من قادر نیستم

اوایل پیروزی انقلاب مجموعه شعری ازاشعار بعضی دوستان را که در انجمن نغمه سرایان مذهبی بودند در کتابی چاپ کرده و یک جلد آن را در قم تقدیم امام کردیم...

کد : 2207 | تاریخ : 07 آبان 1397


اوایل پیروزی انقلاب مجموعه شعری ازاشعار بعضی دوستان را که در انجمن نغمه سرایان مذهبی بودند در کتابی چاپ کرده و یک جلد آن را در قم تقدیم امام کردیم.پس از اینکه ایشان به تهران تشریف آوردند یک روز از دفتر ایشان مرا خواستند.به بیت که مراجعه کردم گفتند امام فرموده اند من قادرنیستم از شعرای این انجمن با صله ای تقدیر کنم.صله این شعرا با خود امام حسین است.امام مقداری پول داده بودند که به ما داده شود که بین شعرا تقسیم کنیم.این صله مبلغ 127هزار تومان بود.خدا شاهد است که تعداد شعرای ما درست 127نفر بود ولی ما نه نامه ای نوشته بودیم و نه ذکری از تعداد شعرا در خدمت ایشان شده بود ولی درست به هر یک هزار تومان صله امام می رسید که در پاکت های مجزّا گذاشته شد و به آنها تقدیم شد.یکی از این شعرا مریض بود و نتوانست صله امام را دریافت کند خودم به منزل او مراجعه کردم.پاکت را جلوی او گذاشتم.پرسید چی هست؟ گفتم:صله امام.تا این را گفتم شروع کرد به گریه کردن که ما لایق نیستیم.آن را گرفت و بوسید.هفته بعد که جلسه هفتگی داشتیم ،ایشان آمد و گفت صحبتی دارم.پشت تریبون رفت و گفت:نه چشم من می دید و نه توان راه رفتن داشتم که به جلسه بیایم ولی به شما بگویم من در ایام مریضی ام به پنج دکتر مراجعه کردم گفتند سرطان خون داری و باید به خارج اعزام بشوی.من پول نداشتم.تا اینکه این هزار تومان امام رسید یکی از دوستانم عازم زیارت بود گفتم برایم یک کفن بخرد بیاورد و با بقیه پول آن به داروخانه رفته و مقداری شربت و دارو خریدم.قدری که شربت خوردم برخلاف همیشه که تا صبح خوابم نمی برد تا صبح در کمال راحتی خوابیدم.صبح به دکتر مراجعه کرده گفتم حالم خیلی بهتر از گذشته است.او هم معاینه کرد و گفت باید عکس بگیری.امروز این عکس را پنج دکتر دیده اند و بالاتفاق گفته اند خون شما سالم است و نیازی به معالجه نداری.و من امروز آمده ام که این را به شما بگویم که برکت این پول امام ،سلامت را به من بازگردانیده است.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:محمدعلی مردانی.

انتهای پیام /*