دستی به سرم کشید

روز 21بهمن که با کوکتل به یک تانک حمله کردم در پشت بام مورد اصابت تیر قرار گرفتم که به سمت چپ سرم خورد...

کد : 2210 | تاریخ : 07 آبان 1397

روز 21 بهمن که با کوکتل به یک تانک حمله کردم در پشت بام مورد اصابت تیر قرار گرفتم که به سمت چپ سرم خورد.بر اثر این امر نمی توانستم تکلم کنم و حافطه ام را هم از دست داده بودم.مرا بر روی چرخ می گرداندند چون از پای و دست راست به کلی فلج شده بودم.مادرم هم از غصه من مریض شده بود.مدت 27روز هم در بیمارستان صنایع نظامی بستری بودم ،بعد هم مرا و هم مادرم را به منزل بردند و در منزل از من پرستاری می کردند.شب سوم جد امام را در خواب دیدم.صبح که از خواب بیدار شدم بنای گریه را گذاشتم که مرا به قم برای زیارت امام ببرید.جدش یاری نمود که با آن همه جمعیت موفق به زیارت امام شدم.امام صورتم را بوسید و دست مبارکشان را به سرم کشیدند و از آن موقع تاکنون از مرحمت جد بزرگوارشان و امام روز به روز بهبودی حاصل نموده ام.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:غلامرضا عالی-شاهد-شماره19.

انتهای پیام /*