون ، همه ملتها ، همه ستمدیده های تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند.


* حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند ، و همواره چند قدم جلوتر از حوادث ، مُهیّای عکس العمل مناسب باشند.


* یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی ، و حتی غیر اسلامی را داشته باشد، و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی  که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشند.


* در حوزه ها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقایق اسلام، طلبه ها را تربیت کنند.


* اساتیدی که در حوزه ها هستند کوشش کنند که حوزه ها مهذّب باشد.


* اگر بخواهید که آینده کشور شما یک آینده نورانی باشد، تربیت کنید اینهایی که وارد حوزه ها شده اند.


* اگر حوزه های علمیه مهذب باشند و متعهد باشند ، یک کشور را می توانند نجات  بدهند .


* راجع به مدرسه ها وحوزه ها کراراً عرض کرده ام که علم بی تقوا اگر مضر نباشد  مفید هم نیست.


* شما آقایانی که می خواهید مردم را دعوت کنید به آخرت ، دعوت کنید به  «صفات کذا»، باید قدم اول را خودتان بردارید تا دعوتتان دعوت حق باشد .


* من گاهی ، شاید بسیاری از اوقات ، خوف این را دارم _ و از این خوف هم گاهی  ناراحتم  _ که نبادا مردم برای خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم.


* من خوفم این است که ما نتوانیم ، روحانیت نتواند آن چیزی که به عهده اوست صحیح انجام بدهد.


* مبادا _ خدای نخواسته  _ یک وقت از این زی طلبگی خارج  بشوند، و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتی در مورد مردم بشود.


* اگر چنانچه ما از زی متعارف روحانیت خارج بشویم و _ خدای نخواسته  _ توجه به مادیات بکنیم ، در صورتی که خودمان را با اسم روحانی معرفی می کنیم ، این ممکن است منتهی بشود به این که روحانیت شکست بخورد.


* شما صنف روحانیت همه  _ ایدهم الله تعالی _ اگر چنانچه کارهایی _ خدای  نخواسته _ انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، ولو در دراز مدت، آن روز است  که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار می زند.


* این طور نباشد که امام جمعه ای وقتی در خیابان می آید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط می کند.


* اگر _ خدای نخواسته _ مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست کرده اند، و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست، و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان!


* هیچ آفت و خطری برای روحانیت، و برای دنیا و آخرت آنان، بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست.


* هیچ چیزی به زشتی دنیا گرایی روحانیت نیست، و هیچ وسیله ای هم نمی تواند  بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند.


* وقتی تشریفات زیاد شد محتوا کنار می رود.


* آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده  زندگی کرده اند.


* آخوند ها آن وقت مظلوم بودند، چهره مظلوم چهره محبوب است؛ شما در آن رژیم هر چه مظلوم تر می شدید مجبوبتر می شدید.

* روحانیون باید وضعی ارشادی داشته باشند، نه اینکه بخواهند حکومت کنند.


* اگر مردم ازما خطا ببینند ، و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند از روحانیت برای خطاهای بعضی از ما، مسئولیت، مسئولیت شخصی نیست، مسئولیت اسلامی است.

* اگر یک روحانیی پایش را کج بگذارد می گویند: «روحانیون این طورند!» ،  نمی گویند: «فلان آدم...»


* بدبین شدن  به روحانیت و شکست روحانیت، شکست اسلام است.


* از قول من به  فرزندان انقلابی ام بفرمایید که تندروی عاقبت خوبی ندارد.


* از روحانیون عظیم الشأن تقاضا دارم که با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدری نظر کنند.


* دشمنان از دیر باز برای اختلاف افکنی میان روحانیون  آماده شده اند، غفلت از آن همه چیز را بر باد می دهد.


* اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد.


* به روحانیون اعلام خطر می کنم که اگر چنانچه _ خدای نخواسته _ در بین شما کسی است که بر خلاف موازین اسلام عمل  می کند، او را نهی کنید، و اگر نپذیرفت از جرگه روحانیت اخراج کنید.


* قم شهر علم و اسلام است، اگر خطایی از قم منتشر شود در دنیا عَلَم می شود.


* آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند _ و نباید با تبلیغات  دیگران از میدان بدر روند _ حمایت از محرومین و پابرهنه هاست؛ چرا که هر کس از آن عدول کند، از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده  است.


* یکی از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند.


* زندگی «صاحب جواهر» را با زندگی روحانیون امروز بسنجیم، خوب می فهمیم که چه ضربه ای به دست خودمان  به خودمان می زنیم.

انتهای پیام /*