سوادآموزی

کد : 2414 | تاریخ : 07 دی 1398

از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش برای همگان است. مع الأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 446)

مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‏کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 446)


«ملت شریف ایران، شما می‏ دانید که در رژیم گذشته آنچه بر ملت مبارز ایران سایه افکنده بود، علاوه بر دیکتاتوری و ظلم، تبلیغات بی‏ محتوا و هیچ را همه چیز جلوه دادن بود. ملتی که در همه ابعاد از حوایج اولیه محروم بود وانمود می‏ شد که در اوج ترقی است. از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش برای همگان است. مع الأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‏ کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد. ما باید در برنامه دراز مدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم. و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خسته ‏کننده، برای مبارزه با بی سوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا ان شاء اللَّه در آینده نزدیک هر کس نوشتن و خواندن ابتدایی را آموخته باشد. برای این امر، لازم است تمام بیسوادان برای یادگیری و تمام خواهران و برادران با سواد برای یاد دادن بپاخیزند، و وزارت آموزش و پرورش با تمام امکانات بپاخیزد و از قرطاس‏بازی تشریفات اداری بپرهیزد. برادران و خواهران ایمانی، برای رفع این نقیصه دردآور بسیج شوید و ریشه این نقص را از بُن بر کنید. تعلیم و تعلم، عبادتی است که خداوند تبارک و تعالی ما را بر آن دعوت فرموده است. ائمه جماعات شهرستانها و روستاها مردم را دعوت نمایند و در مساجد و تکایا، با سوادان نوشتن و خواندن را به خواهران و برادران خود یاد بدهند و منتظر اقدامات دولت نباشند، و در منازل شخصی، اعضای بیسواد را تعلیم کنند و بیسوادان از این امر سرپیچی نکنند. من از ملت عزیز امید دارم که با همت والای خود، بدون فوت وقت، ایران را به صورت مدرسه‏ای درآورند، و در هر شب و روز و در اوقات بیکاری یکی- دو ساعت را صرف این عمل شریف نمایند.» (صحیفهامام، ج‏11، ص:446 و 447)

مسئولان نهضت سوادآموزی سراسر کشور و شرکت کنندگان در سمینار نهضت سوادآموزی‏ در روز ششم دیماه سال 1359 در محل جماران با حضرت امام دیدار کردند. امام در این دیدار بر اهمیت علم و دانش در اسلام و لزوم همراهی آموزش با تربیت‏ تاکید کردند. ایشان در ابتدای سخنانشان فرمودند:

«از اینکه در این سال آن طوری که باید مردم اقبال کنند و وسایل فراهم باشد برای نهضت سوادآموزی نشده است، ولی امیدوارم که بعد بشود. البته هر کاری که انسان شروع می ‏کند ابتدای شروع یک اموری پیش می ‏آید که پیش‏بینی نشده است، و یک احتیاجاتی است که در وقتی که مشغول به خدمت هستند احساس می‏ شود. و من امیدوارم که از این به بعد هم ملت ما و هم دولت اهتمام داشته باشند که این امر حیاتی انجام بگیرد. در این تابلویی که آقایان آوردند نوشته ‏اند که اگر چه بشود قلم هایمان را به مسلسل تبدیل می کنیم. ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسلها را به قلم تبدیل کند. آن قدری که قلم و بیان به خدمت بشر بوده است مسلسل ها نبوده‏ اند. مسلسل ها غالباً در خدمت ابرقدرت ها بوده‏ اند و برای تباهی بشر بوده‏ اند. و اسلام هم که امر فرموده است به اینکه جهاد بکنند و دفاع بکنند و البته محتاج به همه ابزار جنگی است. اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را جانشین مسلسل بکنند. قلم و علم و بیان است که می‏ تواند بشر را بسازد، نه مسلسل و نه سایر قوای تخریب‏ کننده. مسلسل ها هم و همه آلات حربی هم در سایه علم تحقق پیدا کردند. منتها گاهی مسلسل ها و سایر ابزار باصطلاح تمدن را اشخاصی ایجاد کرده ‏اند که موجب تخریب بلاد و عباد شده است. و گاهی اشخاصی ایجاد کرده‏ اند که موجب تأیید انسان و ساختن انسان و آرامش در بین انسانها بوده است و در این خدمت بوده است.

شما کوشش کنید که با بیان و قلم مسلسل ها را کنار بگذارید و میدان را به قلمها و به علمها و به دانشها واگذار کنید. بشر تا در سایه مسلسل و توپ و تانک می‏ خواهد ادامه حیات بدهد، نمی ‏تواند انسان باشد، نمی ‏تواند به مقاصد انسانی برسد. آن وقتی مردم به مقاصد اسلامی و انسانی می‏رسند و به کمال دانش و علم می‏ رسند که قلمها بر مسلسل ها غلبه کند، و دانشها در بین بشر به آنجا برسد که مسلسل ها را کنار بگذارد، و میدان، میدان قلم باشد، میدان علم باشد.»

«در قرآن کریم وقتی که ظاهراً اوّل آیه‏ای که بر پیغمبر اکرم وارد شده است، هم قرائت را توصیه کرده است، هم آن جهتی را که باید قرائت در خدمت او باشد و علم در خدمت او باشد بیان فرموده است؛ فرموده است: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ قرائت مطلقاً، علم مطلقاً، دانش مطلقاً مطلوب نیست. چه بسا دانشی که بر ضد انسانیت انسان و بر ضد کرامت انسان است، لکن دانشی که جهت داشته باشد، برای خدمت بشر باشد، به اسم ربّ باشد، توجه به ربوبیّت الهی داشته باشد، توجه به اسم خدا داشته باشد، آن قرائت و آن علم و آن مسلسل همه‏ شان در خدمت انسان‏ اند. عمده آن جهت و غایاتی است که در افعال انسان و در آلاتی که انسان درست می‏ کند، و در علم و دانش و سایر چیزهایی که افعال انسان است، آن چیزی را که جهت می ‏دهد آن غایات است. آن چیزهایی است که برای آن‏ چیزها قلم ها وجود پیدا کرده است، مسلسل ها وجود پیدا کرده است، علم و دانش وجود پیدا کرده است. اگر غایات و مقاصد و آن چیزهایی که برای او اینها وجود پیدا کرده است، الهی باشد، هم قلم و هم مسلسل و هم علم و دانش و هم هر عملی ارزش پیدا می‏ کنند؛ ارزش الهی. ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده می‏ شود. ارزش مسلسل هم به غایتی است که برای او مسلسل کشیده می‏ شود. اگر این ارزش غایی نباشد و اگر آن مقصد، مقصد انسانی و الهی نباشد، نه مسلسل آلتی است که به درد بخورد و نه قلم. و خطر قلم بیشتر از مسلسل است. و خطر بیان بیشتر از توپ و تانک است. و خطر علم بیشتر از همه اینهاست. لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد و در خدمت خدای تبارک و تعالی‏ باشد، تمام اینها ارزش پیدا می‏ کند. مسلسل هم همچون قلم می‏ شود، قلم هم همچون مسلسل.

باید بشر به فکر این باشد که آن چیزهایی که مقصد است و برای تربیت انسان است، برای آموزش انسان است، برای تعلیم انسان است، جهت به آن بدهد. چنانچه دانشگاه ها جهت به آن داده نشود، همان دانشگاه هایی می‏ شود که در بین بشر هست، و از همان دانشگاه ها قوای مخرّبه بیرون می‏ آید. و اگر جهت به آن داده بشود، دانشگاه ها کاری می‏ کنند که مسلسل ها نمی‏ تواند بکند. خدمتی می‏ توانند به بشر بکنند که هیچ کس دیگر نمی‏ تواند این قدر خدمت بکند. عمده آن جهتی که طرف آن جهت رفته می شود. و قرآن این را فرموده است: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی‏ خَلَقَ قرائت کن نه قرائت مطلق. بیاموز، نه آموزش مطلق. علم تحصیل کن، نه علم مطلق و تحصیل مطلق؛ علم جهت دار، آموزش جهت دار. جهت، اسم ربّ است، توجه به خداست، برای خدا و برای خلق خدا. قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسل ها کنار می‏ رود. و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد، مسلسل‏ ساز می‏ شود. ابزار کوبنده انسان با دست قلمدارها و دست علمایی که در همه دانشگاه ها هستند، با دست آنها وجود پیدا کرده است. و همه ترقیات‏ بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است. کوشش کنید که در این آموزشی که به مردم می‏ دهید جهت دار باشد. در کلاس هایی که جوانها یا سالخوردگان برای آموزش می ‏آیند، همان طوری که سواد را به آنها یاد می‏ دهید، و همان طوری که نوشتن و خواندن را بر آنها یاد می‏ دهید، جهت هم به آن بدهید که برای خدا بخوانند و برای خدا بنویسند. برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام.»

«باید آموزش و پرورش مردم توأم باشد. پرورش، پرورش انسانی، پرورشی که به درد انسان برسد، آموزشی که برای انسان باشد، جهت دار باشد، اسم ربّ در آن باشد، توجه به خدا باشد. باید تمام کلاس هایی که در سرتاسر کشور- ان شاء اللَّه- وجود پیدا می‏ کند، و شما آقایان و کسان دیگری که در خدمت یک همچو امر بزرگی هستید و متکفّل یک همچو عبادت بزرگی هستید، توجه داشته باشید که آموزگاران را جهت به آنها بدهید، توجه به خدا بدهید، علمشان برای خدا باشد، برای اطاعت خدا. خدای تبارک و تعالی علم را یکی از عبادات بزرگ قرار داده است چنانچه جهت داشته باشد. جهت هم همان است که اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ. در هیچ ملتی مثل ملت اسلام از علم توصیف نکرده است. قرآن کریم در جاهای زیاد از علم و از عالِم و توجه به علم توصیف فرموده است. و در کم جایی از آهن صحبت کرده است. آنجا هم که از آهن صحبت می‏ کند منافع ناس در نظر گرفته شده است: وَ انْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ بأس شدید دارد و منافع برای ناس. اگر منافع برای ناس نداشته باشد و در خدمت ابرقدرت هایی که می ‏بینید [بوده‏] باشد، آهن هیچ ارزش ندارد. و اگر آهن در خدمت نفع مردم باشد، منافع مردم باشد، ارزشش بسیار زیاد است. همان طوری که قلم ارزش دارد، آهن هم ارزش دارد و همه چیز ارزش دارد.

ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او، انسان [عمل‏] می‏ کند. نماز هم که انسان می‏ خواند ارزشش‏ به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می‏ شود. ای چه بسا نمازگزارانی که نمازشان در جهنم وارد می‏ شود؛ و آن وقتی است که ارائه بخواهند بدهند به مردم. و چه بسا ارتشی هایی که برای خدا عمل می ‏کنند، سربازهایی که برای خدا عمل می‏ کنند، پاسدارانی که برای خدا خدمت می ‏کنند، ارزش آنها از نماز هم بیشتر است. ارزش مسلسل آنها از قلم هم در آن وقت بیشتر خواهد شد. توجه کنید که آموزش بدهید و در ضمن آموزش تربیت کنید.

بِاسْمِ رَبِّکَ اختصاص این اسم که ربّ است برای اینکه توجه به تربیت را بدهد به مردم که باید قرائت کنید. و با اسم ربّ برای تربیت بشر قرائت کنید. قلم به دست بگیرند برای تربیت بشر. آن قدری که بشر از قلم های صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است. و آن قدر که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است. قلمها و بیانها با مغزهای مردم رابطه دارند. اگر قلمها و بیانها و علمها و تعلیم ها و آموزش ها برای خدا باشد، مغزها را الهی تربیت می‏ کنند. و اگر بر خلاف این باشد، مغزها، مغزهای غرورمند، مغزهای طاغوتی از آن پیدا م ی‏شود.»

«تمام گرفتاری هایی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره ‏برداری از جهالت مردم بوده است. جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهیز کردند. اگر علم داشتند؛ علم جهتدار داشتند، ممکن نبود که مخرّبین بتوانند آنها را به یک جهتی که بر خلاف آن مسیری است که مسیر خود ملت است تجهیز کنند. علم و سواد است با آن جهتی که باید به او توجه کرد، که می ‏تواند ملت را از همه گرفتاریها نجات بدهد. و نمی ‏توانند کسانی که می‏ خواهند این نهضت را، این نهضت اسلامی را به خلل برسانند، و نمی‏ توانند ببینند که اسلام در این مملکت پیاده دارد می‏شود. این علم است که می ‏تواند جلوی این فسادها را بگیرد. اگر ملت ما علم را، آن علم جهتدار را یاد بگیرند، تربیت بشوند، در مقابل علم، در پهلویِ علم هم تربیت باشد؛ تربیت دینی، تربیت الهی، تربیت انسانی و هم علم، اگر این دو حربه در دست شما باشد، کسی نمی‏ تواند به شما تعدّی کند، کسی نمی‏ تواند استبداد را برگرداند. و اگر این علم نباشد مردم را توجیه می‏کنند به جایی که باز هم آن مسائل سابق برگردد، و آن استبداد سابق و آن وابستگی های سابق.»

 (صحیفه امام، ج‏13، ص: 447 -453)

انتهای پیام /*