کد مطلب: 1575 | تاریخ مطلب: 29/07/1397
  • تلگرام
  • Google+
  • Cloob
  • نسخه چاپی

می خواهم پیشانیتان را ببوسم

می خواهم پیشانیتان را ببوسم

روزهایی که امام در مدرسه علوی تشریف داشتند و مردم دسته دسته به ملاقات ایشان می آمدند...

روزهایی که امام در مدرسه علوی تشریف داشتند و مردم دسته دسته به ملاقات ایشان می آمدند (مردها صبح و زنها بعد از ظهر می آمدند)ازدحام عجیبی می شد و معمولاً یک عده حالشان به هم می خورد که با آمبولانس به بیمارستان برده می شدند .یک بار که در محضر امام بودم ایشان در میان آن ازدحام و شلوغی عجیب چشمشان به یک پسر بچه ده ساله افتاد که وضع جسمیش در خطر بود.او هم گریه می کرد هم فشار می آورد که خود را به جلو برساند .در همین گیر و دار امام اشاره کردند که این بچه را بیاورند بالا .بچه را خدمت امام آوردند خیس عرق بود و از شوق گریه می کرد وقتی امام نسبت به او اظهار محبت کردند به امام عرض کرد می خواهم صورتتان را ببوسم امام صورتشان را پایین آوردند و او گونه امام را بوسید بعد عرض کرد آن طرفتان را هم می خواهم ببوسم ،امام اجازه دادند.آخر الامر گفت پیشانیتان را هم می خواهم ببوسم.امام باز متواضعانه  خم شدند و او پیشانی مبارک امام را هم بوسید.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:حجة الاسلام و المسلمین مهدی کروبی.

. انتهای پیام /*