بدنم به لرزه در می آید

یک روز دایی ام نقل می کرد که بعد از این همه مدتی که در محضر امام هستم هنوز وقتی مرا صدا می زنند از هیبت و صلابت ایشان بدنم به لرزه در می آید.

کد : 1088 | تاریخ : 25 مهر 1397

یک روز دایی ام نقل می کرد که بعد از این همه مدتی که در محضر امام هستم هنوز وقتی مرا صدا می زنند از هیبت و صلابت ایشان بدنم به لرزه در می آید.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:حجة الاسلام و المسلمین مسیح بروجردی.

انتهای پیام /*