علی را روی دوششان سوار می کردند

بارها می شد که من وارد اتاق می شدم به طوری که امام مرا نمی دیدند...

کد : 1175 | تاریخ : 25 مهر 1397

بارها می شد که من وارد اتاق می شدم به طوری که امام مرا نمی دیدند.می دیدم که امام به زانو روی زمین نشسته اند و پسرم علی روی دوششان سوار است و با امام دارد بازی می کند.خیلی دلم می خواست از آن صحنه ها و لحظه ها فیلم یا عکس بگیرم امّا می دانستم که امام نمی گذارند.صمیمیّت و صداقت امام با بچه ها و مادرم خیلی عجیب بود.
به نقل از:حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی-آشنا-شماره 1.

انتهای پیام /*