اینجا نشسته ایم تا سور بدهید!

کد : 1807 | تاریخ : 01 آبان 1397

در همان موقع که من قم بودم امام تابستانها به مشهد می رفتند.یک روز در بازدید یکی از علمای شهر که من حاضر بودم ،امام و عده ای از علمای بزرگ هم بودند.نزدیک ظهر ،عده ای گفتند که:((صاحب مجلس باید امروز سور بدهد.))او هم از این کار ابا داشت.امام گفتند:((ما که اینجا نشسته ایم و از اینجا نمی رویم.))من تا انتهای مجلس نماندم ،اما صاحب منزل می گفت:((نزدیک بود که دیگر تسلیم شوم ،اما مقاومت کردم و سور ندادم.))غرض من از نقل این خاطره این بود که امام خیلی خشک نبودند ،بلکه شوخ بودند.* 


--------------------------------------------------------------------------------
*به نقل از:آیت الله سید محمد واعظ زاده خراسانی-پابه پای آفتاب-جلد4-صفحه306.

انتهای پیام /*